⭕تبیین جایگاه عدالت در تفکر دینی 🔻بخش دوم ✍️سعید آتش بار_عضو شورای مرکزی جریان مردمی عدالتخواه استان ♦️۶- این دو« ولایت و عدالت»، خدمات متقابلی به هم داشته اند.ولی فقیه در غربت این گفتمان، ایستاد و انقدر گفت و‌گفت که امروز به یک #جریان در کشور تبدیل شده است‌ و عدالتخواهان، مهمترین دغدغه ی چند دهه ی اخیر ولی فقیه را سر دست گرفتند و‌ همچنین، اجازه ندادند که تفسیر غلط و متحجرانه ی از ولی فقیه، تنها تصویر عمومی شده از امام‌جامعه باشد. ♦️۷_مرسوم است در میان متفکرین دینی، که توحید اساسی ترین و زیربنایی ترین اصول اعتقادی اسلام و تشیع است.«۲» توحید، رابطه ی انسان با خداست و بر اساس بینش توحیدی، هستی تفسیر می شود و اگرچه تأثیرات آن، در تمام ساحات زندگی نمایان می شود، و لیکن اصل و اساس آن، رابطه ی فردی انسان با خداست. چه در مقام ذهنی«اندیشگی» و چه از درون «قلب و دل». ♦️بنظر می رسد نقش معاد«بازگشت جسم و روح به سمت خدا» از این جهت واجد اهمیت است که اگر معاد اندیشی از منظومه ی تفکر دینی، حذف گردد، انگیزه های زیست ایمانی و مذهبی در اغلب آدمیان از بین می رود، بدیهی ست که اگر ثواب و عقابی، حساب کشی و پاسخگویی در میان نباشد، بشرِ معتقد به سرای باقی، در این ۷۰ سال، چه ظلم ها و تعدی ها که نمی کند.!!! ♦️عدالت، به تنظیم رابطه ی ادمیان با هم‌می پردازد و البته با تعریف دینی ان، که از گستره ی جامعتری برخوردار است، به تنظیم رابطه ی انسان با خویش، دیگران و جهان می پردازد‌. حال، اگر جامعه ای موحد باشند و همه، غایت اندیش« معاد باور»، ولیکن فاصله ی میان فقیر و غنی زیاد و ‌زیادتر بشود و عده ای خاص، بهره مندی بیشتری از امکاناتِ عام داشته باشند و ظلم و ستم، نهادینه گردد، #نه اثری از توحید می ماند و نه باوری به معاد. ♦️خلق می گویند این چه رابطه معنوی با خداست و‌این چه اعتقادی به اخرت است، که در زندگی ما، عدالتی را پیاده نمی کند!!!! به تعبیری، عدالت ضامن بقا و استمرار سایر اصول اعتقادی شیعه است. زیراکه عدالت، عینی ترین اصل اعتقادی ست که مردم در همین دنیا و زندگی روزمره با آن‌ ارتباط تنگانگ دارند. #توحید، اگر چه ساحت فردی ان تغلب دارد، ولیکن باور به توحید، وابسته به میزان تحقق عدل دارد و بسط توحید باید منتج‌ به عدالت گردد وگرنه، توحید، توحید حقیقی نیست. پس، معیار تشخیص توحید حقیقی، با میزانی بنام عدالت است. معاد، اگر چه به نهایت بر می گردد، ولیکن، اساس اثبات عقلی آن در متون‌کلام اسلامی، مبتنی بر عدل و عدالت است. ♦️ولایت و‌امامت و رسالت، امده اند، برای تحقق عدالت وگرنه، فلسفه ای برای امدنشان نیست،به تعبیر امام روح الله ره، انبیا به خاطر نماز سیلی نخوردند، تمام انبیا برای عدالت سیلی خوردند.«۳» اگر علی ع بخاطر شدت در عدالتخواهی، به شهادت ‌می رسد، سید علی نیز برای پافشاری بر عدالت، از چپ و راست تحت فشار جناحین اند. درضمن، در مقام ارتباط با جهان و جهانیان با گرایشات متنوع ادیان، موضوع و‌محور مشترک ابتدایی، ارمان عدالت است. ما نمی توانیم با موضوع معاد و یا توحید و‌ یا رسالت ‌و امامت، در ابتدا، با جهانیان گفتمان کنیم. ♦️آرمان و‌اصل فطری جهان شمولی که چنین ظرفیتی را داراست که بتوان بر اساس ان، با تمام بشریت و‌فارغ از هر مکتب و‌ ایده و مذهب و مرامی گفتگو کرد و جبهه ی واحد ساخت، مبارزه بر علیه ظلم و تبعیض و فقر هست، یعنی عدالت. عدالت، به اندازه ای اهمیت یافته است که صرفاً بعنوان یک فضیلت اخلاقی صِرف در متون اسلامی مطرح‌ نشده است، بلکه،در کنار سایر اصول اعتقادی بنیادین اسلام، بعنوان اصلی مهم، بشمار رفته است و فراتر از ان‌نیز، چنان منزلت و‌ترفیعی یافته است که، سایر اصول و ارزش ها را می توان با ارزش مطلق، ثابت،‌جامع،جذاب، و کاربردی عدالت سنجید و‌مطلوبیت ان ها را ازمود. 👈بنابراین عدالت: 1⃣اگرچه در زمره ی اخلاقیات و‌ فضایل نیز شمرده می شود، ولیکن از اصول مهم اعتقادی و بنیادین اسلام ناب است و از اصول حقه ی حقیقت تشیع. 2⃣ارزش واصلی مطلق است که این ظرفیت را داراست، که مطلوبیت سایر ارزش ها بدان سنجیده شود 3⃣ ضمانت بقا و استمرار دیگر اصول اعتقادی، در جامعه ی دینیست 4⃣ضمانت بقای تمام حکومت ها، بطور خاص، حکومت اسلامیست 5⃣جامعه ی بی عدالت یا سست عدالت، جامعه دینی نیست 6⃣مشروعیت حکومت، ولایت و زمامداران در جمهوری اسلامی، وابسته به عدالتخواهی و مبارزه با فساد است 7⃣جمهوری اسلامی بدون عدالت هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت و پوچ و بیهوده است«۴» 8⃣ولایت و عدالت، رابطه ی تقدمی با هم ندارند.ولایت، عدالتخواهی را ضابطه مند می ماند و عدالت، ولایت را مشروعیت می بخشد 9⃣ تنظیم برنامه ی پیشرفت و تعیین شاخص های توسعه در همه ی ابعاد ، بدون وجود عنصر عدالت، ناقص می ماند 🔟عدالت، این ظرفیت را واجد است که با تکیه ی بر آن، ندای فطرت را برای دعوت جهانیان به حق و‌‌حقیقت را سر داد و مشتر