هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
جنازهای را بر سر راهی میبردند،
فقیری با پسر بر سر راه ایستاده بودند
پسر از پدر پرسید که
بابا در صندوق چیست؟
گفت: آدمی!
گفت: کجایش میبرند؟
گفت: به جایی که نه خوردنی باشد،
و نه پوشیدنی، نه نان و نه هیزم!
نه آتش، نه زر، نه سیم، نه بوریا و نه گلیم!
گفت: بابا مگر به خانه ما میبرندش؟
#عبید_زاکانی
⚘|❀ ♡ ❀|⚘
#ماهرمضاننزدیکاستفقرارافراموشنکنیم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
جنازهای را بر سر راهی میبردند،
فقیری با پسر بر سر راه ایستاده بودند
پسر از پدر پرسید که
بابا در صندوق چیست؟
گفت: آدمی!
گفت: کجایش میبرند؟
گفت: به جایی که نه خوردنی باشد،
و نه پوشیدنی، نه نان و نه هیزم!
نه آتش، نه زر، نه سیم، نه بوریا و نه گلیم!
گفت: بابا مگر به خانه ما میبرندش؟
#عبید_زاکانی
⚘|❀ ♡ ❀|⚘
#ماهرمضانفقرارافراموشنکنیم