eitaa logo
#ققنوس_آتشین «🚩»
411 دنبال‌کننده
311 عکس
1.1هزار ویدیو
3 فایل
فرصت توسط بسیاری از مردم از دست می‌رود، زیرا فرصت در لباس کار است.
مشاهده در ایتا
دانلود
💢بگذارید بچه، بچه بماند! 👈 (با اقتباس از organicminded) فرزند شما قراره بچه‌تون باشه، نه هم‌رازتون، نه پناهگاه احساسی‌تون، و نه بهترین دوستتون—حداقل تا وقتی که بزرگ بشه. مشکلات دنیای بزرگسال‌ها، فقط مال خودشونه و نباید رو دوش یه بچه گذاشته بشه. بچه‌ها باید در حد سن و درکشون بدونن چه چیزهایی روی زندگیشون تأثیر می‌ذاره، اما نباید مثل یه آدم بالغ باهاشون حرف زد. وقتی بزرگ شدن و از نظر احساسی و ذهنی به بلوغ رسیدن، اون وقت می‌تونید یه رابطه دوستانه باهاشون بسازید. ولی قبل از اون، اول از همه، پدر و مادرشون باشید، نه رفیق درد و دلشون. اجازه بدید چندتا مثال بزنم. فرض کنید یه مادر با همسرش مشکل داره و هر بار که دعوا می‌کنن، میره سراغ دختر ۱۰ ساله‌اش و ازش می‌خواد که طرفش رو بگیره یا بهش دلداری بده. این بچه هنوز ظرفیت عاطفی لازم رو نداره که بتونه همچین باری رو تحمل کنه. جای اینکه مشغول دنیای کودکانه خودش باشه، ناخواسته توی نقش یه مشاور برای مادرش قرار می‌گیره. در حالی که این درد و دل‌ها باید با یه آدم بالغ، مثل یه دوست، مشاور یا حتی یه بزرگ‌تر دیگه مطرح بشه، نه با یه بچه که هنوز خودش نیاز به حمایت داره. یا پدری رو فرض کنید که از نظر مالی توی شرایط سختیه، مدام پیش پسر ۸ ساله‌اش غر می‌زنه که «نمی‌دونم کرایه خونه رو از کجا بیارم» یا «اوضاع خرابه، شاید مجبور بشیم خونه رو بفروشیم». این حرف‌ها بچه رو پر از استرس و اضطراب می‌کنه، چون نه درکی از پیچیدگی‌های مالی داره و نه قدرتی برای حل کردنش. این مسائل باید بین والدین، مشاور مالی یا آدم‌های بزرگسال حل بشه، نه این‌ که یه کودک که دنیای ساده‌تری داره، بارش رو به دوش بکشه. دختر ۱۲ ساله‌ای رو تصور کنید که هر روز بعد از مدرسه، به جای اینکه سرش توی دنیای خودش باشه، باید بشینه پای درد و دل‌های مادرش درباره خیانت‌های پی‌ در پی همسرش. کم‌ کم این بچه یاد می‌گیره که وظیفه‌اش اینه که شنونده خوبی باشه، ولی در واقع داره یه بار احساسی خیلی سنگین رو تحمل می‌کنه. یه دختر ۱۲ ساله نیاز داره کودکیش رو زندگی کنه، نه این‌ که تبدیل به پناهگاه عاطفی مادرش بشه نکته آخر: بچه‌ها قرار نیست بار احساسات شما رو به دوش بکشن. اونا به پدر و مادر نیاز دارن، نه یه دوست درمانده که دردهاشو سرشون خالی کنه. اگه توی کودکی پناهگاه امنشون نباشید، توی بزرگسالی نه دوستتون می‌شن، نه کنارتون می‌مونن. اول والد باشید، دوستی بعداً خودش شکل می‌گیره. 🌐 @diba_313 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
