eitaa logo
پویش دلتکانی
2.9هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
656 ویدیو
57 فایل
📚خانه تکانی دل با کتاب 🌺بیش از ۲٠٠ عنوان کتاب ارسال کادو شده به سرتاسر کشور ☘️کانال مستقیما زیر نظر نویسنده کتاب های یادت باشد، کاش برگردی و هواتو دارم مدیریت می شود آی دی سفارش کتاب @aghigh1369
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای روز دوازدهم ماه رمضان به نیابت از @deltekani
دعای روز سیزدهم ماه رمضان به نیابت از @deltekani
قسمتی از وصیت نامه ⚘برای دفاع از حرم سه‌ساله امام حسین(ع) باید سه‌ساله خودم را تنها بگذارم. @deltekani
دعای روز چهاردهم ماه رمضان به نیابت از @deltekani
دعای روز شانزدهم ماه رمضان به نیابت از @deltekani
دعای روز بیستم ماه رمضان به نیابت از @deltekani
🔸مسابقه دلتکانی 🔹بخش دلنوشته و نظرات در مورد کتاب کاش برگردی با اینکه بعداز خواندن نسخه اولیه کتاب چندماهی است زندگی‌ام با آمیخته شده ولی تازه کتاب را با فراق خاطر خواندم دوست داشتم متنی بنویسم تا گوشه‌ای از غربت و خانواده‌هایشان را به تصویر بکشم اما وقتی خاطرات پُر از عشق و صبر زینبی او وقتی غربت دختر سه ساله‌اش را با جان و دل حس کردم فهمیدم کتاب خود به تنهایی روضه‌ی مجسم است را باید خواند و با خط به خط آن زندگی کرد کاش برگردی یعنی روایتی مادرانه پُر از دلتنگی کاش برگردی یعنی مرور خاطرات به همراه گریه‌های پنهانی کاش برگردی یعنی یادآوری عاشقانه‌های یک همسر کاش برگردی یعنی انتظار بی‌پایان یک دختر کاش برگردی یعنی به جان خریدن طعنه‌ها کاش برگردی یعنی تلاش و صبر زینبی یک مادر برای حفظ خانواده کاش برگردی یعنی صدای انکسرظهری یک پدر کاش برگردی گوشه‌ای از روایتی‌های ناتمامِ ، خانواده‌های شهدای مفقودالاثری است که سال‌هاست منتظر برگشتن جگرگوشه‌ی خود هستند و در آخر: کاش برگردی یعنی چشم‌هایی که به در دوخته شده به امید روزی که ان‌شاءالله 🎁جوایز مسابقه: پنج جایزه دویست هزار تومانی @deltekani
... رفت تصویر ... رفت ...!!! یادت اما نمی رود ...🍂 سالگردشهادتت مبارک آقاحمید🌹🕊 برای سفارش کتاب به آی دی زیر پیام دهید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌱 دلتکانی|خانه تکانی دل با کتاب 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
▪️سه ماه زمستان سال ۹۴ بدترین روزهای عمر ما بود،😔 لب‌هایمان به خنده باز نمی‌شد، همه خانواده آن چند ماه زجرکش شدیم، ساعت دو که می‌شد یکی یکی می‌آمدیم پشت پنجره آشپزخانه، سر کوچه را نگاه می‌کردیم، ته دلمان می‌گفتیم یعنی می‌شود امروز زکریا را ببینیم. . داخل اتاق سابق زکریا شده بود محل ندبه‌های ما، حدیث کساء و زیارت عاشورا می‌خواندیم، کارمان شده بود توسل و دعا و نذر تا یک خبر قطعی از وضعیت زکریا به ما برسد. . فاطمه دختر شهید چشم به راه بود، صدای زنگ خانه که می‌آمد اولین نفری بود که سمت در می‌دوید، می‌گفت بابا قرار است از سفر برگردد، خودش قول داده برایم از آنجا بادکنک سوغاتی بیاورد. . خیلی از شب‌ها فاطمه با گریه می‌خوابید، جلوی چشم‌های خودم آب شدن دختر زکریا و همسرش را می‌دیدم، خیلی سعی می‌کردم جلوی بغض و دلتنگی های خودم را بگیرم و فقط مواقعی که فاطمه نبود گریه کنم ولی این دختر به هر بهانه‌ای جگر ما را آتش می‌زد. . حرف‌های فاطمه دل ما را فقط به یک روضه وصل می‌کرد، جنس این بی قراری‌ها برای ما آشنا بود، همیشه آرام کردن دخترهای سه ساله¬ای که بهانه بابا گرفته¬اند سخت است، آن روزها خانه ما خرابه شام بود! بخشی از کتاب کاش برگردی 🔸مادرانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای سفارش کتاب به آی دی زیر پیام دهید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌱 دلتکانی|خانه تکانی دل با کتاب 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