#ایمان_و_اخلاق
پسرعمه دختردایی بودیم و در جریان انقلاب بیشتر به دو هم رزم
شباهت داشتیم تا فامیل.
زمستان56 بود که از من خواستگاری کرد و من که آن موقع در سرم تب و تاب انقلاب بود، خیلی بهم برخورد.
یک سال و چند ماه از این جریان گذشت و در این بین، او بود که با اصرار و خواندن آیات و روایات، سعی در متقاعدکردنم داشت؛ تا اینکه یک بار برای اتمام حجت آمد و گفت: «معصومه، خودت می دانی ملاک من برای انتخاب تو، ظاهر و قیافه نبوده ولی اگر باز فکر می کنی این قضیه منتفی است بگو که دیگر با اصرارم تو را اذیت نکنم.»
نشستم و با خودم خلوت کردم. روایت دیده بودم که اگر خواستگاری برایتان آمد و باایمان و خوش اخلاق بود، رد کردنش مفسده به دنبال دارد؛ هیچ دلیلی برای رد کردنش به ذهنم نرسید، گفتم راضیم.
#شهید_اسماعیل_دقایقی
نیمه پنهان ماه 4
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
امام جواد ع
هر کس به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدین و امانتداری او مطمئن باشید، با او موافقت کنید و گرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد.
تهذیب الأحکام. ج7، ص396
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#خاطرات🌹
#فقط_سکوت
یه بار که برای خرید لباس با محمد علی به خیابون رفته بودیم، خریدمون خیلی طول کشید و از صبح تا ظهر از این مغازه به اون مغازه می رفتیم. دوست داشتم لباس دلخواهم رو پیدا کنم.
با اینکه مشغله ی کاریش خیلی زیاد بود ولی چیزی نگفت، فقط سکوت کرد. بدون اینکه کوچک ترین اخمی بکنه یا حرفی بزنه بهم فهموند که داره رفتارم رو تحمل می کنه.
همین سکوتش بود که من رو به فکر انداخت که چرا باید طوری رفتار کنم که بخواد تحملم کنه. در صورتی که اگه کار به حرف و بحث کردن می کشید من هیچ وقت به این مسأله فکر نمی کردم.
#شهید_محمدعلی_رجایی
(نرم افزار دولت عشق، شهید محمد علی رجایی، بخش خاطرات)
✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
#مقام_معظم_رهبری
سازش کاری در محیط خانواده جز واجبات است. نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هرچه گفتند همان شود. آنچه خودشان می پسندند و آنچه راحتی آنها را تأمین می کند همان بشود. نه اینطور نباید باشد. باید بنا داشته باشند که با هم سازگاری کنند. این سازگاری لازم است. اگر دیدید مقصود شما تأمین نمی شود مگر با کوتاه آمدن، کوتاه بیایید.
#مطلع_عشق،صفحه90
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#فرار_از_گناه🌹
#خوش_تیپ
#شهید _براهیم_هادی
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچهها به #ابراهیم گفت:
«ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که میاومدی
دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف میزدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خندهام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی میخورد غیر از کشتیگیر. بچهها میگفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگهای باشه، فقط ضرره»
کتاب سلام بر ابراهیم، ص41
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#امــام_عــلــی_(علـیـه السـلام)
زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است.🌹
غررالحـكم، ص 256
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#میخواهم_مثل_تو_باشم🌸
#درس_در_جبهه
سال 72، والفجر1، بدن مطهر شهیدی 17-16ساله را دیدم. حدود ده سال از شهادتش میگذشت. برجستگی روی قلبش نظرم را جلب کرد. با احتیاط، مبادا ترکیب استخوانهایش به هم بریزد، دکمههای لباسش را باز کردم. یک کتاب فیزیک بود، یک دفتر و جزوه و یک برگهي سؤال. از روی اسمی که اول کتابش نوشته بود، شناساییاش کردیم.
«آخرین امتحان»، ص24
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#امام_صادق_علیه_السلام
طلب علم، در همه حال واجب است.
الحیات؛ ترجمهی احمد آرام، ج1، ص 71
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق❣
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#فرار_از_گناه🌸
#شهید_عباس_بابایی🌹
#ورزش_شبانه✨
«دانشجو بابایی، ساعت دو بعد از نیمه شب می دود تا شیطان
را از خودش دور کند!» این جمله یکی از داغترین خبرهایی بود که بولتن خبری پایگاه "ریس" آمریکا چاپ کرده بود. عباس گفت: «چند شب پیش، کلنل "باکستر" فرمانده پایگاه و همسرش که از یه مهمونی شبونه بر میگشتند، من رو در حال دویدن توی میدون چمن پایگاه دیدند و برای دویدن در اون موقع شب توضیح خواستند». گفتم: «خوابم نمی اومد؛ خواستم ورزش کنم تا خسته بشم». هر دو با تعجب نگاهم کردند. فهمیدم جوابم قانع کننده نبوده. ادامه دادم: «مسائلی که اطرافم می گذره باعث میشه شیطان با وسوسه هاش من رو به گناه بکشه. در دین ما سفارش شده این وقت ها بدویم یا دوش آب سرد بگیریم». حرفم که تموم شد، تا چند دقیقه بهم میخندیدند. طبیعی هم بود. با ذهنیتی که اون ها در مورد مسائل جنسی داشتند، نمی تونستند رفتار من رو درک کنند.
