💢 پسرش ۱۶ ساله بود که شهید شد.۱۶ سال هم مادر چشم انتظاری کشید که برگرده.چادر پسر تو حیاط می نشست ، میگفت شاید یکی یهو بیاد تو خبری از مهدی برام بیاره ....
🇮🇷 (#چادری با #غیرت #مادر #شهید مهدی رمضانی ، #شهیدی از #لشگر ۲۵ #کربلا ، #شادی روحشان #صلوات)
.
#حجاب
#عفاف
#مادران_زهرایی
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💠 @hafttapeh
💢 #شهیدی که #حکم #انتصاب #مدیریتش را #پاره کرد ( بیاد #سردار #شجاع #مازنی #لشکر ۲۷ محمدرسول اله #شهید علیرضا نوری ساروی)
.
▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود.
.
▪️سردار کوثری نقل میکرد :
یک روز آقای رسولزاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدیکیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راهآهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت.
.
از آنجا که آدم اخلاقمدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشمهای متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامدهام که برگردم. اگر میخواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران میماندم و به اینجا نمیآمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید.
.
#علمدار_خمینی
#گمنام_مازندران
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💠 @hafttapeh
💢 #سردار #شهید محمدحسن #طاطیان .
( #فرمانده #شهیدی که #منافقین در #عملیات #مرصاد #چشمانش را از کاسه درآوردند و #زبانش را بریدند و #بشهادت رساندنش)
.
▪️شعاری که در پادگان برای او میدادند، این بود: عزرائیل پادگان / محمد حسن طاطیان! گفتم: اینجا میگویند که تو خیلی سختگیری میکنی. گفت: اگر آنها را در باد و طوفان به منجیل و نیمهشبها به دریا میبرم، به خاطر این است که به راحتی در مقابل دشمن بایستند.
.
همرزمش میگفت :
دختربچه هفده، هجده سالهای دست حزب دموکرات اسیر بود، محمدحسن او را نجات داد. وقتی آن دختر را به پدرش رساندیم، یک سرویس طلا برای محمدحسن آورد. ما به آن مرد گفتیم: اگر او بیاید و این را ببیند، ناراحت میشود؛ برگرد برو تا تو را نبیند. همین که آن مرد داشت میرفت، محمدحسن رسید و پرسید: تو اینجا چهکار میکنی؟ گفت: برایت هدیه آوردم. گفت: من هدیهام را از خدا میخواهم. فقط برو دعا کن که شهادت نصیبم شود.
.
🚩«محمد حسن طاطیان» فرزند «قربانعلی» یکم آبان ۱۳۳۷ در بهشهر به دنیا آمد و در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ در منطقه گیلانغرب در کمین دشمن افتاد و در تاریخ ۵ مرداد به دست شقیترین افراد منافق بیشرم شکنجه و چشمانش را از حدقه درآوردند و زبانش را بریدند و به شهادت رساندند.
.
#عملیات_مرصاد
#منافقین_کوردل
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💠 @hafttapeh
سر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود...
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود ...
.
▪️ #مازندران_ #سخنرانی مادر #شهیدی از #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا در روز #تشییع #پیکر #شهيدش...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💠 @hafttapeh
🌷 #شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
در جاده بصره خرمشهر #شهید_علی_اکبر_دهقان همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یا حسین، یا حسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش
🥀 وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
🕊ألسلام علی الرأس المرفوع🕊
خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهیدبشوم
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین(ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع)خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
شهداء را یاد کنیم با ذکر یه صلوات
تا
یادمان کنند نزد سیدالشهداء
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عضو کانال شوید و بمانید🔻
🌎🌍دیده بان
گزارش اخبار ،اجتمایی،فرهنگی تبلیغی
و بیشتر یاد و خاطره شهدای حرمی بنام ایران
https://eitaa.com/dideban1401
30.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 جواد جان؛ #خان_طومان دیگه کجوئه !!!
.
📽 #کلیپ دیدار و مصاحبه مادر #شهیدی که یک فرزندش را در دوران دفاع مقدس و فرزند دیگرش را بعنوان شهید مدافع حرم تقدیم #انقلاب کرد. ( ▪️مادر #شهیدان سید خیراله و سید جواد اسدی_ساری ؛ روستای امره _اردیبهشت ۱۴۰۲)
.
.
#خان_طومان
#سید_جواد_اسدی
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#هفت_تپه_ی_گمنام
#اردیبهشت_مقاومت
.
❇️ @hafttapeh
42.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / #دیدار_یک_مادر
.
▪️#شهیدی از #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا که در درون قبر به #مادرش #لبخند زد ...دانشجوی #شهید هوشنگ قُدبنان اهل روستای کنیم چهاردانگه #کیاسر.📞بیسیم چی بود و ۱ #اردیبهشت ۱۳۶۶ با اصابت ترکش به سر #بشهادت رسید.شادی روحش #صلوات🇮🇷
.
⏰ #دقایقی را پای درد و دل #مادر #هوشنگ #بنشینید، حال #دلتان خوب میشود...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#خادمیاران_رضوی_ساری
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
💢 #شهیدی که قرارش را دشت #کربلا گذاشت ...
