eitaa logo
دین بین
12.3هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
😁هدف ما گفتن موضوعات سنگین با قالب سبکه 🎞 تولید کلیپهای اینوری برای اونوری‌ها 🥴 ✍️ نویسنده و کارگردان: سید علی سجادی‌فر 🎞️ بازیگر: امید غفاری ادمین کانال: @admin_dinbin رزرو تبلیغات: @admin_dinbin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 داشتیم درباره‌ي مسائل سیاسی روز و اوضاع جنگ صحبت می‌کردیم که یک‌دفعه پرسید: اگه من شهید بشم، تو برام چه کار می‌کنی؟ سؤال عجیبی بود. تعجب کردم. سنش کوچک‌تر از آن بود که به جبهه راهش بدهند. گفتم: خدا نکنه؛ این چه حرفیه؟ گفت نه؛ بگو برام چه کار می‌کنی؟! گفتم: خوب؛ هزار تا صلوات؛ یه دور قرآن؛ چند روز روزه؛ دو هفته میام سر مزار و فاتحه‌ي سفارشی؛ شاید هم یه مراسم ختم باشکوه برات گرفتم؛ خدا رو چه دیدی؟! داشتم بحث را به شوخی می‌کشاندم که گفت: نه؛ نشد. گفتم: اصلاً هرچی تو بگی! خودت چه کار دوست داری برات انجام بدم؟ گفت: بعد از من به مادرم سر بزن؛ آخه خیلی تنها می‌شه. («امتداد 19»، ص4) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 پیامبر خدا صلی الله علیه وآله در پاسخ به سؤال [من] از محبوب‌ترین كارها نزد خداوند متعال فرمودند: نمازِ به‌هنگام. عرض كردم: سپس چه؟ فرمودند: نیكی به پدر و مادر. میزان‌الحكمه؛ ج13، ص447 خصال؛ ج 1، ص 163، ح 213 (موسسه فرهنگی مطاف عشق) 🌸 🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمتهای جدید رو بذارم😊
🌸🍃 ❤❤ .✍ یک هفته بعد سهیل بدو که جا نمونیم... باشه بابا الان میام...مگه بدون ما جرات دارن جایی برن -اینایی که من دیدم سایه مارو با تیر میزنن چه برسه منتظرمون بمونن -اونوقت ما سایشونو با شمشیر میزنیم . -سلام اخوی..تقبل الله... اتوبوس ما کدومه؟! -علیک سلام...اتوبوس شماره دو..بفرمایین -بخوایم شماره یک بشینیم چی؟! -شماره یک ماله خواهرامونه ... -یعنی شما یه اتوبوس خواهر دارین؟؟ اونوقت ما که خواهرمون نیومده چیکار کنیم ؟؟ -لا اله الا الله...بفرمایین ساکاتون رو سریع تر بزارید که باید حرکت کنیم .-باشه...اینم به خاطر شما... . سوار اتوبوس شدیم و یه راست رفتیم آخر اتوبوس و با بچه ها شروع کردیم به خوندن انواع آهنگ ها و ترانه ها تا خود دوکوهه..صدای نچ نچ بچه بسیجیا بلند شده بود ما این ته اتوبوس آمنه آمنه میخوندیم و میرقصیدیم اونا جلوی اتوبوس با نوای کاروان میخوندن و سینه میزدن...توی اتوبوس یک وضعی شده بود که بیا و ببین...چند بار بهمون تذکر دادن ولی گوشمون بدهکار نبود . . . -حاجی اینا آبروی اردوی مارو میبرن... -خب چیکارشون کنیم؟؟کاری نمیشه کرد الان -من میگم برشون گردونیم -خدا رو خوش نمیاد سید...تا اینجا اومدن بزار این چند روزم بمونن...مهمون شهدان... -من نمیدونم...پس هرچی پیش اومد مسئولیتشون با شما.