eitaa logo
دیده‌بان‌هوشیار
968 دنبال‌کننده
39.4هزار عکس
16.5هزار ویدیو
213 فایل
سلام و عرض ادب متاسفانه این کانال مسدود شد ، در کانال جدید دیده بان هوشیار با لینک زیر در خدمت شما عزیزان هستیم https://eitaa.com/didebaanehoshyar ارتباط با ادمین @sarbaaze0
مشاهده در ایتا
دانلود
به روایت از یکی از همرزمانم: يكي از كارهاي مورد علاقه شهيد يوسف قرباني نقاشي كردن و نوشتن بود. به هر چادري كه قدم مي گذاشت بر روي ديوارهاي آن اشكال گوناگون را رسم مي كرد. اين كارش بچه ها را واقعا ذلّه كرده بود.😊 مدام مي گفتند: يوسف! بابا اين چه كاريه كه مي كني؟ چادرها را خراب نكن.😊👇👇👇👇👇
ولي او گوشش به اين حرفها بدهكار نبود و كار خودش را مي كرد. يادم هست يك روز به چادر يعقوبعلي محمدي رفته بود كه ذوق هنري اش گل مي كند و شكل همه افراد چادر را به گونه اي روي ديوارهاي چادر نقاشي مي كند به نحوي كه همه جاي چادر پر از نقش و نگار مي شود😊 اصلا او از كار نوشتن و كار رسم خوشش مي آمد و اين كارش هم گاهي برايش درد سرآفرين هم مي شد.😊👇👇👇👇
پيش از عمليات كربلاي 5 بود. ما در موقعيت شهيد اوجاقلو ـ در كنار رود كارون ـ دوره آموزش غواصي را مي گذرانديم. يكي از روزها به دليلي از من خواسته شد تا به گروهان ديگري منتقل شوم، ولي من نپذيرفتم، كلي هم ناراحت و عصباني شدم👇👇👇👇.
هرگز فراموش نمي كنم كه یوسف پيش من آمد و بعد از سلام و احوالپرسي گفت: چته پسر؟ اين همه اخم و تخم مي كني كه چي؟ آسمان كه به زمين نيومده! اصلا بگو ببينم تو برا چي به جبهه اومدي؟ ها؟ برا تفريح؟ يا برا مهموني؟ آدم كه نیومده با اين حرفا دلخور بشه؟ 😔👇👇👇👇👇
من نمي دونم اگه تو به جاي من بودي چكار مي كردي؟😭 فكر نمي كنم در اين دنياي بي در و پيكر به اندازه من رنج و تنهايي كشيده باشي؟ از اول زندگيم همزاد غم و غصه بودم و همراه درد و رنج بزرگ شدم😭. در آسمان بلند زندگي ام يك ستاره آشنا هم برايم سوسو نمي زند!😭👇👇👇👇👇
او راست مي گفت. در دنياي به اين بزرگي، هيچ كس و كاري نداشت. وقتي كه به مرخصي مي آمد، اكثرا در پايگاه بسيج بود. گاهي هم بچه ها او را به خانه خود دعوت مي كردند. اما هرگز از خود ضعف و ناتواني نشان نمي داد و جزع و فزع نمي كرد. هميشه سرزنده و شاداب بود.👇👇👇👇👇
وقتي كه عمليات كربلاي 5 آغاز شد. با هم در يك گروهان بوديم. شب اول عمليات بود. ما مسافت زيادي از درياچه مصنوعي ـ موسوم به آبگرفتگي ـ در دشت شلمچه را با لباسهاي غواصي طي كرده بوديم. دوشكا و تيربارهاي دشمن شديدا كار مي كرد. سطح آب را آتش پر حجمي پوشانده بود.😭😭👇👇👇👇👇
پيشروي در آب با آن همه مواضع مثل سيم هاي خاردار و موانع خورشيدي واقعا دشوار بود. بچه ها يكي پس از ديگري، مظلومانه در داخل آب شهيد مي شدند. 😭😭تقريبا به نزديكي هاي دشمن رسيده بوديم. او داشت با فاصله كمي از من حركت مي كرد.😭👇👇👇👇
ناگهان از ناحيه سر مورد اصابت قرار گرفت😭😭😭. گلوله از سمت راست اصابت كرد و از سمت چپ خارج شد😭. نزديك بود در آب بيفتد كه من گرفتمش.😭😭😭👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خون از دهان و گوشهايش فوران مي كرد😭 و او سرش را آرام به چپ و راست مي چرخاند.😭 صدايش كردم: يوسف! 😭يوسف😭! يوسف!😭 ویوسف من آرام آرام ناله می کرد😭😭😭👇👇👇👇
نمي توانست چشمانش را باز كند. ديدگانش پر از خون بود.😭 قطرات اشك امانم را بريد. خدايا! بچه ها چقدر غريبانه و دلگير پرپر مي شوند😭! لحظاتي بعد به آرامي نسيم سحري سر بر بالين شهادت گذاشت😭😭. پيشانيش را بوسيدم 😭😭😭😭💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از خبرنگارها ازش پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ و یوسف گفته بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج)💐💐💐💐 یوسف خیلی تنها وبی کس بود😭😭😭
“هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز! یک روز گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد😭 و آرام گفت: من برای آب نامه می نویسم، کسی را ندارم که…😭😭💐💐💐💐👇👇👇
هر موقع دردها و رنج های یوسف به او فشار می آوردند قلم به دست می گرفت و بر روی کاغذ می نوشت چون کسی را نداشت نوشته های خود را ریز ریز می کرد و دور می انداخت تا هیچ کس از دردهایش آگاهی نیابد😭💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن زیر مصاحبه یکی از خبرنگاران با یوسف ، در ساعاتی بعد از عملیات است. ـ یوسف، غواص یعنی چی؟ - غواص، غواص یعنی مرغابی امام زمان(عج) - یوسف در آخر مصاحبه ات یه چیزی بگو - چی بگم، من آنقدر سواد ندارم... اما می گم: - در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند گر عاشق صادقی زمردن مهراس مردار بود هر آنکه او را نکشند 💐💐💐💐💐💐
خب دوستان بزرگوارم 😊 سرانجام من هم درتاریخ 19/10/1365 شب جمعه در عمليات: کربلاي 5 منطقه شلمچه – پاسگاه کوت سواري به آرزوم رسیدم وبه شهادت رسیدم 😊😊✋💐💐ودر زادگاهم زنجان گلزار پايين، خاکسپاری شدم😊 زنجان تشریف آوردید خوش حال میشم بهم سربزنید 😊💐💐💐
دوستان بزرگوار،خوشحالم دعوتم کردید✋😊❤️ نماز اول وقت یادتون نره🌷 تامیتونین راه شهدا🌷 رو ادامه بدین وتاآخرین قطره خونتون پشتیبان ولایت فقیه باشین✋🌺
💞شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم💞 و علی الخصوص 💠شهید یوسف قربانی💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج و شهادت ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا