وصيتنامه
بسمالله الرحمن الرحيم
شهادت مىدهم به يكتايى پروردگار تبارك و تعالى و اينكه محمد رسول او و على(ع) جانشين به حق رسول اكرم(ص) مىباشد. طبق معمول باز مىخواهم به جبهه بروم و گفتم براى چندمين بار وصيتنامه بنويسم شايد اين بار فرجى باشد.
داشتم فكر مىكردم كه انسان فقط يكبار است كه خوب به جبهه مىرود و آن وقتى است كه به شهادت مىرسد. هر چند سالها كه در جبهه باشد و اجر شهيد را هم بگيرد ولى آن يكبار است كه انسان با همه اخلاص پا را به جبهه مىگذارد و فكر مىكنم كه همه آن جبهه رفتنها براى پاكسازى كاملى است كه براى يك لحظه آخر بوجود مىآيد و من مطلب را با ماندن در جبهه و حسرت بر رفتن شهيدان براى خودم به اثبات رساندهام، من چه بايد وصيت كنم. تا حق تمام مردم را اداء كرده باشم. الا وصيت بر حفظ اسلام و شناخت فرهنگ آن و دل را با غلطيدن در برنامههاى مكتب به اطمينان رساندن، بعضى شما انسانهاى قالبى به كجا مىرويد. شمايى كه بندهاى دلتان را با بندهاى دنيا محكم گره كردهايد و با آرزوهاى پىدرپى عمرى دراز را براى خود محاسبه كردهايد و خود را در قالبهاى محكم كردهايد كه هيچ دردى از اين رنجهاى انسانهاى محروم را درك نمىكنيد و با مربوط دادن حفظ اين جبههها به ديگران خود را از آن ساقط كردهايد. و گوش خود را گرفتهايد تا نداى پىدرپى امام را و گريههاى دردآلود مادران شهيد را و كودكان يتيم را نشنويد و چشمهايتان را بستهايد تا مصيبتهاى مردم را به چشم نبينيد تا خود در كنار همسرانتان آرام بياساييد. دگر باز ايستيد كه به قول على(ع) هيچ چيز اين بندهاى دنيا را از جان شما پاره نمىكند الا در زير دندان مصيبتها. بعضىها ,كمى سستى تن و روح را بشكنيد و هجوم روحى داشته باشيد كه خداوند همه ما را در راه عشق آزمايش مىكند. خداوندا خود شاهدى كه حق هيچكس از دوستان و خانوادهام را اداء نكردهام. اى كاش مىتوانستم حق ولى فقيه و رهبرم را اداء كنم و اى كاش مىتوانستم مفهوم گريههاى نيمه شب امام را درك كنم. اى كاش دردى از دردهاى اين مردم معصوم را درمان مىكردم. و اى كاش مىتوانستم حق محبتهاى دوستان را اداء مىكردم.
خدايا هر كدام از اين برادران كه در جبهه به شهادت مىرسيدند مىدانى كه خدايا زخمى بر قلبم به جا مىگذاشتند تا جايى كه خدايا تقاضاى مرگ مىكردم و تنها وصايا و هدف آنها بود كه مرا آرامش مىبخشيد. خداوندا ملت ما را آنچنان ايمانى عطا كن تا در جريانات پيچيده اجتماعى فرو نريزند و آنچنان ايمانى به مجاهدان همراه با فرهنگ عطا كن تا انعطافهاى سخت جبههها آنها را نلرزاند و رهبر ما را با جوانهاى ما پيوندى آهنين عطا فرما. دو سوم از تمام دارائيم را به همسرم و بقيه را به پدر و مادرم تحويل دهيد و والدينم، همسرم را مثل دختر خودشان نگهدارى كنند و حتما همسرم در تربيت فرزندم كوشا باشد و اين جريانات در روح تو تأثير نكند و از فاطمهگونه بودن تو در اين زندگى سخت ما تشكر و قدردانى بسيار مىكنم. و من الله التوفيق. حميد صالحنژاد
*خبرگزاری دفاع مقدس
#شهید_حمید_صالح_نژاد
@dghjkb