روزی از یک سفر طولانی و خسته کننده به منزل برگشت و پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید.
ابراهیم آن شب را با همه ی خستگی هایش تا پاسی از شب ، به#نماز و نیایش ایستاد و وقتی مادرش به او گفت: کمی استراحت کن، گفت: مادر! حال عجیبی داشتم. ای کاش به سراغم نمی آمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نمی گرفتی.✨
#شهیدابراهیمهمت