شهدایی🥹🥹
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 🌷خلاصه.. کمي سکوت کرد😞 به آرامي گفت: چند روزه كه دختري بي حجاب👩 ،توي اين محله به من گ
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
🌳فروردين 1358 بود.
به همراه ابراهيم و بچه هاي کميته به مأموريت رفتيم👬👬👬.
خبر رسيد، فردي که قبل از انقلاب فعاليت نظامي داشته و مورد تعقيب مي باشــد و در يکي از مجتمع هاي آپارتـماني🏢 ديده شده.
آدرس را دراختيار داشتيم✊ با دو✌️دستگاه خودرو🚗 به ساختمان اعلام شده رسيديم.
وارد آپارتمان مورد نظر شديم. بدون درگيري شخص مظنون دستگيرشد💪
ميخواستيم از سـاختمان خارج شــويم. جمعيت زيادي جمع شده بودند تا فرد مورد نظر را مشــاهده کنند😶خيلي از آنها ساکنان همان ساختمان بودند.
ناگهان ابراهيم به داخل آپارتمان برگشت و گفت: صبر کنيد!😐
با تعجب پرسيديم: چي شده!؟🙄چيزي نگفت. فقط چفيه اي که به کمرش بسته بود را باز کرد. آن را به چهره مرد بازداشت شده بست. پرسيدم: ابرام چيکار ميکني !؟😳
در حالي كه صورت او را مي بست جواب داد: ما بر اساس يك تماس📞و خبر،اين آقا را بازداشت کرديم، اگر آنچه گفتند درست نباشد آبرويش رفته و ديگر نميتواند اينجا زندگي کند😔
همه مردم اينجا به چهره يک متهم به او نگاه ميکنند😒
اما حالا، ديگر کسي او را نمي شناسد🙂
اگر فردا هم آزاد شود مشکلي پيش نمي آيد.
وقتي از ساختمان خارج شديم کسي مظنون مورد نظر را نشناخت☺️به ريزبيني ابراهيم فکر ميکردم🤔 چقدر شخصيت و آبروي انسان ها در نظرش مهم بود.😓
#پایان_قسمت_نوزدهم 😇
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