📢📢📢 وزیر علوم، تحقیقات و فناوری:
دستاوردها و مقالات دانشمندان ایرانی از معتبرترین منابع علمی در جهان هستند
👈👈👈ترکان مشاور ارشد روحانی:
ملت ایران فقط بلده آبگوشت بزباش بپزه😡
خیلی احمقی، اینجوری به روحانی مشاوره میدی؟
@didebanehoshyar
👇👇👇 به مناسبت ۲۳ ذی القعده، سالروز شهادت سلطان دلها، علی بن موسی😢😢😢
- اى فرزند رسول خدا (ص) قصیده اى سروده ام، عهد کرده ام که پیش از شما برای کسی نخوانم.
- بخوان ((دعبل))، بخوان برادرم
- ... ای فاطمه! اگر در خیال هم حسین را آغشته به خون مى دیدى که از تشنگى، کنار فرات جان داد، بر صورت خویش سیلى مى زدى و اشک از دیدگان بر چهره جارى مى کردى.
ای فاطمه، برخیز، ای دختر بهترین خلق خدا،
بر فرزندانت که ستارههای آسمانند و بر زمین افتاده اند، نوحه كن ...
و قبری که در بغداد است برای جان پاکی که خداوند او را در غرفههای بهشتی دربرگرفته است.
- ای ((دعبل)) دوست داری به قصیده ات چیزی بیفزایم؟
- یا ابن رسول اللّه بفرمایید.
- و قبر بطوس یا لها من مصیبة، توقّد فی الأحشاء بالحرقات
إلى الحشر حتّى یبعث اللّه قائما، یفرّج عنّا الهمّ و الکربات
قبر دیگر در طوس خواهد بود که حسرت ها از آن مصیبت دلهاى را شعله ور مى کند، تا به روز قیامت،
تا آنکه حق تعالى، قائم (علیه السلام) را برانگیزد و او با ظهورش، غم و حزن ما را برطرف سازد.
- یا ابن رسول اللّه آن قبری که در طوس است از آن کیست؟
- آن قبر من است که روزگارى نمى گذرد مگر اینکه طوس محلّ آمد و رفت شیعیان و زوّار قبر من مى شود،
و اعلام مى کنم که هر کس مرا در زمان غربت قبرم در طوس زیارت کند او در درجوار من با من همدم خواهد بود در حالى که خداوند او را از گناه پاک و آمرزیده باشد
@didebanehoshyar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرزند_آوری
رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای خانواده شهید مختاروند، در پاسخ به یک تازهعروس که درباره همزمانی فرزندآوری و ادامه تحصیل و سختی های آن پرسید، فرمودند:
«اولاً بچهدار بشوید، اینهایی که اول زندگی همین طور مدام عقب میاندازند و میگویند زود است، ناشکری است. این ناشکری موجب میشود خداوند متعال بعداً جواب سختی بدهد.»
@didebanehoshyar
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
الحمدلله امروز ، یاد شهدای گرانقدر روزیمان شد
با اخلاص، همه شهداء مخصوصا شهدایی که امروز سالروز شهادتشون هست را زیارت کنیم
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃
🌺🍃🌺
🍃
🌺
السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.🌹
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@didebanehoshyar
@didebanehoshyar
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 #بابایی_بنده_خدا
ناشناس آمد و ناشناس رفت
🌷🌷🌷 در مراسم چهلم شهادت تیمسار بابایی در میان ازدحام سوگواران، مرد میانسالی با کلاه نمدی و شلوار گشاد که معلوم بود از اطراف اصفهان است بر مزار عباس خاک بر سر می ریخت و به شدت گریه می کرد.
گریه اش دل هر بیننده ای را به درد می آورد. آرام به او نزدیک شدم و با بغضی که در گلو داشتم پرسیدم:
پدر جان این شهید با شما چه نسبتی دارد؟
مرد گفت: من اهل روستای ده زیار هستم
اهالی روستای ما قبل از اینکه شهید بابایی به آنجا بیاید از هر نظر در تگنا بودند. ما نمی دانستیم که او چه کاره است؛ چون همیشه با لباس بسیجی می آمد. او برای ما حمام، مدرسه و حتی غسالخانه ساخت. همیشه هر کس گرفتاری داشت برایش حل می کرد. همه اهالی او را دوست داشتند. هروقت پیدایش می شد همه با شادی می گفتند: اوس عباس آمد.
او یاور بیچاره ها بود تا اینکه مدتی گذشت و پیدایش نشد گویا رفته بود تهران.
روزی آمدم اصفهان، عکس هایش را روی دیوار دیدم. مثل دیوانه ها هر که را می دیدم می گفتم: اودوست من است.
گفتند: پدر جان، می دانی او چه کاره است؟
گفتم: او همیشه به ما کمک می کرد.
گفتند: او تیمسار بابایی فرمانده عملیات نیروی هوایی بود.
گفتم: او همیشه می آمد برای ما کارگری می کرد. دلم از اینکه اوناشناس آمد و ناشناس رفت آتش گرفته بود.🌷🌷🌷
📚 پرواز تا بی نهایت صفحه 266
#شهید_عباس_بابایی
@didebanehoshyar
💣💣💣 #حقوق_بشرآمریکایی
🎥امروز، سالروز بمباران اتمی #هیروشیمای_ژاپن بدست امریکا با بیش از ۱۶۰ هزار کشته و زخمی در سال ۱۹۴۵ میلادی است.
👌 آمریکا هنوز بابت این جنایتش از ملت ژاپن عذرخواهی نکرده است😡😡😡
@didebanehoshyar
🌹خانواده شهید «حسن زاده» شب گذشته میزبان رهبر انقلاب بودند
🔺حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی شب گذشته در منزل شهید سید محمدجواد حسنزاده حضور یافتند و با خانواده او دیدار و گفتوگو کردند.
