این همہ در طول روز برای کارای مختلف وقت میذاریم. . .
چند دقیقہای هم برای قرآن که نه... برای قلب و جآنِ خودمون وقت بذاریم که منور به نور قرآن بشه🤍💫
اَللَّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنَا بِالْقُرْآن
خدایا قلب هایمان را با قرآن نورانے کن
وَ زَیِّنْ اَخْلاقَنَا بِالْقُرْآنِ
خدایا اخلاقمان را با قرآن زینت بده^^
#قرآن_کریم
شهدایی
آقـا..
امامزمانم
یڪچیزیبگم ؟! ..
میدونستۍعشقبہتوعہکہ
باعثمیشہتوایندنیاو
آدَماشدوومبیارم ،
میدونستۍدلخوشۍدنیاےمنۍ؟!♥️🕊
#امام_زمان
#مهدی_فاطمه
شهدایی
یه جا دیدم پسری فریاد میزنه بابام سوخت من هم میخوام پیشش باشم.😭😔
امان از دل رقیه که پدرش رو بی سر دیده،تازه دخترا هم بابایی ان😭
اگه آقا جان بود این اتفاق می افتاد؟؟ بیاید از ته دل امام زمان رو صدا بزنیم.
نزاریم با گناهانمون ظهور عقب بیفته😔😔
شهدایی
شهدایی🥹🥹
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #پـــــــارت_بیستم🌸/#ماشـــین🚙 شخصیت هادی ب
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پــارت_بـــیستویــکم🌸/#فــتنه🥷
سال ۱۳۸۸ از راه رسید. این سال آبستن حوادثی بود که هیچ کس از نتیجه ی آن خبر نداشت بحث های داغ انتخاباتی و بعد هم حضور حداکثری مردم، نقشه های شوم دشمن را نقش بر آب کرد. اما یک باره اتفاقاتی در کشور رخ داد که همه چیز را دست خوش تغییرات کرد. صدای استکبار از گلوی دو کاندیدای بازنده ی انتخابات شنیده شد. یک باره خیابانهای مرکزی تهران جولانگاه حضور فرزندان معنوی بی بی سی شد! هادی در آن زمان یک موتور تریل داشت در بازار آهن کار می کرد. اما بیشتر وقت او پیگیری مسائل مربوط به فتنه بود. غروب که از سر کار می آمد مستقیم به پایگاه بسیج می آمد و از رفقا اخبار را می شنید. هر شب با موتور به همراه دیگر بسیجیان مسجد راهی خیابانهای مرکزی تهران بود. می گفت: من دلم برای اینها می سوزد به خدا این جوانها نمی دانند چه می کنند، مگر میشود تقلب کرد آن هم به این وسعت؟! یک روز هادی همراه سید علی مصطفوی جلوی دانشگاه رفتند.جمعیت اغتشاش گران کم نبود جلوی دانشگاه پارچه ی سیاه نصب کرده و تصاویر کشته های خیالی اغتشاشگران روی آن نصب بود. هادی و سید علی از موتور پیاده شدند. جرئت میخواست کسی به طرف آنها برود. اما آنها حرکت کردند و خودشان را مقابل تصاویر رساندند. یک باره همه ی عکس ها را کنده و پارچه ی سیاه را نیز برداشتند. قبل از اینکه جمعیت فتنه گر بخواهد کاری کند، سریع از مقابل آنها دور شدند. آن شب بی بی سی این صحنه را نشان داد.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸شهدایی
شهدایی🥹🥹
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #پــارت_بـــیستویــکم🌸/#فــتنه🥷 سال ۱۳۸۸
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پــارت_بــیستودوم🌸/#فـــتنه🥷
در ایام فتنه یکی از کارهای پیاده نظام دشمن که در شبکه های ماهواره ای آموزش داده میشد نوشتن اهانت به مسئولان و رهبر انقلاب روی دیوارها و .... بود. هادی نسبت به مقام معظم رهبری بسیار حساس بود. ارادت او به ساحت ولایت عجیب بود. یادم هست چند ماه که از فتنه گذشت طبق یک برنامه ریزی از آنسوی مرزها، همه ی اتهامات که تا آن زمان به رئیس جمهور وقت زده میشد به سمت رهبری انقلاب رفت آنها در شبکه های ماهواره ای تبلیغ میکردند که چگونه در مکانهای مختلف روی دیوارها شعار نویسی کنید. بیشتر صبح ها شاهد بودیم که روی دیوارها شعار نوشته بودند. هادی از هزینه ی شخصی خودش چند اسپری رنگ تهیه کرد و صبح های زود قبل از اینکه به محل کار برود در خیابانهای محل با موتور دور می زد.