#برش_کتاب
#خیابان_204
ازپلههای زیرگذرکه آمدم پایین،پلیس خیابان204رابایک دیوارانسانی بسته بود.یک گروه50نفره از خدمههای بنگالی که لباس زرد به تن داشتند؛برانکارد توی دستشان بود.پلیس آنهارا راه داد داخل اما مرا راه نداد.کنارخیابان یک تابلوی تبلیغاتی بزرگ بودکه رویش نقشه منا را کشیده بود.از پشت پایهاش راه بود.یک فاصله سی چهل سانتی متری که زائرها از آنجا خارج میشدند.از آن پشت رد شدم ورفتم توی204.تاآتش نشانی وسط خیابان رفتم.پلیس یک دیوار هم آنجا کشیده بودوکسی را راه نمیداد.از پشت سرپلیسهاخدمههای بنگالی برانکاردهاشان رابیرون میآوردند.زائرها حالشان زارونزار بود.کارت شناساییشان را نگاه کردم.ازهردونفر،یک نفرایرانی بود.از استان یزدوآذربایجان غربی.تنها کاری که بنگالیها میکردندهمین بود که زخمیهارابردارند،بگذراند روی برانکارد و بیارندعقب ورهاکنندکنارایستگاه آتش نشانی.اما کسی نبود آنجا برای مصدومین کاری بکند.حتی آب هم نبود که بشودبهشان داد.
قبل از هرچیززنگ زدم به مافوقم وخبر دادم شایعه حقیقت دارد.بعد دوربین گوشیام را روشن کردم و از چهره و کارت شناساییشان عکس گرفتم.قبلاً توی سازمان دوره مستندسازی دیده بودم.میدانستم این اجساد به زودی گم خواهند شد.تنها همین کار از دستم برمیآمد و اینکه هرکس حالت تهوع داشت،سرش را به طرفین برمیگرداندم تا خفه نشود.داشتم ازچهره و کارتهای شناسایی شهدا عکس میگرفتم که...
برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید
@aghigh1369
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