یَامَنْلایُبْرِمُهُإِلْحَاحُالْمُلِحِّینَ...
ِای خــــــــدا
چقـــــدرخــــوبیڪه ازبنـدت ڪلافهنمیشی!
✍ ️@delneveshtehrj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻪﯼ ﻭﺳﻌﺖ ﺧﻮﯾﺶ
ﻣﺤﻔﻞ ﺳﺎﮐﺖ ﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺣﺎﺻﻠﺶ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺟﺰﺍ ﺩﺍﺩﻥ
ﻭ ﺍﻓﺴﺮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﻨﺒﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎگهِ ﺁﻏﺎﺯ ﺣﯿﺎت
ببینید ، لذت ببرید ، آرامش پیدا کنید💚
✍ ️@delneveshtehrj
دلم كه تنگ مى شود
يادم مى افتد
دير زمانى است
با تو
خلوت نكرده ام...
اى
شفيق ترين
انيس!
#ارباب_خوبم
#دلتنگ_کربلا
✍ ️@delneveshtehrj
اگه به گناهی مبتلا شدی
نذار قلبت بهش عادت کنه..!
عادت به #گناه،
اضطراب و ترسِ از گناه رو
از قلبت #میگیره.. اونوقت،
بجای لذت بردن از #خدا
از گناه لذت میبری..!
✍ ️@delneveshtehrj
«قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضیها خیال میکنند که قناعت مال آدمهای تهیدست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند. نه، قناعت یعنی در حدّ لازم، در حدّ کفایت، انسان توقف کند»
#مقام_معظم_رهبری
✍ ️@delneveshtehrj
✨
سر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ♥️
✍ @delneveshtehrj
وا میکند بــر روی مـا... بــُـنبَســتها را
بــابَالحـــوائج شد بگـــیرد دســـتها را
#قاسم_صرافان
#موسیبنجعفر
✍ ️@delneveshtehrj
دلنوشتـه🇵🇸
وا میکند بــر روی مـا... بــُـنبَســتها را بــابَالحـــوائج شد بگـــیرد دســـتها را #قاسم_صرا
مست بودیم از غدیرخم،
دوباره عید شد
تو به دنیا آمدی
مستی ما تمدید شد...
#میلادامامکاظممبارک
✍ ️@delneveshtehrj
اربابی آوازه کنیزی نوجوان و زیباروی را شنید، که قدی بلند و چشمانی خمار و صدایی دلکش داشت. ۲۰ هزار دینار قیمتش بود و هر کسی را توان پرداخت این مبلغ برای خرید آن نبود، این کنیز ماهها در خانه بود، همه میدیدند، اما کسی توان خرید او را نداشت.
ارباب به غلام خود یک گونی سکه داد و او را روانه شهر کرد تا آن کنیز ماهرخ را بخرد.
پسر ارباب به پدر گفت: «پدر میخواهم دیوانگان شهر را لیست کنم تا به آنها طعامی دهیم.»
پدر گفت: «اول مرا بنویس و دوم غلام مرا.»
پسر پرسید: «چرا پدرم؟»
گفت: «اولین دیوانه منم که به غلامی اعتماد کرده و یک گونی زر به او دادم. اگر او هم کنیز را بخرد و برای من بیاورد او هم دیوانه است، چون من بهجای او بودم، اگر پول را نمیدزدیدم، کنیز زیباروی را دزدیده و به بیابانی روان شده و تا آخر عمر با او زندگی میکردم. در این حالت هر دو دیوانهایم.»
غلام کنیز را خرید و در حال برگشت کنیز گفت: «بیا هر دو سمت بیابانی روان شویم، من دوست ندارم دیگر در بند و همخوابی اربابی باشم. به خود و من رحم کن.»
غلام گفت: «من غلامم و هیچ گنجی روی زمین ندارم، اما در دلم گنجی به نام امانتداری و صداقت است که هرگز آن را با آزادی و لذت خود عوض نمیکنم و جواب ارباب را با خیانت نمیدهم، چون اگر چنین کنم مردهام و مرده از لذت بینصیب است.»
غلام کنیز را به خانه آورده و به ارباب تسلیم کرد. ارباب چون داستان را شنید از صداقت غلام گریست و کنیز زیباروی را به او بخشید و هر دو را آزاد کرد.
✍ ️@delneveshtehrj
خدا مؤمن را به بنبست نمیرساند.
ممکن است او را به گوشههایی ببرد
و تحت فشار قرار بگیرد
که به تعبیر امیرالمؤمنین
"رأیَ اللهُ صِدْقَنَا" اتفاق بیفتد
که خدا صدق ادعای این مؤمن را
ببیند، ولی هیچجا برای مؤمن
بنبست نیست :)
#حاجآقاقاسمیان
✍ ️@delneveshtehrj