فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╰•❲﷽❳•╮
پدربزرگ شهید:
جهاد دل پاکی داشت و خنده
همیشه بـرلـبش بـود،وجـود او
هـمـه ی غـصه هـای دنـیـا را از
دل مـا بـیـرون می آورد..(:💕
#شـهـیـد_جـهـاد_مـغـنـیـه-
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
💐💐💐💐💐💐💐💐
💐
•| دلگـیرم از خـودم کـہ دلـم گیـر یار نیسـت
اصـلا براے آمدنش بے قـرار نیست😔
•| گیرم رسیـد روز وصـالشـ چـہ فایـده⁉️
وقتے کـہ دلـ❣، به شوق وصـالش دچار نیست[💔]
•| روزے هـزار بار دلـش را شکستہام
اینـ گونـہ زیستن، ادبِ انتظـار نیست👉
•|همسـایہاے گرسنہ و اهل محلـہ خواب👇
یعنـے در این محلـہ کسے سفره دار نیست⁉️
•|آخر چقدر در پی دنیا دویده ایم⁉️
باور کنیم، حرص زدن افتخار نیست✋
•|امـروز اگـر کـہ توبـہ نکـردم، چـہ مے کنم
فردا کـہ زیـر خـاک، مــرا اختیار نیست⁉️
•|بایـد کـہ گردگیرے دل کـرد و گـریـہ کـرد💔👉
گریـہ براے عــاشقـ دلـداده عار نیست🙌
•|اے دل بـہ هوش باش و ببین چرخ روزگار
خالے ز لطف و رحمت پروردگار نیست😔
💐
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅
💐💐💐💐💐💐💐💐
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
💐
از #شھداےگمنام⇩...
به خواهران مومن...📞
#خواهرم ، ↯
⇦ #خون از من💔
#حجاب از تو ....☺️
#شفـــــــاعت از مــن ↯
#حیــــــا از تــــــــو
⇦ #خواهرم...
#خــونــــــــمو💔
به دستت #امانتــــــ♥ دادم...😔
💐
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
شهدایی🥹🥹
سلااااام😊 خسته نباشید همگی🌺🌹🍃 خب رفقا بریم ادامه کتاب رو باهم ورق بزنیم😉 👇👇👇👇👇
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
#سلام_بر_ابراهیم ✋🌻✨
#قسمت_دهم_و_یازدهم
🍀کشتي
🌿برادران شهيد:
هنوز مدتي از حضور ابراهيم در ورزش باســتاني نگذشته بود که به توصيه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ کـ💪ـشتي رفت.
او در باشگاه ابومسلم در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود را با وزن 53 کيلو آغاز کرد☺️
آقايان گودرزي و محمدي مربيان خوب ابراهيم درآن دوران بودند. آقاي محمدي، ابراهيم را به خاطر اخلاق و رفتارش خيلي دوسـ❤️ـت داشــت،آقاي گودرزي خيلي خوب فنون کشتي را به ابراهيم مي آموخت😇
هميشــه ميگفت: اين پســر خيلي آرومه، اما تو کشتي وقتي زير ميگيره،چون قد بلند و دستاي کشيده و قوي داره مثل پلنـ🐅ـگ حمله ميکنه! او تا امتياز نگيره ول کن نيست.😉
براي همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته😅
بارها ميگفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني ميبينيد، مطمئن باشيد! 😀
سالهاي اول دهه 50 در مســابقات قهرماني نوجوانان تهران شرکت کرد.
ابراهيم همه حريفان را با اقتدار شکســت داد✌️ او در حالي که 15 ســال بيشتر نداشت براي مسابقات کشوري انتخاب شد.😍
مسابقات در روزهاي اول آبان برگزار ميشد ولي ابراهيم در اين مسابقات شرکت نکرد! 😑
مربيها خيلي از دست او ناراحت شدند.😔
بعدها فهميديم مسابقات در حضور ولیعهد برگزار میشدوجوایز هم توسط او اهداشده😕
#پایان_قسمت_دهم
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄🕊
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
شهدایی🥹🥹
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ #سلام_بر_ابراهیم ✋🌻✨ #قسمت_دهم_و_یازدهم 🍀کشتي 🌿برادران شهيد: هنوز مدتي از حضور ابر
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سلام_بر_ابراهیم ✋🌻✨
#قسمت_یازدهم
🍃قهرمان
☘حسين الله کرم:
مسابقات قهرماني74 کيلو باشگاهها بود.ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگري شكـ💪ـست داد و به نيمه نهائي رسيد😀
آن سال ابراهيم خيلي خوب تمرين کرده بود. اکثر حريفها را با اقتدار شکست داد.✌️❤️
اگر اين مســابقه را ميزد حتمًا در فينال قهرمان ميشــد🏅اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت😞 بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد!