اگر جایی شعاری علیه مسئولان روی دیوار می دید، آن را پاک می کرد.یکی از دوستانش می گفت یک بار شعاری را گوشه ای از پل عابر دیده بود. به من اطلاع داد که یک شعار را در فلان جا فلان قسمت نوشته اند و من دارم می روم که آن را پاک کنم. گفتم آخه تو از کجا دیدی که اونجا شعار نوشته اند!؟ گفت: من هر شب این مناطق را چک میکنم الآن متوجه این شعار شدم.بعد ادامه داد: کسی نباید چیزی بنویسد حالا که همه ی مردم پای انقلاب ایستاده اند ما نباید به ضد انقلاب اجازه ی جولان دادن و عرض اندام بدهیم. هادی خیلی روی حضرت آقا حساس بود. یک بار به او گفتم اگر شعاری ضد حکومت روی دیوار بنویسند و ما برویم آن را پاک کنیم، چه سودی داره چرا این همه وقت می گذاری تا شعار پاک کنی؟ این همه پاک میکنی، خب دوباره می نویسند! گفت: نه این کسانی که مینویسند زیاد نیستند. اما می خوان این طور جلوه بدهند که خیلی هستند. من این قدر پاک میکنم تا دیگر ننویسند. در ثانی اینها دارند به مسئله را که به قول خودشون به رئیس جمهور مربوطمی شه به حساب رهبری و نظام میگذارند. اینها همه برنامه ریزی شده است.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸شهدایی
💔وصیت کرده بود روی قبرش ننویسیم "مادر شهید"
می گفت:«قاسم بیاد ببینه مادرش این سی سال فکر میکرده پسرش شهید شده، دلش میگیره...»
#رفیق_شهید
#خادم_الرضا
#شهید_جمهور
#رئیسی
#رئیسی_عزیز
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
شهدایی
1335951899.pdf
26.3M
💚🌱••
#پیدیاف_زندگینامه
#شهید_ابراهیم_هادی💌
📌از تــــــولد تا شــــــــهادت ...
همراه با عکس های شهید 😍
🦋شهدایی
ماه محرم اومد - سیدرضا نریمانی.m4a
410.3K
☚ حاله این روزای من...!ヅ
#بــه_وقـت_ارامـش_روح🌱
ماه محرم اومد
شهدایی
✅ماجرای بامزهی دو احمد
سرداران شهید حاج احمد متوسلیان، فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول الله(صلوات الله )
و حاج احمدکاظمی، فرمانده تیپ ۸ نجف اشرف.
در تماسهای بسیار مهم، مخصوصاً در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرماندهان و رزمندگان از لهجه آنها متوجه میشدند که این احمد، کدام احمد است! اما جالب تر زمانی بود که دو احمد با هم کار داشتند.
در مرحلهی دوم عملیات الی بیت المقدس، بچههای تیپ ۲۷ محمدرسولالله(صلوات الله )در دژ شمالی خرمشهر درگیری سختی داشتند، و احمد متوسلیان با بدنی مجروح، عملیات را هدایت میکرد،
احمد کاظمی در آن لحظات با او اینگونه تماس میگرفت:
احمَد، احمَد، احمَد
احمِد، احمَد احمِد!
او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجهی تهرانی میگفت اما اسم خودش را با لهجهی نجف آبادی، مخصوصاً مقداری هم غلیظتر بیان میکرد، و اینچنین پایهی خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میکرد.😂😂😂😂
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سردار_شهید_احمد_متوسلیان
#سردار_شهید_احمد_کاظمی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"شهدایی
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•❲﷽❳•
❤️ عـــــــشق یـــــعنـــی
بشوم آهوی آواره تو:) ..
🕌#چهارشنبههایامامرضایی
شهدایی