📸مسابقه عکس
#لحظه_ای_از_بی_نهایت
تصاویر ارسالی نفر دوم مسابقه
سرکار خانم الهه اسلامی
@dideban3253
📸مسابقه عکس
#لحظه_ای_از_بی_نهایت
تصاویر ارسالی نفر سوم مسابقه
جناب آقای امیرحسین حسینی
@dideban3253
♦️ پيامبر خـدا صلىاللهعليهوآله
لا هِجرَةَ فَوقَ ثَلاثٍ.
قـهـر بيش از سه روز، روا نيست.
💔
📚 الکافي، ج۲، ص۳۴۴، ح۲
#حدیث
@dideban3253
✅مراسم ویژه جشن ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)
همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس
همراه با تقدیر از دست اندرکاران مواکب اربعین حسینی
🗣بانوای:
مداحان اهل بیت ع
سخنران: حجت الاسلام: مظفری
📆زمان: جمعه ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۳
همزمان با نماز مغرب وعشا
🏠مکان: مسجد جامع قلعه نوخرقان
[بصرف شام]
#هیئت_امنا_مسجد_جامع
#کانون_فرهنگی_آیت_الله_امینی
#پایگاه_بسیج_محمد_رسول_الله_و_کوثر
@dideban3253
یه گرگ و شتری به خاطر بالا بودن اجارهها، مشترکا یه خونه رو اجاره کرده بودن. هر روز صبح بچههاشون رو توی خونه میذاشتن و خودشون میرفتن دنبال تهیهی غذا.
یه روز که گرگ زودتر و دست خالی برگشته بود، یکی از بچهشترها رو خورد. وقتی سر و کلهی شتر از دور پیدا شد، گرگ زود جلو دوید و در حالی که سعی میکرد توی صداش نگرانی پیدا باشه، گفت: رفیق یکی از بچههامون نیست.
شتر با هول و ولا گفت:
از بچههای من یا بچه های تو؟
گرگ قیافهی حق به جانبی به خودش گرفت و گفت:
باز که ازون حرفا زدی! ما که بنامون بر "وفاق" بود. من و تو نداره؛ یکی از بچههای "ما".
شتر که هیچ وقت این قدر قانع نشده بود؛ دیگر چیزی نگفت و زندگی همچنان به خوبی و خوشی ادامه پیدا کرد؛ فقط بدیاش این بود که هر چند وقت یک بار یکی از بچهشترها گم میشد؛ و شتر ناراحت میشد؛ اما چون عوضش" #وفاق_ملی"شان سر جاش بود. چیزی نمیگفت.
امیرالمونین علی عليه السلام :
كَثرَةُ الوِفاقِ، نِفاقٌ.
وفاقِ زياد، [نشانه] نفاق است؛
#غررالحكم
@dideban3253