به من ربطی نداره... -ان شاالله چیزی نمیشه... -خود دانید... . چند روز اول اردو گذشت و ماهم صحبت شیطنت هامون تو کل اردو پیچیده بود. همه بچه های کاروان میگفتن امسال راهیان نور با وجود اینا اصلا حال و هوای سابق رو نداره... شبها موقع خاموشی بلند بلند میخندیدیم و جشن پتو میگرفتیم... روزها هم که توی اتوبوس برنامه بزن و بکوب داشتیم و از غذا و خوراکیها هم همیشه انتقاد میکردیم.. چندین بار اومدن بهمون تذکر دادن ولی گوش هیچکدوممون بدهکار نبود...چون ما به این بهانه اومده بودیم تفریح کنیم... خلاصه همه از دستمون کلافه شده بودن و ناراضی بودن.. . ... 🌸 🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شادی روح شهدا صلوات🌸🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 #دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸 #کپی_فقط_باایدی_کانال_ونام_نویسنده🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمتهای جدید رو بذارم😊
🌸🍃 ❤❤ .✍ 🔮از زبان مریم... . سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم... خیلی استرس داشتم... در مورد راهیان نور خیلی چیزا شنیده بودم ولی به خاطر مشکلم تا حالا فرصت نشده بود که برم. بابا و مامانم تا کنار اتوبوس برای بدرقم اومده بودن و به مسئولای اردو کلی سفارش میکردن که حواسشون بهم باشه . -دخترم قرصاتو یادت نره ها -باشه مامان...چند بار میگی...حواسم هست -اخه تو خونه همش من باید یادت بیارم ..زهرا جان تو که کنارشی حواست بهش باشه. -باشه خاله...حواسم هست...اگه قرصاشو نخوره باهاش حرف نمیزنم -امان از دست تو دختر...خلاصه میسپرمتون به خدا... . با زهرا همون اولای اتوبوس نشستیم و تا خود دوکوهه دوتایی با هم مداحی گوش دادیم و حرف زدیم... بعضی اوقات تکون خوردنهای اتوبوس حالم رو بد میکرد و سرگیجه بهم دست میداد که زهرا با مسخره بازیاش کاری میکرد حواسم پرت بشه... . مریم اون کوه رو ببین شبیه توهه -چرا حالا شبیه من -هم خشکه هم عبوسه هم یه جا نشسته هیچی نمیگه -حالا ما شدیم خشک و عبوس دیگه -از قبل هم بودین خانمم -ااااا...اینجوریاست -حالا نمیخواد ناراحت شی خودم یه دوره کلاس فشرده میزارم برات که قشنگ تره تر بشی مثل نون خامه ای -برو برا ع.. کلاس بزار -خخخخ . -زهرا اونجا رو نگاه کن -چیو؟! -اتوبوس بغلی -ااااا...اتوبوس برادرانه دانشگاه ماست...خب چیه مگه؟؟ -خسته نباشی منظورم پنجره آخرشه خنگول -آهااااا....اااااا...بسم الله...اون پسرا چرا شکلک در میارن -فک کنم حالشون خوش نیست -قیافشو ببین مریم...شبیه میمونه -عیبه پرده رو بکش...هرچی نگاه کنی پر روتر میشن -باشه...اصن مگه آدم قحطه من به اونا نگاه کنم 🚨پی نوشت: چند نفر از دوستان پرسیده بودن که داستان ایا واقعیه یا نه که خواستم بگم داستان کاملا ساخته ذهنه... ... 🌸 🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
السَّلامُ عَلَیکَ حینَ تَقوم  کی طنین دلنواز انا بقیه اللّه تو از کعبه مقصود جانها را معطر می‌کند و زمین بر قامت دلربایت طواف عشق می‌گذارد مولاجان❤️ برای آن لحظه که با پرچم «یالثارات‌الحسین» در انتهای افق غباری به‌پا می‌شود و تو با ذوالفقار حیدر می‌آیی لحظه‌ها را بدست باد می‌سپارم 🌹اللّهم عجّل لولیک الفرج🌹 #دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸 #کپی_فقط_باایدی_کانال_ونام_نویسنده🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دلهاتون مهدوی🌸🍃 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمتهای جدید رو بذارم😊