💢اگه بخوای دوباره ازدواج کنی، بازم با من؟ 👈منو دوست داری؟ اگه بخوای دوباره ازدواج کنی، بازم با من؟ منو ول نمی کنی تو این زندگی؟.... اگه مدام نگرانید که طرد بشید، اگه مدام بهش میگید که بهتون قول بده که تنهاش نمی‌ذارید، اگه صبح تا شب تو سرتون دارید رابطه‌تون رو نشخوار می‌کنید! احتمالا باید به «هم‌وابسته» بودنتون مشکوک‌ بشید! هم‌وابسته بودن، اسمش عشق نیست! همچین رابطه‌ی نه براساس عشق بلکه براساس ناامنی به هم گره می‌خوره. ترس از تنهایی، ترس از طرد شدن، ترس از قضاوت دیگری، ترس از آسیب زدن به دیگری، ترس از خبیث به نظر رسیدن، ترس از نامهربون به نظر رسیدن، همش ترس! ترس! ترس! منشا این ترس‌ها چیه؟ آسیب در کودکی! والدین قضاوت‌گر، سخت‌گیر، وسواسی، ناراضی، خودشیفته و پس‌زننده، چنان احساس ناکافی بودن رو به فرزندشون تزریق می‌کنن، که اون‌ بچه احساس خودارزشمندی و کفایتش گره می‌خوره به کسب رضایت دیگری! انگار مغز این آدم‌ها جوری سیم‌کشی میشه که فقط برای مراقبت کردن از دیگران آفریده شدن. در این مواقع بهتر است با یک مشاور بتوانی این ترس رو از وجودت دور کنی.... 🌐 @diba_313 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
💢 آدم‌های عوضی چرا جذابند؟! پروفسور دونالد داتن و آرتور آرن اساتید بنام دانشگاه British Columbia کانادا در سال ۱۹۷۴ یک پژوهش جالب انجام دادن. این پژوهش بر روی دو تا پل صورت گرفت. یکی از این پلها بسیار مرتفع و لرزان بود و یجورایی «حس ناامنی» رو به رهگذران انتقال می داد. پل دوم یک پل بسیار امن و محکم بود که برروی یک رودخانه کوچک و با ارتفاع کم نصب شده بود. در انتهای این پل یک مصاحبه کننده "بسیار جذاب" وجود داشت که هرکسی از پل رد می شد رو صدا می زد و ازش خواهش می کرد که در پر کردن یک سری پرسشنامه بهش کمک کنه. در ظاهر اینجا آزمایش تموم می شد اما در واقع آزمایش هنوز شروع هم نشده بود بعد از اینکه رهگذر اطلاعاتی که مصاحبه کننده لازم داشت رو ارائه می داد فرد مصاحبه کننده بهش می گفت برای اینکه از نتایج این آزمون آگاه بشی می تونی شماره من رو داشته باشی و باهام در تماس باشی... نتایج آزمایش شگفت انگیز بود! در انتهای هر دو پل مصاحبه کننده یکسانی وجود داشت. اما اون گروهی که از پل" ناامن و خطرناک" گذشته بودن به احتمال بسیار بالاتری نسبت به گروهی که از پل امن گذشته بودن، شماره مصاحبه کننده جذاب رو می گرفتن و چند روز آینده باهاش تماس می گرفتن. خیلی از افراد این گروه حتی اعلام می کردن عاشق اون فرد شدن و حاضرن باهاش وارد رابطه بشن. محاله بتونید حدس بزنید دلیل این ماجرا چی بود؟ افرادی که از پل ناامن رد شده بودن، تپش قلب بالاتری رو تجربه کرده بودن، بیشتر عرق کرده بودن و نفس نفس می زدن و مغز اونها ناخوداگاه این نشانه های بدنی رو به عاشق شدن و جذاب بودن طرف مقابل نسبت می داد!! و در نتیجه بیشتر احتمال داشت به فرد مصاحبه کننده زنگ بزنن و ازش درخواست دوستی کنن! حالا متوجه می شید چرا شما همیشه عاشق «آدمهای عوضی» می شید؟ آدمهای عوضی استاد بازی کردن با احساسات شما و ناامن کردن شما هستند! این آدمها چون پیش بینی ناپذیر هستن شما را در اوج نامنی نگه می دارن... اونها یک روز میگن بدون شما نمی تونن زنده بمونن و شما بهترین آدمی هستید که سرراهشون قرار گرفتید اما درست روز بعد جواب تماسهای شما رو نمیدن و یا میگن من هرچی فکر میکنم آماده یک رابطه جدی نیستم و یا مدام قرارهاشون با شما رو کنسل می کنن. اونها دائما شما رو در رابطه ناامن و اضطراب قرار می دن و شما این را نشانه جذاب بودن آنها تلقی می کنید. همانطور که بارها گفته‌ام جذابیت عشق به «ابهام» است و شوربختانه آدم‌های عوضی پر از ابهامند! برای همین برای شما جذاب می‌شوند و شما برای آدم جذاب تندتند دلتون تنگ میشه. شما به ندای قلبتون گوش می‌کنید و چشم بر عقلتون می‌بندید و بیچاره می‌شوید. 