فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزاداری پاکستانیها همیشه مورد توجه مردم قرار میگیرد.
بارها سینه زنی با حرارت آنها را در قم یا عراق دیدهام ولی هر بار شگفتی خاص خودشان را دارند.
#مشهد
5⃣
رسیدم تا حرم گویی کسی میگفت: در گوشم
بیا ای خسته از دنیا که من باز است آغوشم
سلیمانا بیا بردار بار از شانه موری
مرا باریست از غمها که سنگین است بر دوشم
کجا پیدا کنم دیگر شراب از این طهوراتر
بهشت اینجاست، اینجایی که دارم چای مینوشم
#مشهد
6⃣
هر وقت از کنار پارک یا مغازهای که چند پیرمرد کنار هم نشستهاند، عبور میکنم، میترسم.
میترسم که عاقبت من هم مثل آنها شود.
دانسته یا نادانسته در انتظار مرگ نشستهاند. کاری ندارند مگر این که در یک ساعتی از شبانه روز ملک الموت بیاید و بگوید: وقت رفتن است...
ثمره عمر برخی از آنها، خواب و خوراک و خشم و شهوت بوده است. حال که قوایشان در پیری رو به ضعف رفته، کاری جز در انتظار مرگ ماندن ندارند.
در عوض برخی پیرمردها مایه غبطه خوردن هستند. مثلا همین پیرمرد که با ذرهبین مطالعه را رها نکرده است و دارد سوره ای میخواند و یا زیارت نامهای.
ظاهراً برخی تحقیقات علمی ادعای این را دارد که مطالعه روزانه، مانع آلزایمر در پیری است. الله اعلم.
#مشهد
1⃣0⃣
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه وداع روز جمعه
#مشهد
1⃣3⃣
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سینهزنی در صحن قدس
#مشهد
1⃣4⃣
خادمهای حرم، یه جوری به بچه های کوچولو شکلات میدهند، آدم دلش میخاد بچه کوچولو باشه😅🥺
#مشهد
توی رواق دارالذکر(۱۵) نشسته بودم. طلبه جوانی در صف جلوی من مشغول نماز مستحبی شد. دختر کوچولوی چادری اش کنارش نشسته بود. یکی از خدام حرم آمد و با چوبپر ها صورت دخترک را نوازش کرد. اسمش را پرسید. چند کلمه ای حرف زدند. فقط همان سوال اسم پرسیدن را فهمیدم.بعد چند شکلات به او داد و رفت.
بعد از چند دقیقهای خواستم راهی به سمت ضریح بشوم. رفتم سمت خادمی که به دختر بچه شکلات داد. سلام و علیکی کردم.
گفتم: اگر من هم اسمم را بگویم به من شکلات می دهید؟😅
گفت: چی؟
جمله را دوباره تکرار کردم.😅
با لهجه ای مشهدی گفت: جیب های ما مثل شما شیخا نیست که خیلی بزرگ باشه و کلی شکلات بگیره! صبر کن ببینم...شروع کرد به جستجو در جیب های لباسهای بلند خدام.
یک شکلات به من داد.
گفتم: شکلات نمیخواستم. خواستم اسمم را بگویم که گاهی در اینجا یاد من زنده باشد.
دعایی کرد و شکلات را رو به من گرفت.
خوب تقصیر خودشون هست دیگه😅
چرا این قدر با ناز و قشنگ به بچهها شکلات میدهند که بزرگترها هم میل به شکلات گرفتن پیدا کنند😅😀
#مشهد
#شکلات
1⃣5⃣