10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال دلم را تکانی بده
هم میدانی
هم میبینی
هم میتوانی:)
#داداش_نوید
42.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دستم نمیرسد
به بلنداے آسمان #شہادت!
اما دست به دامان شما میشوم؛
ای شہید...
تا شاید ضمانتم را بکنید :)🍃
#پنجشنبہ_هاے_شہدایے
صلوات
🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹😭
شهدایی🥹🥹
دستم نمیرسد به بلنداے آسمان #شہادت! اما دست به دامان شما میشوم؛ ای شہید... تا شاید ضمانتم را بکنید
#شهیدحسنباقری :
ما با هم رفیق شدیم تا همدیگر رو بسازیم..
و خوش به حال اونایی که با شهدا رفیق شدند..🕊
همون ها که اول خودشونو ساختن،
بعد هم دست یکی دیگه رو گرفتن تا بسازن و ساخته بشن برای ظهور..!🙂❤️🩹
#هدیہبہࢪوحپاڪشھداصلـوات
#پنجشنبہ_هاے_شہدایے
🔸پـای درس شهیـــد...
✍مهندس ڪه باشی آن هم با گذراندن تحصیلات در دانشگاه ڪانادا مردم جور دیگری به تو نگاه می ڪنند. #توقع ندارند توی یڪ اتاق اجاره ای با ڪمد شکسته زندگیات را سر ڪنی!!
اما حسن با داشتن این شرایط، گوشش به شنیدن اینجور حرفها بدهڪار نبود.
میگفت: من باید طوری زندگی ڪنم ڪه با افراد #مستضعف و سطح پایین جامعه برابر باشم.
#شهید_حسن_آقاسیزاده_شعرباف
#زندگی_به_سبک_شهدا
#مردان_بی_ادعا
#خاطره
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
#شهدا
#كسی_صدا_میزند...!
🌷هنگام غروب بود و آماده برگشتن به مقر. از صبح كار كرده بوديم و هيچ شهيدی خودش را نشان نداده بود. همين مسئله بر خستگیمان افزوده بود. وسايل را جمع كرده بوديم كه برويم. خورشيد، پشت ارتفاع ۱۴۶ فكه، سرخ میشد و پایين میرفت. در كنار من، «شمس الله مهدوی» از بچههای آذربايجان میآمد. پاسدار وظيفه لشكر ۲۷ بود و خدمتش را در تفحص میگذراند. متوجه شدم مهدی سرجايش ايستاد. بدون هيچ حركتی. من هم ايستادم. برگشتم به طرفش و گفتم: برای چی وايسادی؟ راه بيفت بريم، شب شد.... او حركت كرد. ولی نه به طرفی كه ما میرفتيم. برگشت طرف محلی كه كار میكرديم.
🌷تعجب كردم. با خودم گفتم حتماً چيزی جدا گذاشته، به همين خاطر گفتم: كجا میری؟ با حالتی خاص گفت: يك دقيقه صبر كن.... ما سوار ماشين شديم و آماده حركت. خيلی عجيب بود. رفت و بيل به دست گرفت و شروع كرد به كندن زمين. جايی خاص را میكند. خندهای كردم و به شوخی گفتم: بابا جون.... اشتباه كرد، ولش كن بيا، چيزی گيرت نمياد. ولی او همچنان بيل میزد، يك دفعه صدا زد: بياييد.... اينجا.... يك شهيد.... اول فكر كرديم شوخی میكند. ولی تا بحال سابقه نداشت كسی در مورد پيدا كردن شهيد شوخی كند.
🌷....همه از ماشين پريديم پايين. جلو كه رفتيم، ديديم راست میگويد. استخوانهای شهيدی در سرخی غروب نمايان بود. همه بيل به دست گرفتيم و در كمال احتياط شروع كرديم به كندن. طولی نكشيد كه پنج شهيد در كنار يكديگر يافتيم. بعد از اينكه شهدا را برداشتيم تا آماده برگشتن شويم، رو به او كردم و چگونگی مسئله را پرسيدم، كه گفت: هنگامیكه با شما راه افتادم كه برويم، يك لحظه احساس كردم يك نفر دارد با انگشت به من اشاره میكند كه برگردم. چند قدم رفتم جلو ولی دوباره ديدم دارد اشاره میكند كه بيا. من هم تأمل نكردم و برگشتم تا جايی را كه نشان میداد، كندم.
منبع: سایت نوید شاهد
❌❌ گوش کنید! همیشه کسی یا کسانی صدا میزنند. صداهایی به عمق تاریخ، فقط گوش کنید....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنکسیکہگفتہستدرزمینبہشتنیست،
بهاوبرسانیدیڪسربرودکربوبلا ..(:
#اربابمحسین
🥹🥹🥹🥹
شهدایی🥹🥹
آنکسیکہگفتہستدرزمینبہشتنیست، بهاوبرسانیدیڪسربرودکربوبلا ..(: #اربابمحسین 🥹🥹🥹🥹
چشم هام رو می بندم؛
کرب ُ بَلاش رو خیال می کنم ..💔
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دࢪخیالِمن،
نمیگنجددِلمࢪابشکنۍ . . !
هࢪکسےآمدشکست؛
اماتوهࢪکسنیستی🥲🤍🖐🏻
#اربابمحسین