🌐 @diba_313 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
💢 به بهانه سریال پایتخت و عمل زیبایی بانوان! 👈 تا سریال شروع شد، یکی از جملاتی که خیلی از ماها شنیدیم این بود: خانم‌های سریال چقدر تغییر کردن، چقدر عمل زیبایی انجام دادن... مدیا و رسانه کارش همینه، اول میاد استاندارد زیبایی تعیین میکنه، میگه زن زیبا یعنی زن لاغر و کمر باریک، با لیفت ابرو و بوتاکس و... بعد براساس اون استانداردها به آدمها احساس زشتی و داغون بودن میده، بعد میاد راهکار معرفی میکنه و شروع به فروش محصول میکنه وقتی جنس‌ها رو فروخت بعد میاد میگه اون استانداردهای قبلی خیلی بد بودن... فرهنگ جامعه ما و این موج رسانه‌ای همیشه باعث میشن ما باور کنیم که اگه زیبا نباشیم، بی ارزش هستیم. توی همین وضعیت اقتصادی یه سری به مطب پزشک‌های عمل زیبایی بزنید ببینید چه خبره، نه فقط پولدارا که قشرهای ضعیف هم صف کشیدن و دغدغه زیبایی شده اولویت اولشون... باور کنید عمل‌های زیبایی راهکار این درد اجتماعی نیست. ما باید رو ذهنیت‌مون کار کنیم. باید بتونیم رو ارزش‌های زندگیمون تمرکز کنیم. احساس ارزشمندی میتونه از تربیت فرزندی نشات بگیره... جوانی و زیبایی قابل ستایشه، ولی اصلا به این معنی نیست که ارزش ما وابسته به ظاهر ماست. آدم‌هایی که دچار self rejection هستن، بیشترین مشغولیت ذهنی رو با زیبایی و اندامشون دارن. اونها مدام در حال پس زدن خودشونن، در نگاهشون هیچوقت هیچی راجع به خودشون درست نیست. اونها به غلط تصور میکنن با آرایش و جراحی میتونن مشکل رو رفع کنن، در حالی که مشکل در ذهن اوناست، نه در اندامشون. برای درمان این احساس شرم از خود، باید به جای اینکه نگران این باشیم که بقیه راجع به ما چه فکری می‌کنند، راجع به اونها کنجکاو باشیم، اونهایی که بیرحمانه ما رو قضاوت میکنن چطور به این درجه از رذیلت و حقارت مبتلا شدن؟ به این فکر کنیم که چی شده ارزشهای انسانی در جامعه به ظواهر انسانی کاهش پیدا کرده؟ اگه افکاری راجع به نحوه نگاه بقیه راجع به خودمون در سرمون حمله‌ور شد، به جای اینکه غرق این افکار بشیم، منفعلانه یه گوشه بایستیم و اجازه بدیم بدون مداخله این افکار بیان و برن. 🌐 @diba_313 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