🌸🍃 ❤❤ .✍ رفتیم تا رسیدیم به دوکوهه.. از همون اول همه چیز برام قشنگ بود و تازگی داشت تانک های وسط میدون دوکوهه حسینیه حاج همت... ساختمونهای دوکوهه... همه چیز شبیه عکسهایی بود که دیده بودم... حس میکردم تو خوابم... یه حس خوبی داشتم... غروب بود و باد خنکی تو حیاط دوکوهه میپیچید... کم کم صدای اذان بلند شد و حرکت کردیم سمت حسینیه حاج همت... داشتیم میرفتیم که زهرا گفت: -مریم بیا بریم با اون تانکها یه عکس بگیریم... -باشه بریم ولی سریع تر که به نماز برسیم... -باشه...یه عکسه دیگه همش -زهرا...زهرا...وایسا...اونجا رو؟؟ -باز چی شده؟؟ -اون سه تا پسرا که شکلک در میاوردن رو تانکها وایسادن دارن عکس میگیرن..ولش کن عکسو...بریم بعد نماز میگیریم... -بابا بریم جلو ما رو ببینن خودشون میرن کنار دیگه -نه... ولش کن زهرا...تو اینا رو نمیشناسی... -باشه...فعلا که شما هرچی میگی ما میگیم چشم 🔮از زبان سهیل یا حسین...اینجا کجاست؟!پادگانه؟! -فک کنم زندان آوردنمون داش سهیل بچه ها میگم بریم یه دور بزنیم تو حیاطش باشه...اوه اوه اون تانکا رو اونجا ببین وحید...خوراک سلفیه ها در حال صحبت باهم بودیم که صدای مسئول کاروان اومد... برادرا از سمت راست من برن خواهرا از سمت چپ... . آقا مگه با شما نیستم بیایین سمت راست؟! -با مایی اخوی ؟! -بله -اخه گفتی برادرا فک کردیم با داداشاتونی -لااله الا الله...حرکت کنین سمت حسینیه الان اذان میزنن... -چشم حاج آقا . -ولش کن سهیل تا اینا نماز بخونن بریم عکسمونو بگیریما -باشه..بریم... -آقا اینجوری نمیشه....بریم رو تانک -نردبون نداره؟؟ نیوفتیم توش؟؟ -نترس حسن جان...بیوفتی صدا میخوری . -بچه ها؟! -جان داش سهیل؟؟ -اون دخترا رو...فک کنم میخوان بیان طرف تانک...بریم پایین که معذب نباشن... -ول کن بابا...فوقش بیان با هم عکس میگیریم -تو آدم نمیشی...خب هیچی...فک کنم منصرف شدن...برگشتن -رفتن نمازشونو سریع تر بخورن سرد نشه ... 🌸 🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
تعجیل در فرج مولا صلوات🌸🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 #دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸 #کپی_فقط_باایدی_کانال🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمتهای جدید رو بذارم😊
🌸🍃 ❤❤ .✍ 🔮از زبان مریم روز دوم وارد فکه شدیم از خاک رملی فکه خیلی چیزها شنیده بودم... محل پر کشیدن شهید آوینی... خیلی دوست داشتم فکه رو ببینم... همین که نزدیکه ورودی فکه شدیم من و زهرا کفشامون رو کندیم و بدون کفش شروع به راه رفتن روی رمل های گرم فکه کردیم...هر قدم که میزاشتیم پامون تو خاک فرو میرفت و حس میکردم دارم جای پای شهدا قدم میزارم... خیلی حس خوبی بود.. رسیدیم به تابلو قتلگاه فکه.... راوی گفت زیر تابلو بشینیم تا یکم از فکه برامون حرف بزنه... خیلی ذوق داشتم بشنوم داستان های اینجا رو... فکه ای که هنوزم که هنوزه ازش شهید پیدا میشه رو خاک ها نشستیم... راوی شروع کرد به حرف زدن: بچه ها اینجا فکست. همونجایی که... . . 