«یک شب نزدیکیهای اذان صبح خواب دیدم که حمید گفت: «خانوم خیلی دلم برات تنگ شده، پاشو بیا مزار» معمولاً عصرها به سر مزارش میرفتم، ولی آن روز صبح از خواب که بیدار شدم راهی گلزار شدم، همین که نشستم و گلها را روی سنگ مزار گذاشتم دختری آمد و با گریه من را بغل کرد....
🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸
ادامه داستان را در کتاب #یادت_باشد دنبال کنید...
میتونید این کتاب رو از طریق ایدی زیر تهیه کنید..
@aghigh1369
و از تخفیف ویژه #نویسنده_کتاب بهره مند بشید...
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#معرفی_کتاب
#برش_کتاب
#یادت_باشد
سادگی های قشنگِ زندگیِ یک مدافع حرم
#شهید_حمید_سیاهکالی
برای سفارش کتاب با تخفیف ویژه به آیدی زیر مراجعه کنید
@aghigh1369
کانال زیر نظر #نویسنده_کتاب است...
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