eitaa logo
قِطْـعِـہ اِیـے اَز بِهِــشـتْ
2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
3هزار ویدیو
2 فایل
﴾﷽﴿ عشقِ‌تو💔؛ شیرین‌ٺرین‌داسٺانِ‌این‌دنیایِ‌ٺلخ‌است‌حسین؏¹²⁸...(: چ؎مےشه‌یہ‌ڪربلابرم. زیارت‌حرم‌امام‌حسین👇🏻 app.imamhussain.org/tour/ کپی حلال✅ مالک کانال(تبادل و تبلیغ فقط به ایدی زیر)👇🏻 @deltang_karbala_253 جهت‌ارسال‌نظرات @deltang_karbala_253
مشاهده در ایتا
دانلود
لازم به ذکر است که فعالیت عادیه کانال سرجاش هست و پر قدرت تر از الان انجام میشه انءشاالله
شبکه ی ضریح تو...💔 تلویزیون و آنتن نمی خواهد ! یک دل میخواهد و... یک سلام ! حتی از راه دور... سلام آقای دلتنگی های من🥺✋ ••• @deltangkarbalA128 •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_جوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه..:) {شهید‌حججی❤️} ••• @deltangkarbalA128 •••
اطلاعیه مهم سلام به همه ی عزیزان کانال عزاداریاتون قبول درگاه حق🤲 بچه هایه کانال یک کاره جدید رو میخوان استارت بزنن که اون یک داستانه که برای شما عزیزان در دوفصل در نظر گرفته شده که کاره یکی از اعضاء کانال هست امیدوارم که حمایت کنید🖤 داستانشم لو نمیدیم...😉 از امشب ساعت۸الی۹هرشب۲قسمت از این داستان گذاشته میشه ••• @deltangkarbalA128 •••
اگر‌چشم‌بینا‌داشته‌باشید حقیقت‌را،نشانتان‌داده‌اند.. اگر‌هدایت‌می‌طلبید شمارا‌هدایت‌کرده‌اند.. اگر‌گوش‌شنوا‌دارید حق‌را‌به‌گوشِتان‌‌خوانده‌اند..! -امیرالمومنین(ع)- -حکمت۱۵۷،نهج‌البلاغه- ••• @deltangkarbalA128 •••
وارد خانه شدم در را که باز کردم از پله ها بالا رفتم مادرم با صداے بلندے گفت : آمدے سلام بیا داخل آشپزخانه دوباره چند پله ای که رفته بودم را برگشتم به سمت آپشزخانه رفتم مامان مشغول درست پای سیب بود بوی خیلی خوبی توی آشپزخانه پیچید بود ویشکا شب باید بریم مهانی استراحت کن و یک لباس خیلی زیبا آماده کرد ویشکا با بی حوصلگی به مامان نگاه کرد کجا دوباره باید بریم ؟ شب عمه روژین مهمانے گرفته شایان تاره از فرانسه برگشته مے هم جمع ڪنه ڪلے دختر توے جمع هستند ڪه عاشق شایان هستند تو هم بیا خودے نشون بده بلاخره هر چے باشه پسر عمه ات أه مامان خسته شدم از این همه مهمانے هاے مسخره همش رقص ، شراب ،آهنگ دیگر حالم بهم مے خوره من امشب نمیام یعنے چے نمیام این شب خیلے مهمے هست مامان حوصله ے بحث ندارم همین ڪه گفتم به طرف پله ها رفتم با ناراحتے گیفم را روے زمین مے ڪشیدم در اتاق را باز ڪردم روز تخت نسشتم در فڪر فرو رفته بودم آخر چطور مے توا این مهمانے را نرفت طولے نڪشید در اتاقم به صدا در آمد گفتم مامان حوصله ندارم برو تنهام بزار حال حوصله ے ما را هم ندارے با هیجانے ڪه آڪنده از هیجان بود گفتم : چرا دادشے بیا تو ڪه دلم برات یه ذره شده , وردشاد چند وقتے بود ڪه مسافرت بود و من اصلا متوجه برگشتن او نشده بودم چے شده خواهرے چرا این قدر بهم ریخته هستے گفتم مامان گیر داده ڪه باید شب توے مهمانے عمه روژین شرڪت ڪنے خوب این ڪه ناراحتے نداره نرو وردشاد در بست و رفت منم ڪه خیلے خسته بودم و تازه از دانشگاه آمده بودم چشمانم را بستم و همان جا روے تخت خوابم برد چشمانم را باز ڪردم ساعت ۸ شب بود بلند شدم و داخل آشپزخانه رفتم ڪمے غذا خوردم مادرم آمد پس تو چرا هنوز آماده نشدی من ڪه گفتم نمیام ویشڪا با من بحث نڪن دم در منتظرتم مامان امشب اصلا میل شما نیست من باید برم پیش دوستم با سڪوتے ڪه پر از خشم بود از ڪنار مادرم گذشتم و داخل اتاق رفتم لباس هایم عوض ڪردم به سمت ماشین رفتم بعد از سوار شدن نمے دانستم ڪجا باید بروم همین طور سرگردان دز حرڪت بودم ڪه ڪنار پارڪے ایستادم چند قدمے راه رفتم روے یڪ نیمڪت نسشتم خیلے فڪرم مشغول بود ڪه ناگهان دو پسر جوان حدود بیست سه یا چهار ساله به من نزدیڪ شدند و مشغول شوخے و اذیت ڪردن من شدند من هم سعے مے ڪردم با داد و فریاد آن ها را از خودم دور ڪنم اما مقاومت نتیجه اے نداشت دو پسر به آزارشان ادامه دادند و من هم با صدای بلند جیغ می کشیدم ناگهان یک مرد جوان با ظاهری متفاوت از آن دو پسر به سمت ما آمد نویسنده : تمنا☺️🥰 ••• @deltangkarbalA128 •••