🔮از زبان سهیل شب رو تو اردوگاه خوابیدیم...تا نصف شب با بچه ها میگفتیم و میخندیدیم و کلیپ های طنز گوشیمونو نشون هم میدادیم... -برادرا شما نمیخواین بخوابین؟؟ صدا خندتون تو کل اردوگاه پیچیده... پویا: -چرا حاجی...ولی عادت نداریم الان بخوابیم -بخوابین که نماز خواب نمونین -نه حاجی...تا اذان ظهر بیدار میشیم قطعا -منظورم نماز صبحه -مگه صبحم نماز داره؟! از کی تا حالا؟! -لا اله الا الله...هر وقت بیدارتون کردیم میفهمین شبتون بخیر -شبت شیک حاجی جون...برا ما هم دعا کن . صبح فردا راهی فکه شدیم...نفهمیدیم چجور صبح شد...هنوز خوابمون میومد.. . -بابا مگه جنگه این وقت صبح...بزارن بعد از ظهر اینور و اونور ببرین دیگه -بعد از ظهر هم برنامه داریم -خب مگه فرقی هم میکنه؟! همه شبیه همن دیگه...بیابونن...حالا یه بیابونو نریم... -برا شما شاید فرقی نکنه ولی بعضی از این بچه ها اگه یه جا نریم پوستمونو میکنن. -خدا شفاشون بده -خدا هممونو شفا بده ان شا الله . رسیدیم به فکه... جلو در ورودی همه کفش هاشون رو میکندن... -بچه ها کفش ها رو بکنیم؟؟ -نه داش سهیل...مگه فرش داره تو؟؟ یهو دیدی جک و جونوری چیزی پامون رو گزید. -خا...باشه. . اوه اوه...چه خاکش نرمه...نمیشه راه رفت اصن -خو چرا آسفالت نمیکنن این یه مسیر که میریم رو. -حاجی گفت که صبح...بعضیا با خاک حال میکنن . -خب رسیدیم...ببینیم چی میگه پیر مرده... -بشینیم؟؟ -نه بابا شلوارامون خاکی میشه... راوی شروع کرد به حرف زدن...بچه ها اینجا فکست. همونجایی که...اقا پسرایی که اون ته سرپا وایسادن...شما هم مثل بقیه بشینین...این خاکها کسی رو کثیف نمیکنه. . -سهیل:چه کنیم بچه ها؟! -من حوصله گوش دادن به چرت و پرت ها رو ندارم...بریم عکس بگیریم -باشه ... 🌸 🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
🌹 فضیلت شیعیان آخرالزمان امام صادق عليه السلام:نزديكترين حالت بندگان به خدا وبیشترین زمانی که خداوند ازایشان خشنود است هنگامى است كه حجّت خدا در ميان آنها نباشد و براى آنها ظاهر نشود و آنها محـل او را ندانند. ولى در عين حال معتقد باشند كه حجّت خدا باقی است،پس در اين زمان شب و روز متوقع  فرج (ودرانتظارآن) باشید. 📚بحار الانوار ج ۵۲ص ۱۴۵ بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا ز پشت پرده‌ی غیبت به ما نظـر دارد #اللهم_عجّل_لولیڪ_الفرج #السلام_علیک_یا_نور_الله_فی_الظلمات_الارض #دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸 #کپی_فقط_باایدی_کانال_ونام_نویسنده🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبتون سرشار از عطر الهی🌸🍃 اللهم عجل لولیک الفرج🌹 #دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸 #کپی_فقط_باایدی_کانال_ونام_نویسنده🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمتهای جدید رو بذارم😊