💢صحنه پیوسته بجاست! در صفحه عمر ما این روزهای پرالتهاب هم ورق خورد، کسانی نغمه‌ی خود خواندند و از صحنه روزگار رفتند، اگر چه همیشه در صفحه آسمان ماندنی شدند. زندگی جریان دارد اما ناپایدار! بزرگترین پیچیدگی این جهان، ناپایداری آن است. جنگ‌ها تمام شدنی‌اند، صلح‌ها نیز همینطور! ترس‌ها دایمی نسیتند، خوشحالی‌ها هم همیشگی نیستند! خوشبختی دائمی نیست، بدبختی نیز همینطور! «کُلَّ یَوم هُوَ فی شان»؛ هر روز، یک روز جدیدی است! این است که خالق آدمی نهیب می زند که: لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ؛ بر آنچه از دست دادید تأسف نخورید و بر آنچه به دست آوردید شادمان نگردید! چرا اینگونه است؟ چون خاصیت این احساسات یا بهتر بگویم حکمت خدا در این است که اینان ناپایدار باشند! این روزها تمام شد؛ اما «صحنه پیوسته به جاست»! حالا مادران نگران، از عمق جان نفسی می کشند و پدران مضطرب به ارتفاع امید، دست نوازش! ما بچه‌های ایران، سرمان را بالا می‌گیریم که سربلندیم! جان دادیم ولی شرافت نه! ساختمان‌هایی خراب شد، ولی پیوندهای ما آبادتر! ما دوباره ایران را پرقدرت‌تر و با انگیزه‌تر خواهیم ساخت. نسل جدید بچه‌های هسته‌ای، کاری خواهند کرد کارستان! سربازان جدید، جای سرداران شهید را پر خواهند کرد! خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد!
👈ظرفیتش همینه! خانمی از بی‌مهریِ شوهرش خیلی گله‌مند بود. میگفت دیگه خسته شدم. این همه محبت می‌کنم، عشق می‌ورزم ولی آقا به‌اندازه‌ی یک‌دهمِ من‌هم بلد نیست مهرورزی کنه! وقتی با آقا تنهایی صحبت میکردم فهمیدم همسرش رو خیلی دوست داره و از نظر خودش تمام تلاشش رو می کنه ولی خانم راضی نمیشه... یاد این جمله‌ی بی‌نظیر گابریل گارسیا مارکز افتادم که می‌گفت: «اگه کسی تو رو آنگونه که دوستش داری، دوست نداره، این دلیل نمیشه که تو رو با تمام وجودش دوست نداشته باشه». ممکنه تو به اندازه‌ی یک سماور همسرت رو دوست داشته باشی و اون تو رو اندازه‌ی یک لیوان. اگر چه اون کمتر از تو، تو رو دوست داره اما تمام وجودش همین‌قدره. نمی‌خوام بی‌مهری برخی از مردها را توجیه کنم، بلکه می‌خوام نمود رفتاریشون رو توضیح بدم. برخی مردها(و حتی برخی خانم‌ها) ظرفشون برای محبت‌ورزی کوچیکه، چون محبت‌ورزی رو یاد نگرفته‌اند، توی خونه‌ای بزرگ شده‌اند که این رفتارها را از پدر و مادرشون ندیده‌اند‌. نه تنها محبت کردن، هدیه دادن، زیبا صدا کردن همدیگر رو ندیده‌اند، بلکه دائم مورد سرزنش، کتک، تحقیر و تهدید قرار گرفته‌اند. برای همین، حتی وقتی می‌خوان عاطفه‌ورزی کنن، چون ظرفشون کوچیکه، به چشم نمیاد. خانم‌ها نمیخوام بگم باید سوخت و ساخت ولی میخوام بگم وقتی از این زاویه به قضیه نگاه کنید، قضاوتتون و حتی تصمیم‌گیری‌تون تغییر می‌کنه. وقتی حضرت یوسف رو آوردن تو بازار برده‌فروشان مصر، همه جمع شدن، حتی بزرگای مصر هم اومدن. تو جمعیت یه پیرزن بود که دو تا کلاف نخ تو دستش بود، یه نفر که کنارش ایستاده بود، ازش پرسید اینا چیه؟ پیرزن گفت: کلاف نخ! پرسید: واسه چی آوردی؟ گفت: آوردم تا باهش یوسف رو بخرم! طرف خندید گفت: آخه با دو تا کلاف نخ که نمیشه فردی مثل یوسف رو خرید، پیرزن اشک تو چشاش جمع شد و گفت: می دونم با دو تا کلاف نمیشه یوسف رو خرید، اما من با تمام سرمایه‌ام آمده‌ام برای خرید! البته ناگفته نماند که آدم‌ها وقتی می‌فهمند که ظرف وجودشون کوچیکه باید بروند و تلاش کنن، مطالعه کنن، مشاوره بگیرن که ظرفیتشون رو بالا ببرند و مهارت زندگی کسب کنند.