کتــاب پرواز تا بی نهایت، ص36
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#امام_صادق(عليهالسلام)
از نگــــاه [ناپاک] بپرهیزید که چنـین نگـاهـى تخم شهـوت را در دل مىکارد و همین براى فتنهى صاحب آن دل بس است.
تحـف العقـــــــــول، ص 305
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#فرار_از_گناه✨
#شهید_محمدرضا_ایستان🌹
#دفترچه_سفید📒
دفترچهی کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقتها با عجله از جیبش در میآورد و علامتی در یکی از صفحات میگذاشت. میگفت: «اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت میزنم». برایم عجیب بود که محمدرضا – اسوهی تقوا و اخلاق بچهها– آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد.
چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچهاش را نگاه کردم. خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر، مثل قلبِ محمدرضا سفیدِ سفید است.
مجموعه رسم خوبان، کتــاب مبارزه با نفس، ص 36
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#رسول_خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
از خود حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما برسند واعمال خود را وزن كنيد پيش از آنكه آنها را بسنجند و براى روز قيامت خويشتن را آماده سازيد.
وســـــــــائل الشـــــــــــیعه، ج16، ص 99
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق🌹
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#میخواهم_مثل_تو_باشم🌸🍃🌸🍃
#شهید_حسین_علمالهدی
#شکنجه_و_استقامت
حسین را به بند نوجوانان بِزهکار انداختند. صبوری به خرج داد. چند روز صدای نماز جماعت و تلاوت قرآن از بند بلند بود. مأموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد. میگفتند: تو به اینها چی کار داری؟! از آن به بعد، شکنجهي حسین، کار هر روز مأموران شده بود. یک بار هم نشد که زیر شکنجه، اطلاعات را لو بدهد. نوجوان شانزدهساله را مینشاندند روی صندلی الکتریکی، یا اینکه از سقف آویزان میکردند
«امتداد 3 و 4»، ص23
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
هیچ چیزی مانند صبر و شكیبایی، فرجامی نیك و پایانی دلپذیر ندارد، بیادبی را دفع میكند و در رسیدن به مقصود یاری میرساند.
میزانالحكمه؛ ج1، ص106، ح396 (غررالحکم، ح 6354)
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق🌸🍃
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸🍃
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹🍃
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#فرار_از_گناه🌸🍃
#شهید_محمدرضا_ایستان
#دفترچه_سفید📕
دفترچهی کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقتها با عجله از جیبش در میآورد و علامتی در یکی از صفحات میگذاشت. میگفت: «اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت میزنم». برایم عجیب بود که محمدرضا – اسوهی تقوا و اخلاق بچهها– آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد.
چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچهاش را نگاه کردم. خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر، مثل قلبِ محمدرضا سفیدِ سفید است.
(مجموعه رسم خوبان، کتــاب مبارزه با نفس، ص 36)
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
از خود حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما برسند واعمال خود را وزن كنيد پيش از آنكه آنها را بسنجند و براى روز قيامت خويشتن را آماده سازيد.
وســـــــــائل الشـــــــــــیعه، ج16، ص 99
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق🌹
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🍃
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال
╭─┅═ঈ🌸🌹🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#فرار_از_گناه🌹
#شهید_ابراهیم_هادی🕊
#اوج_خونسردی✨
بچـههـای محـل مشغـول بازی بودند که ابراهیـم وارد کوچه شد. بازی آنقدر گرم بود که هیچکس متوجه حضور ابراهیم نشد. یکی از بچهها توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد؛ اما به جای اینکه به تور دروازه بخورد، محکم به صورت ابراهیم خورد. بچهها بیمعطلی پا به فرار گذاشتند. با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت، باید هم فرار میکردند! صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود. لحظهای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد. همینطور که نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستیاش درآورد؛ کنار دروازه گذاشت و داد زد: «بچهها کجا رفتید؟! بیایید براتون گردو آوردم».
کتــاب سلام بر ابراهیم، ص41-40
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
امام حسين (عليهالسلام)
با گذشتتريـن مـردم، كـسى است كـه در زمان قـدرت داشـتن، گـذشت كند.
بحـــــــــــــــارالانـــــــوار، ج71، ص 400
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#فرار_از_گناه🌸🍃
#شهید_محمدرضا_ایستان
#دفترچه_سفید📕
دفترچهی کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقتها با عجله از جیبش در میآورد و علامتی در یکی از صفحات میگذاشت. میگفت: «اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت میزنم». برایم عجیب بود که محمدرضا – اسوهی تقوا و اخلاق بچهها– آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد.
چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچهاش را نگاه کردم. خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر، مثل قلبِ محمدرضا سفیدِ سفید است.
(مجموعه رسم خوبان، کتــاب مبارزه با نفس، ص 36)
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
از خود حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما برسند واعمال خود را وزن كنيد پيش از آنكه آنها را بسنجند و براى روز قيامت خويشتن را آماده سازيد.
وســـــــــائل الشـــــــــــیعه، ج16، ص 99
#موسسه_فرهنگی_مطاف_عشق🌹🍃
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
@sangarsazanbisangar
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