. این هم فیلم خلوتی طواف دیشب و کعبه سیاه پوش... فعلا دور تا دور کعبه رو حفاظ چیدن و دیگه نمیشه به خود کعبه دست زد... ولی خیلی خلوت تر شده🖤

نماز صبح امروز ۲ محرم... سجده رو به کعبه یه صفای دیگه ای داره؛ احساس می کنی هیچی نداری و بابت همین هیچی نداشتنت افتادی به پای خدا... .

حجرالاسود-١٨ تیر همیشه انقدر دورش شلوغ بود که اصلا برامون دست زدن بهش محال بود. ما بهش نرسیدیم و فقط از دور بهش اشاره میکردیم و با این کار تجدید عهد میکردیم(بر اساس حدیثی از امام صادق(ع)) الان که پرده عوض شده و دور کعبه رو حفاظ کشیدن و خلوت تره با کمی پابلندی میشه با دوربین اینجوری نگاهش کرد... .

این سربازی که اینجا ایستاده بود هر از گاهی خودش میرفت داخل رو نگاه میکرد.آدمم سرباز میشه اینجوری سرباز و محافظ این نقطه بشه🥺 این حفاظ نقره ای حفاظ حجره و خود سنگ حجر تکه های کوچیکیه که از سنگ بهشتی حجر باقی مونده و داخل گذاشته شده.

. بریم روضه؟ چند تا از خانومای فعال کاروانمون از روز اول محرم روضه روزانه برپا کردن. امروز سفره حضرت رقیه دارن کلی هم تدارک دیدن💚 طبقه ۳ اتاق ۳۱۳

ما هم با همین امکانات محدود اتاقمون رو سیاه پوش کردیم... . همین سیاه پوشی باعث میشه خونه های ما هم؛ بشه خیمه امام حسین جان... خونه هاتون رو سیاه پوش کردین؟ یه پرچم ساده هم که شده به یاد اقا بزنید حتما؛ اینجوری خیلی بچه ها هم الگو میگیرن و خاطره محرم تو ذهنشون میمونه...

عمه بابا آمده، برخیز تا کاری کنیم... آبرو داری کنیم... با لباس پاره باید مهمان داری کنیم... آبرو داری کنیم... آبرو داری کنیم... یا رقیه خانوم... دختر من امسال هم سن و سال شماست... میز یادبود حضرت رقیه روضه هتل و کاروان ما🖤

این بسته بندی هارو هم زحمت کشیده بودن به یاد حضرت رقیه برای پذیرایی درست کرده بودن. اینکه تو مملکت غریب که هیچ بویی از امام حسین نمیاد همت کنی علم اقا رو زمین نمونه خیلی مهمه... برای پذیرایی هم هر کسی هر چیزی داشت اورده بود. یه مجلس بی ریا و خودمونی با مداحی یکی از خانومای کاروان... .

. بعد از روضه دیدیم جا که فراهمه و ماهم که دور همیم؛ همونجا بساط کلاس تدبر رو فراهم کردیم. اگه بخوام یکی از دستاوردهای خودم توی این سفر رو بگم همین نکات طلایی و کاربردیه که از سوره های کوچیک یاد گرفتیم.واقعا فکر نمیکردم قرآن رو انقدر بشه کاربردی استفاده کرد. (به کاربردی بودنش اعتقاد داشتما اما انگار تا حالا برام معنا پیدا نکرده بود که از نزدیک لمسش کنم) خدایا شکرت.. اینم یه تیکه کوتاه از بحث تدبر در سوره «ماعون»