تکنیک ساندویچ!   تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید خبر ناخوشایند یا مطلب ناراحت کننده ای را به کسی بگویید و یا نکته‌ای منفی را به دوستی متذکر شوید ولی ندانید چگونه موضوع را عنوان کنید که کمتر ناراحت یا دلخور شود؟ متخصصان علوم رفتاری در این زمان تکنیک ساندویچ را پیشنهاد می دهند. به این طریق که برای کم کردن اثر ناخوشایند یک پیام یا خبر منفی، آن را در میان دو عبارت یا خبر مثبت قرار داده و به مخاطب عرضه کنید. به این روش; "جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت" محمدجان! تو دانش آموز سخت‌کوشی هستی، اگرچه نمره ریاضیت کمتر از سطح انتظاره، ولی در دروس فارسی و علوم نمرات عالی کسب کردی. سارا جان، شما آشپز بی نظیری هستی، اگرچه خورشت کمی شور شده، ولی سوپت واقعا خوشمزه است. مامان، تو خیلی مهربونی، اگرچه گاهی به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم، ولی می دونم خیلی دوستم داری. و... قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت. این نکته مهم را به خاطر بسپارید؛ برای بیان نکات مثبت لازم نیست اغراق کنید یا به دروغ ویژگی مثبتی را به کسی نسبت دهید، این کار اثر معکوس خواهد گذاشت. هر کسی ویژگی های مثبت فراوانی دارد که با کمی دقت متوجه آن ها خواهید شد.
عشق یا ادای عشق؟! عشق یه تجربه درونی، بی سر و صدا و بدون نیاز به شوآفه. یه تجربه عمیق، آروم، بی‌ادعا. تو یه رابطه سالم نه عکس‌های دونفره آن‌ چنانی نیازه، نه کپشن‌ سه‌زبانه، نه موزیک پس‌زمینه. چرا؟ چون عشق پُز دادنی نیست. چون عشق اون‌جایی همیشه هست که هیچ‌کس نیست. جایی که دوربین خاموشه، اینترنت قطعه، و هیچ‌کس منتظر لایک و کامنت نیست. واقعا کی گفته اگه یکی رو دوست داری باید مرتب در مکان‌ها و زمان‌های مختلف از خودت و طرف در چندین زاویه مختلف پست و استوری بذاری؟ کی گفته عشق واقعی یعنی تولدشو با ۳۰۰ تا شمع و بادکنک جشن بگیری و براش ویدیو ادیت‌شده همراه با موزیک درست کنی؟ کی گفته باید فیلمی از خودتون پهن فضای مجازی کنید که خیلی تجربه خصوصی به شمار‌ میاد؟ به نظرم اکثر این نمایش‌ها عشق نیستن، بلکه عطش برای دیده شدنن. کسانی که در یه رابطه امن و سالمن، عموما ساکتن‌ چون نیازی ندارن هزارتا عکس بذارن تا بقیه رو قانع کنن که همه‌ چیز خوبه. بله، بهترین نشونه‌ی عشق، نبودنه. نبودنش توی اینستاگرام، نبودنش توی استوری‌های نمایشی، نبودن «لوندی و دلبرانگی‌ خرکی» در فضاهای عمومیه! با همه این تفاصیل، اگه می‌خوای ببینی کجای کاری به‌ جای چک کردن تعداد ویوهای استوری‌تون، یه بار بشینین روبه‌روی هم، بی اینترنت، بی‌گوشی، بی‌دوربین، ببینین حرفی برای گفتن باقی مونده یا نه. اون لحظه، خیلی چیزها روشن می‌شه. (Organic minded)