▪️تیر خورده بـود و با پیکری زخمـی
بههمراه رفیقش سوار قایقی بودند،
که دشمن قایقشان را هدف قرار داد
و مجبور شدند به داخل آب بروند ،
و آب خروشانِ ارونـد حجت الله را
با خودش بُرد ....دوستش که شهید نشد، نقل میکند:که در آخریـن لحظات کـه آب داشت او را می بُرد ، دستش را بلند کـرد و فریاد زد: « دیدار ما دشت کـربلا » ▪️پیڪر مطهرش بعد از چند روز در حاشیه اروند پیدا و شناسایی شد و در گلزار ملامجدالدین شهر ساری به خاک سپرده شد...🇮🇷
🔸رزمنده گردانمسلمبنعقیل(ع)
لشکر ویژه ۲۵ کربـلا
🔸شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳٦٤
🔸عملیات والفجر هشت
.
#شهید_حجتالله_محسن_پور
#روحش_شاد_باصلوات
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
▫️#وداع_آخر
.
رفقا دقت کردین بعضی عکس ها انگار حرف میزنند!نگاه کنید...صادق فرمانده بود دیگه.دلش میخواست خودش دم آخر با نیروهاش وداع کنه ...!!!
.
💢#سردار #شهید صادق #مزدستان ، #فرمانده تیپ ۲ #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا ، با لباس #آغشته به #خون نيروهايش بر بالین #شهیدی حاضر و #وداع میکند...فدای اون قطرات خون شهدایی که با لباست متبرک شده آقا صادق...
.
.
#صادق_مزدستان
#گردان_صاحب_الزمان
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💠 @hafttapeh
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کشف پیکر #شهیدی با ماسک #شیمیایی بر #صورت ...
🔹گروههای تفحص شهدا در هفتهٔ اول دی موفق به کشف پیکر ۱۰ شهید دوران دفاعمقدس در مناطق عملیاتی شرق دجله و شلمچه شدند.🌷
🔹در میان این پیکرهای مطهر، پیکر یکی از شهدا با ماسک شیمیایی بر صورت یافت شد.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
🏷 #اردشیر_رحمانی_کیست؟
#فرمانده_گردان_مکانیزه_لشکر_۲۵_کربلا
🌷#شهیدی که #نشانی #مزارش را #برای #مادرش #نوشت .
.
◽️مادر شهید : روز تولدش منزل تنها بودم، روز «26» بهمن سال «1340» اردشیر غریبانه بدنیا آمد.آقا مهدی پدر اردشیر، «کبوتر سفید» صدایش میکرد.
پسرمون کلا جبهه بود و مرخصی نمیومد.هر وقت هم که میگفت دارم میام میدونسم مجروح شده.بخواب که می رفت، می نشستم سیر نگاهش میکردم، یک حال دیگری داشت، توی خواب گاهی فریاد میکشید: «گردان حمله!» میگفتم: بخواب پسرم، این جا منزل است، چشم هایش را باز میکرد و میگفت: ببخشید مادر، خواب دیدم که در جبهه هستم. گفتم: پسرم، مگر در جبهه چه مسئولیتی دارید؟گفت: غلام امام حسین هستم مادر.
.
◽️یک روز بهش گفتم اردشیر جان، مادر به فدایت. بیا زن بگیر، خندید و گفت: آدرس میخوای مادر؟ گفتم: بله که آدرس میخوام پسرگلم، یک برگه کاغذ گرفت، نوشت، گفتم بخوان.خواند: «اول خیابان لاهیجان، گلزار شهداء قطعه 255»
.
◽️بهمن ۶۵ تو شلمچه پسرم شهید شد.
مرا به سردخانه رشت بردند، دیدم اردشیر آنجا آرام خوابیده؛ اردشیر 11 سالش که بود، خواب دیدم، داخل اتاقی شدم، سه جوان رعنا در آنجا هستند، یکی لباس سفید داشت با یک شمشیر که برق میزد، چکمهاش تا زانو بود، بلند شد ایستاد، خیلی اهل معرفت بود، به من سلام کرد، دو نفر دیگر آنجا کنارش خوابیده بودند، گفتم آقا، شما کی هستید؟ گفت: شما برای چه کسی نذر میکنید؟ من همیشه برای ابوالفضلالعباس(ع) نذر میکردم، گفتم: شما ابوالفضل العباس(ع) هستید؟من این صحنه را یک بار دیگر در سردخانه دیدم.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🟪 @hafttapeh
🏷 #شهیدی که #حکم #انتصاب #مدیریتش را #پاره کرد ( بیاد #سردار #شجاع #مازنی #لشکر ۲۷ محمدرسول اله #شهید علیرضا نوری ساروی)
.
▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود.
.
▪️سردار کوثری نقل میکرد :
یک روز آقای رسولزاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدیکیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راهآهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت.
.
از آنجا که آدم اخلاقمدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشمهای متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامدهام که برگردم. اگر میخواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران میماندم و به اینجا نمیآمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید.
.
#علمدار_خمینی
#گمنام_مازندران
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🟪 @hafttapeh