آن ســال ابراهيم مقام سـوم را کســب کرد،اما سالها بعد،همان پسـ👱ـري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم،آمده بود به ابراهيم سر بزند.
آن آقــا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف ميکــرد.☺️
#ادامه_دارد👇
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄ 🕊
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
شهدایی🥹🥹
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 #سلام_بر_ابراهیم ✋🌻✨ #قسمت_یازدهم 🍃قهرمان ☘حسين الله کرم: مسابقات قهرماني74 کيلو با
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
همه ما هم گوش ميکرديم. 👂
تا اينکه رســيد به ماجراي آشــنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر ميگردد به نيمه نهائي کشتي باشگاهها در وزن 74 کيلو، قرار بود من با ابراهيم کشـ💪ـتي بگيرم.
اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض ميکرد! 🙁
آخر هم نگذاشــت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم:
اگه ميشه قضيه کشتي خودتان را تعريف کنيد🙏
او هم نگاهي به من کرد😶
نََفس عميقي کشــيد وگفت: آن سال من در نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديدًا آسيب ديد.😔
#ادامه_دارد
🕊
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#اگر_اینها_نبودند!!!!
🌷....هفتم مهر عراقیها آمدند سمت پادگان دژ. ابتدا نتوانستیم جلوشان را بگیریم. خانههای سازمانی ما کنار پادگان بود و افتاده بود دست عراقیها. از دور میدیدیم که میروند داخل خانهها. هر ساختمان پنج طبقه بود و هر آپارتمان حدود صدوچهل متر میشد. مثل لشکر مورچهها صف کشیده بودند و همه وسایل خانهها را بیرون میآوردند. هر چیزی هم که زورشان نمیرسید، از بالکنها پرت میکردند پایین.
🌷از دور میدیدیم که تلویزیون و چرخ خیاطی و پلوپز روی سرشان گذاشتهاند و خوشحال میبرند سمت تانکهاشان. طاقت نیاوردم. توپ را تنظیم کردم و زدم. خورد توی صفشان. چند تا گلوله که زدیم، دست از دزدی برداشتند. بعد از چند ساعت تانکهای لشکر زرهی اهواز رسیدند. دوتایشان را پشت صابونسازی، توی نخلستان زده بودند. اما همانها که آمدند، همراه با توپهای خودمان، توانستیم عراقیها را به عقب برانیم.
🌷عراقیها که رفتند، رفتیم سراغ خانهها. بیانصافها تا توانسته بودند، برده بودند. یا خراب کرده بودند. وسط فرش دوازده متری دستباف کاشان مدفوع کرده بودند. دیگر نمیشد فرش را کاری کرد. از بالکن انداختیمش پایین و آتشش زدیم. هنوز فرش داشت میسوخت که یکی دواندوان آمد. داد میزد و کمک میخواست. عراقیها یکی از سربازهای پادگان را اسیر گرفته بودند.
🌷با سیم تلفن صحرایی، دستها و پاهایش را بسته بودند و از طبقه پنجم، از پا آویزانش کرده بودند. میخواستند از یک سرباز عادی، اطلاعات بگیرند. بعد از حمله ما رفته بودند و سرباز آویزان مانده بود. هنوز زنده بود. هر جور بود آوردیمش پایین. سیم تلفن، پایش را بریده و به استخوانش رسیده بود. آنقدر آویزان مانده بود که نای حرف زدن نداشت. همه خون تنش در سرش جمع شده بود....
#راوی: رزمنده دلاور عبدالله صالحی
┄┄┅┅┅شهدایی❅┅┅┅┄
#ڪلام_شـهید
بايد انسان در راه ا... رنج ببرد تا او را ملاقات كند. اين سرنوشت انسان است. بزرگي هر روح به اندازه رنجي است كه در راه ا... مي برد .
روح هاي بزرگ همواره به رنج هاي بزرگي مبتلايند. مگر نه اينكه حسين اين روح بزرگ آفرينش بايد بزرگترين رنجها را ببرد و در بزرگترين امتحانات شركت جويد . ما كه شيعه هستيم بايد از او پيروي كنيم . بايد همچون او گوشه اي ساخت و از اينجا كوچيد.
📎فرماندهٔ واحدمهندسیرزمی جهاد سازندگی خوزستان
#شهید_فریدون_کشتگر
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🇮🇷°•
📌قیام پــانزده خرداد اسطوره قـــدرت
ســتـمشاهـــــی را درهــــــم شــــــکـست و
افسانه ها و افسون ها را باطل کرد🔥
#قیام_۱۵خرداد🌷
#امام_خمینی
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