👈می ترسم خیانت کنه! می پرسم چرا ازدواج نمی کنی؟ میگه می ترسم مثل خیلی ها بهم خیانت کنه، پس همون مجرد بمونم بهتره تا خیانت ببینم! می پرسم چرا اینقدر دائم گوشی همسرت رو چک می کنی؟ میگه می ترسم بهم خیانت کنه..‌. میگم به جای نتیجه کار، روی فرآیند کار تمرکز کنید! منظورم اینه به جای اینکه در رابطه، همش به فکر تعهد و عدم تعهد طرف در آینده باشید، به گفتگو، صداقت، مسئولیت پذیری، دسترسی داشتن به هم حساس بودن به احساسات در حال حاضر توجه کنید. مثل کسی که انگار نهالی کاشتیم و همش میترسیم نکنه یه روز بخشکه؛ در حالیکه اگر اون نهال رو جای نورگیر بذاریم، بهش آب و کود بدیم، سالی یه بار خاکش رو پایین بالا کنیم و به موقع آفت کش بهش بزنیم، دیگه نیازی نیست نگران چیزی باشیم، اون نهال محکوم به رشده... حقیقت زندگی اینه که باید برای همه چیز آماده بود، مریضی، تصادف، ورشکستگی، مهاجرت، بی پولی و حتی خیانت! ما باید زندگیمون رو بکنیم، اگه خدای ناکرده هر کدام رخ داد در زمان خودش بهترین تصمیم رو راجع بهش بگیریم. اگه ما درست رانندگی کنیم تصادف نمی کنیم، ولی ممکنه یه نفر دیگه به ما بزنه، اونجا می ریم خسارتمون رو می گیریم، ولی این نیست که هیچگاه رانندگی نکنیم، چون که ممکنه تصادف کنیم! یا اگه رانندگی کردیم همش فکر این باشیم که ای خدا نکنه تصادف کنم، نکنه... خلاصه ما در زندگی باید با امیدواری تمام بیشتر روی فرایند کار تمرکز کنیم، نه نتیجه کار!
💢جزایر شایستگی! تو روانشناسی یه مفهومی وجود داره به نام جزایر شایستگی Islands of Competence. مفهومش اینه که به جای تکیه بر نقاط ضعف یه نفر، برای ترمیم نقاط ضعف اون، روی نقاط قوتش تکیه کنیم. بزارید با مثال جا بندازم: فرزند شما در درس ریاضی ضعیفه و از ریاضی می‌ترسه، ولی در عوض تو جمع خوب حرف می‌زنه، خوب داستان می‌گه، بقیه رو می‌تونه بخندونه و جذب خودش کنه. اگه شما مهارت ارتباطی‌شو ببینی و جدی بگیری، تشویقش کنی تو تئاتر یا کلاس‌های گویندگی شرکت کنه، و حتی از این مهارت برای ارائه‌ی درسی کمک بگیری، اعتماد به نفسش متحول می‌شه. دیگه با خودش نمی‌گه «من تو درس داغونم»، می‌گه «من یه توانایی دارم که می‌تونم باهاش مسیرمو بسازم». هر جا از همسرت به نقطه ضعف دیدی، برای اینکه اون نقطه ضعف رو ترمیم کنی، روی نقطه ضعفش تکیه نکن، دنبال یه نقطه قوت بگرد...!