🔺در این دیدار مقام معظم رهبری سه انگشتر و یک جلد قرآن با دستنوشته خود را به خانواده شهید تقدیم کردند.
🔺شهید مدافع حرم سید محمد جواد حسن زاده، فرزند شهید دفاع مقدس نجفعلی حسنزاده مهرماه سال ۹۵ در دفاع از حرم اهل بیت (علیه السلام) در سوریه به شهادت رسید.
#سفره_انقلاب
#پدرمهربان_امت
@didebanehoshyar
✊🌹✊🌹✊🌹✊?
#خاطرات_شهدا
💠متبرک ترين شیر دنیا
در قرارگاه نجف بودیم و مقر ما در سرپل ذهاب🙂.
برای انجامِ کاری به کرمانشاه آمده بودیم و طبقِ معمولِ آن روزها وضعیت شهر قرمز بود🔴
و شهر زیر حملاتِ هوایی🚀 دشمن....
🌷مادری با کودک #شیرخواره اش مقداری سبزی🌿 خریده بود و به خانه بازمی گشت که ترکش به سر او اصابت⚡️ کرده بود و روی زمین افتاده بود.
او #شهید شده بود و کودک شیرخواره اش داشت از سینه گرم مادر #شیر می خورد.😔
🌷و من امروز می گویم:
اگر همه ما هم نباشیم🚫، تنها همین یک کودک کافی است که حقِ دشمن را کفِ دستش بگذارد
✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊✊
کودکی که پاک ترین و #متبرک_ترین شیر دنیا را خورده است😊
🌷....و امروز آرزو دارم که روزی این #شیرمرد را ببینم و بر دستش بوسه بزنم،👈شما چطور؟
@didebanehoshyar
📢📢📢 روحانی پیداش شد
به مردم گزارش داد
الحمدلله اوضاع مملکت گل و بلبله
مردم نگران نباشید، دنیا پشتیبان ماست
مشکل ارز از دی پارسال شروع شد، اونم بخاطر شیطنت ترامپ ذلیل مرده
خوب دیگه برید بخوابید، روحانی بیداره
@didebanehoshyar
@didebanehoshyar
#رویشهای_انقلاب
انقلاب اسلامی فوران عشق به خداست، پایان ندارد
خدایا تا ظهور دولت یار، نگهدارش باش
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
#خاطرات_شهدا
💠يكبار ديگر لبخند....
🌷در گرماگرم عملیات « بیت المقدس» بودیم. بچه ها با چنگ و دندان خود را به دروازه های #خرمشهر نزدیک می کردند. در اطراف من آفتاب گرم😪 اردیبهشت بر بدن های تکه تکه شده چند تا از بچه ها می تابید. گلوله💥 مستقیم تانک های عراقی از چهار #بسیجی که کنار هم بودند، تقریباً چیز سالمی باقی نگذاشته بود.
🌷به فاصله ی دو متر آن طرف تر... #فرهاد، آن بچه محل باوقارم را دیدم که دو زانو روی به زمین زده و از کمر خم شده و صدای ناله ی نحیفی از حلقش بیرون می آمد😓. احساس کردم که #آخرین نفسهایش است. گلوله مستقیم دوشکا یا چهار لول پهلویش را پاره کرده بود😔. #دوشکا و چهار لول برای زدن هلی کوپتر است و هواپیما، نه آدمی زاد📛!
🌷.... #خون زیادی از او می رفت. به پشت روی زمین خواباندمش، گِل های صورتش را با باقیمانده ی شربت آبلیمویی💦 که در قمقمه ام داشتم، شستم که خاک های کنار سرش را به گِل نشاند.
🌷صدایش کردم🗣: فرهاد! فرهاد!... دو پلک خسته و ناتوانش را باز کرد. #خجالت می کشیدم به چشمانش نگاه کنم😔. آنقدر خودم را باخته بودم که زبانم بند آمده بود. به #خاطرم آمد كه داخل کوله پشتی فرهاد که کنارش افتاده دوربین عکاسی📷 هست. چندتا عکس قبل از آمدن، با بچه ها دسته جمعی گرفته بودیم📸.
🌷....دوربین را فوری بیرون کشیدم و رو به #فرهاد گفتم: فرهاد جان اگر می توانی یک بار دیگر #چشمانت را باز کن و لبخندی بزن😊 که من با دوربین خودت یک عکس یادگاری قبل از #شهید🕊 شدنت بگیرم و براى پدر، مادرت و دوستانت یادگاری باشد🌠. فرهاد خواهش مرا پذیرفت و برای #آخرین بار چشمان نازنینش😍 را باز کرد.
🌷لبخندی #پرمعنی بر دو غنچه ی لبش نقش بست😊. وقتی لبخندش را از دریچه ی دوربین دیدم، فوری عکس گرفتم📸 به محض اینکه دریچه ی دوربین را از روى چشم کنار زدم، فرهاد بدنش بی حس و گردنش به طرف زمین چرخید و لبخند شیرینش بسته شد😢، نگاهش ثابت ماند و.... و به لقاء الله پیوست😭.
🌷با #صلواتهای پی در پی و خواندن آیه های کوچک قرآن که از حفظ داشتم، چشمان باز مانده ی فرهاد را بستم😌. به یاد تمامی بر و بچه های #مسجد محله، مخصوصاً بچه های کتابخانه و شاگردان فرهاد، پیشانی بلندش را بوسیدم 😗و برای آخرین بار نگاهم را #باتمامى وجود به او انداختم و #چفیه ی سیاه رنگش را روی صورتش پهن کردم.
راوی: #رزمنده_اصغر_آبخضر
@didebanehoshyar