هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
✍ یکی از دوستان تعریف می کرد:
🔹اولين روزهايی كه در آلمان بودم، يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشينش مرا از هتل بر می داشت و به محل کار میبرد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبح ها زود به کارخانه می رسيديم و همکارم ماشينش را در نقطه ی دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک می کرد.
🔹در آن زمان، 2000 کارمند کارخانه با ماشين شخصى به سر کار می آمدند.
🔹روز اول من چيزى نگفتم، همين طور روز دوم و سوم...
روز چهارم به همکارم گفتم: آيا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشينت را اين قدر دور از در ورودى پارک می کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟
🔹او در جواب گفت: براى اين که ما زود می رسيم و وقت براى پياده رفتن داريم. اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم که ديرتر می رسند و احتياج به جاى پارکى نزديک تر به در ورودى دارند تا به موقع به سر کارشان برسند. مگه تو اين طور فکر نمی کنی؟!
👌 #فرهنگ عامل اصلی در پیشرفت جوامع بشری است...
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
✍ یکی از دوستان تعریف می کرد:
🔹اولين روزهايی كه در آلمان بودم، يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشينش مرا از هتل بر می داشت و به محل کار میبرد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبح ها زود به کارخانه می رسيديم و همکارم ماشينش را در نقطه ی دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک می کرد.
🔹در آن زمان، 2000 کارمند کارخانه با ماشين شخصى به سر کار می آمدند.
🔹روز اول من چيزى نگفتم، همين طور روز دوم و سوم...
روز چهارم به همکارم گفتم: آيا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشينت را اين قدر دور از در ورودى پارک می کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟
🔹او در جواب گفت: براى اين که ما زود می رسيم و وقت براى پياده رفتن داريم. اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم که ديرتر می رسند و احتياج به جاى پارکى نزديک تر به در ورودى دارند تا به موقع به سر کارشان برسند. مگه تو اين طور فکر نمی کنی؟!
👌 #فرهنگ عامل اصلی در پیشرفت جوامع بشری است...
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