💢آزمون خودشیفتگی! اگه می خوای بدونی با کسی که زندگی می کنی، «خودشیفته» است یا نه، این تست رو پر کن و هر کدوم که جوابش «بله» است رو یادداشت کن! 1. بی‌احساس نسبت به احساسات تو و بقیه: اصلاً براش مهم نیست که تو یا دیگران چه احساسی دارید. 2. همیشه خودش رو بزرگ جلوه می‌ده: از دستاوردهاش یه داستان قهرمانی می‌سازه. 3. انتظار داره همه بهش سرویس بدن: فکر می‌کنه تو هر موقعیتی باید اولویت داشته باشه. 4. سریع و بی‌دلیل عصبانی می‌شه: حتی برای چیزای خیلی کوچیک، یه دعوای بزرگ راه می‌ندازه. 5. فکر می‌کنه همه دارن علیه‌ش کار می‌کنن: به نیت همه بدبین و سوءظن داره. 6. انتقاد از تو راحته، ولی خودش طاقت شنیدن هیچی رو نداره: سریع گارد می‌گیره و دعوا می‌کنه. 7. به موفقیت‌های تو و بقیه حسادت می‌کنه: نمی‌تونه ببینه که تو و بقیه خوشحال یا موفقن. 8. از همه برای منفعت خودش استفاده می‌کنه: فقط به فکر اینه که چی به نفعشه. 9. از شکست بقیه خوشحال می‌شه: به‌ خصوص اگه اون آدم موفق‌تر از خودش بوده باشه. 10. رفتارش غیرقابل پیش‌بینیه: نمی‌دونی دفعه بعد چی قراره بگه یا انجام بده. 11. همش دنبال اینه که جلو بقیه خوب دیده بشه: خیلی به ظاهر و تصویرش اهمیت می‌ده. 12. هیچ‌ وقت اشتباهش رو قبول نمی‌کنه: همیشه تقصیر رو می‌ندازه گردن بقیه. 13. به مرزهایی که گذاشتی احترام نمی‌ذاره: حتی اگه گفته باشی اذیت می‌شی، باز هم ادامه می‌ده. 14. خیانت کرده یا بهت وفادار نبوده: یا از نظر احساسی یا از نظر جنسی. 15. زمان یا پولش رو سخت خرج می‌کنه: خسیس نسبت به تو یا وقتش. 16. ظاهر یا رفتار تحریک‌کننده برای جلب توجه: با دیگران زیادی گرم می‌گیره یا لاس می‌زنه. 17. می‌خواد همه‌ چیز رو کنترل کنه: توی رفتار، برنامه و محیط اطرافش وسواس داره. 18. نمی‌تونه تنها بمونه: همیشه باید یکی دور و برش باشه. 19. حرفات رو می‌شنوه ولی گوش‌ نمی‌ده: وقتی حرف می‌زنی، سرش تو موبایلشه. 20. توی استرس‌ها سریع می‌شکنه: نمی‌تونه با مشکلات کنار بیاد و ضعیف می‌شه. 21. بی‌ادب و بی‌احترامه: رفتارهای کوچیکی مثل اطلاع دادن یا عذرخواهی رو هم رعایت نمی‌کنه. 22. دروغ می‌گه یا اطلاعات رو نصفه‌نیمه می‌ده: عموما چیزی که می‌گه با واقعیت نمی‌خونه. 23. احساسات بدش رو به تو نسبت می‌ده: خودش عصبانیه، ولی تو رو به عصبانی بودن متهم می‌کنه. 24. از زمان و روابط تو سوءاستفاده می‌کنه: فقط می‌خواد منفعت خودش رو تامین کنه. 25. سرزنش بی‌جا: تو رو برای چیزایی که تقصیر تو نیست مقصر می‌دونه. 26. مشکلات رو حل نمی‌کنه، فقط دنبال مقصره: به جای رفع مشکل، سرزنش می‌کنه. 27. تو رو توی تصمیماتت به شک می‌اندازه: کاری می‌کنه فکر کنی احمقی بیش نیستی. 28. از آسیب‌پذیری بقیه لذت می‌بره: حس می‌کنه قوی‌تره وقتی بقیه ضعیفن. 29. موفقیت‌هات رو زیر سوال می‌بره: همیشه می‌گه مطمئنی درست انجام دادی؟ 30. نمی‌تونه با تغییرات یا استرس کنار بیاد: زود می‌ریزه به هم و شکننده می‌شه. اگه به ۱۵ تا یا بیشتر از این سوال‌ها جواب «بله» دادی، احتمال خیلی زیاد شریک زندگیت ویژگی‌های خودشیفتگی داره. ولی اگه تعداد جوابای «بله»ت به ۲۰ یا بیشتر برسه، تقریباً می‌شه گفت که این موضوع قطعیه.
💢با فرد خودشیفته چطور باید رفتار کرد؟ 👈فاصله بگیر، سکوت کن، خنثی باش، توضیح نده! باید بدونی که معاشرت با این آدمها همیشه بین دو حالت میچرخه: ۱- یا تحسینشون میکنی، ۲- یا تحریکت میکنن! منظورم اینه که اگر تحسین شون نکنی، سراغ تحریک کردن و دعوا میرن؛ چون همون قدر که از تحسین شدن لذت میبرن، از عصبانیت تو هم کیف میکنن. چرا؟ چون براشون مسئله کنترل کردن و بازی دادنه، نه رابطه! فرض کن یه روز طرفت برات پیام میفرسته و میگه: «واقعاً برام عجیبه که انقدر بی تفاوتی من همه چی رو با صداقت بهت گفتم ولی تو هیچ واکنشی نشون ندادی!» حالا تو از سر دلسوزی یا احساس گناه، تصمیم میگیری یه پیام بلند براش بنویسی شروع میکنی توضیح دادن که بی تفاوت نبودی، فقط سرت شلوغ بوده یا داشتی فکر میکردی... ولی اینجاست که وارد بازیش شدی. چون آدمهای خودشیفته دنبال گفتگوی واقعی نیستن، دنبال کنترل فضای رابطه ان. اون اصلاً کل حرفهات رو نمیخونه فقط یه جمله رو از توی اون همه نوشته ات در میاره و گیر میده به همون. مثلاً میگه آهان! یعنی منظورت اینه که من مزاحمم و اینجوری تو رو میکشونه به فاز مقام دفاع، توجیه، توضیح... و نتیجه؟ بازم حس بد برای تو و حس کنترل برای اون! 👈پس وسوسه نوشتن پیامهای بلند و توضیح دهنده رو کنار بذار! خودشیفته‌ها فقط از بین حرف‌هات یه کلمه رو انتخاب میکنن اونو تحریف میکنن و باقی صحبت‌هات رو نادیده میگیرن. پس هر چقدر کمتر بگی، کمتر بهانه در اختیارشون قرار میدی. بزرگترین اشتباه اینه که بخوای با توضیح دادن زیاد، رابطه با یه آدم خودشیفته رو نجات بدی! 👈 لازم نیست به هر واکنشی پاسخ فوری بدی وقتی پیام یا حرف تحریک کننده ای دریافت کردی، نفس بکش، گوشی رو بذار کنار و بذار چند ساعت بگذره! فاصله گرفتن از واکنش فوری، بهت کمک میکنه هیجان زدگیت فروکش کنه و از فاز دفاع خارج شی. 👈 تمام تلاشت رو بکن جوابهات رو خنثی و بی هیجان نگه داری از جملات کوتاه و ساده استفاده کن. مثل بله متوجه شدم! بله در جریان قرار گرفتم. باشه ممنون که گفتی. این نوع پاسخها هیچ سوختی برای ادامه بازی به طرف مقابل نمیده، چون اونها دنبال واکنشهای هیجانی، توضیحات طولانی یا دفاعیات تو هستن تا ازش خوراک بگیرن و ادامه بدن.