با صداے بلند فریاد زد براے چے مزاحم دختر خانم شدید به ایشون چیڪار دارید ؟ دو پسر در حالے ڪه به مرد نگاه مے ڪردند خودشان را ڪمے جمع جور ڪردند و با صداے بلند گفتند آقا به شما چه ربطے داره ؟ در همین حین یڪ خانم چادرے با چهره ے نگران دست مراڪشید گفت: عزیزم بیا این جا همسرم داره سعے مے ڪند آن ها را دور ڪند من ڪه خیلے ترسیده بودم چیزے نگفتم خانم چادرے ادامه داد روے نیڪمت بنیش تا ڪمے برایت آب بیاورم نگاهم را به آن سمت پارڪ بود دل شوره ے عجیبے داشتم و نگران بودم اتفاقے براے آن آقا بیفتد ڪمے بعد مرد در حالے ڪه همسرش نفس نفس مے زد برگشت و رو به همسرش ڪه داشت لیوان آب را براے من مے آورد گفت قصد دعوا نداشتم فقط مے خواستم از مزاحتماشان جلو گیرے ڪنم آن دو سوار بر موتور شدند و رفتند خانم چادرے به آرامے به آرامے ڪنار من نشست و گفت این موقع شب توے این پارڪ چه مے ڪنے ممڪن بود خطرات بدترے تهدیدت ڪند ؟ اصلا متوجه گذشت زمان نبودم حالم خوب نبود گفتم ڪمے بیام تا هوایے عوض ڪنم خانم چادرے : به آرامے اتفاقے افتاده اگر مشڪلے دارے ے خواهے ڪمڪت ڪنیم ببین اسم من نرگس هست مے تونے راحت صدام بزنے به نظرم امشب برو خونه اگر دوست دارے فردا با هم صحبت ڪنیم احساس خاصے در وجودم مے ڪرد نمے دانست چرا شنیدن صداے آن خانم حس خوبے بهم مے داد قبول ڪردم نرگس : عزیزم این شماره ے من هست هر موقع دوست دارے باهام تماس بگیر راستے اسمت چیه ؟ سوار ماشین شدم حوصله ے خانه رفتم نداشتم اما مے دانستم الان کسی در خانه نیست وارد خانه ڪه شدم چشمانم گرد شد سلام سلام پس چرا این قدر دیر آمدے نگرانت شدم خواهرے رفتم یکه دوری بزنم پس چرا تو نرفتے مهمانے ناسلامتے خسته بودم تازه از سفر برگشتم لبخندے زدم و از پله ها بالا رفتم وردشاد دوباره صدایم ڪرد نمے خوا یڪ قهوه با هم بخوریم خیلے وقت هست با هم صحبت نڪردیم باشه بگذار لباس ها را عوض ڪنم متنظرم وارد اتاق شدم چقدر بهم ریخته بود تازه چند روزے مے شد ڪه دستے به اتاق نڪشیده بودم لباس هایم را عوض ڪردم و از پله ها پائین رفتم وردشاد قهوه را آماده ڪرده بود هر دو شروع به قهوه خوردن ڪردیم چے شد تو یهو این قدر تغییر ڪردے ؟ چطور مگه ؟ بے خیال تو این طورے نبود ؟ راستش را بخواے خودم هم دقیق نمے دونم اما دیگر علاقه اے به این جور مهمانے ها ندارم وردشاد سڪوت در ڪرد و قهوه اش را نوشید به ساعت دیواری بزرگ سالن نگاه ڪردم وردشاد من سرم خیلے درد مے ڪنه میرم بخوام امروز خیلے خوابیدے باشه برو شب بخیر شبت تو هم بخیر وقتے رفتم توے اتاق شماره ے نرگس توے گوشیم ذخیره ڪردم احساس ڪردم یڪ دوست جدید پیدا ڪردم متفاوت از بقیه دوستانم روے تخت دراز ڪشیدم و چشمانم را بستم سعے ڪردم به هیچ چیزی فڪر ڪنم نویسنده :تمنا🌱🕊 ••• @deltangkarbalA128 •••
✍امام علی (علیه السلام): خداشناس‌ترين مردم، پر درخواست‌ترين آنان از خداست. 📚 غرر الحكم، ح ۳۲۶۰ ••• @deltangkarbalA128 •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق‌یعنی‌کہ‌دمی‌بشنوی‌ازنام‌حسین ودلت‌گریه‌کُنان‌راهی‌کربلاشود❤️‍🩹! ••• @deltangkarbalA128 •••
می‌گفت: اگر مال، مالِ خداست؛ چرا انفاق نکنیم و اگر بدنِ ما مالِ خداست، چرا در راه خدا قطعه قطعه نشود! ••• @deltangkarbalA128 •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا