eitaa logo
دلنوشتـه🇵🇸
8.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
801 ویدیو
11 فایل
بـسـم الله الـرحمن الـرحیم حرمت بس که شبيه است به محراب نماز هرکه آمد به تماشاي تو در سجده فتاد کپی با ذکر صلوات آزاد حرفاتونو اینجا میخونم payamenashenas.ir/delneveshtehrj
مشاهده در ایتا
دانلود
همچون بهار میمانی قدم که می زنی سبز‌ می شود شکوفه های احساس در حوالی ِقلبم... ✍ ️@delneveshtehrj
. ز مهجوران، نشاطِ سال و ماهِ نو چه می‌پرسی؟ که عاشق را به غیر از وصل نوروزی نمی‌باشد .. ✍ ️@delneveshtehrj
یک داستان یک پند ✍فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم. بهلول گفت: بدان وقتی گناه می‌کنی، یا نمی‌بینی که خدا تو را می‌بیند، پس کافری. یا می‌بینی که تو را می‌بیند و گناه می‌کنی، پس او را نشناخته‌ای و او را نزد خود حقیر و کوچک می‌شماری. 💥پس بدان شهادت به الله‌اکبر، زمانی واقعی است که گناه نمی‌کنی. چون کسی که خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب می‌نشیند و دست از پا خطا نمی‌کند. ‌‌‌ ✍ ️@delneveshtehrj
🍃 تو نبوغ ازلی، طِيف خلايق ماتت انبيا كاسه به دستان صف خيراتت ✍ ️@delneveshtehrj
✨ سر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد: السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ♥️ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ✍ @delneveshtehrj
🍃 احمد شدی کتاب شدی مصطفی شدی حالا تمام دار و ندار خدا شدی... ✍ ️@delneveshtehrj
بی تو با قافله غصه و غم ها چه کنم تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم....؟ ✍ ️@delneveshtehrj
. محبوبم! دوست داشتن یک رویداد است، دست میدهد و دیده میشود... مثل فرو رفتن آرام و عمودی در دریا، مثل نسیم خنکی که از شمال می وزد و زلف یار را پریشان میکند؛ مثل صبحی که از دور ها رسیده است و تو را بی‌تاب کرده است... ‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ✍ ️@delneveshtehrj
شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را جدا کرد، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن. اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده،بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست. داستان زندگی هم مثل همین کلم است. ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود. زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم. ✍ ️@delneveshtehrj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6032937932724111168.mp3
1.94M
🌺غار حرا بزم جنونه 🌼آیینه دار آسمونه مهدی_رسولی 🌹 ✍ ️@delneveshtehrj
تا در دل من قرار کردی دل را ز تو بی قرار دیدم.. ‌‌‌ ✍ ️@delneveshtehrj
«‏أنا لا أضعف ‏ إلا حين أشتاقُ إليك...⁩» ‏من کم نمی‌آورم ‏مگر زمانی که دلتنگت شوم... ✍ ️@delneveshtehrj
 وَ اجْعَل سلامةَ قلوبنا فی ذِکْرِ عَظَمتکِ و فراغَ اَبدانِنا فی شُکر نِعْمَتک. (دعای 5) (خدایا) سلامت دل‌های ما را در یاد عظمت خود قرار ده و آسایش تن و صحت بدن ما را به شکر نعمت و سپاس‌گزاری خود بدار ✍ ️@delneveshtehrj
✨ در عشق باید از خودت تا بی نهایت بگذری از خود گذشتم خوب من، از تو چگونه بگذرم؟ ♥️ ✍ @delneveshtehrj
ای ساربان آهسته ران، کز دیده دریا می رود از شهر زهرا نیمه شب، فرزند زهرا می رود زینب شده محمل نشین، با ناله های آتشین منزل به منزل کو به کو، صحرا به صحرا می رود ✍ ️@delneveshtehrj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ پشت پرده حضور نیروهای جهادی در بیمارستان‌ها! ⛔️ رازهایی که می‌خواهند فاش نشود! ‼️پرستاران چه چیزهایی را بر ملا کردند؟!
در سیـنه اگـر غصـه بـه اندازه‌ی عالـم دارم کافی‌ست بخندی که فراموش کنم غم دارم.. ✍ ️@delneveshtehrj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادتت مبارک🌷 تاریخ تولد : 1373/01/06 تاریخ شهادت : 1396/01/04 محل شهادت : حما - سوریه شهید حسین معزغلامی ⁦❤️⁩ ✍ ️@delneveshtehrj
شیشه عطر بهار لب دیوار شکست و هوا پر شد از بوی خدا و من اینگونه دعایت کردم که خدا در همه جا، باز کنارت باشد. روزهای بهاریتون پر از اتفاقات خوب ✍ ️@delneveshtehrj
💎 یك شب مهتابی مردی قوزی از خواب بیدار شد. خیال كرد سحر شده، بلند شد و رفت حمام. از سر آتشدان حمام كه رد شد صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نكرد و رفت تو. سر بینه كه داشت لخت می‌شد حمامی را خوب نگاه نكرد. وارد گرمخانه كه شد دید جماعتی بزن و بكوب دارند و مثل اینكه عروسی داشته باشند می‌زنند و می‌رقصند. او هم بنا كرد به آواز خواندن و رقصیدن و خوشحالی كردن. درضمن اینكه می‌رقصید دید پاهای آنها سم دارد. آن وقت بود که فهمید آنها از ما بهتران (اجنه) هستند. اگرچه خیلی ترسید اما خودش را به خدا سپرد و به روی آنها هم نیاورد. از ما بهتران هم كه داشتند می‌زدند و می‌رقصیدند از رفتار قوزی خوششان آمد و قوزش را برداشتند. فردا آن روز رفیقش كه او هم قوزی بر پشت داشت، از او پرسید: تو چكار كردی كه قوزت صاف شد؟ او هم ماوقع آن شب را تعریف كرد. چند شب بعد رفیقش رفت حمام. تو گرمخانه دید اجنه آنجا جمع شده‌اند. خیال كرد همین كه برقصد از ما بهتران خوششان می‌آید. پس شروع به خواندن و رقصیدن کرد، از ما بهتران كه آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد. قوز آن بابا را آوردند گذاشتند بالای قوزش. آن وقت بود كه فهمید كار بی‌موردی كرده، گفت: ای وای دیدی چه به روزم شد، قوزی بالای قوزم شد... ✍ ️@delneveshtehrj