خلاصه نویسی جلسه #چهارم

🔸خلاصه‌نویسی #جلسه‌چهارم: https://t.me/sadr_group/687?single

🔸یک خلاصه دست نویس دیگر توسط یکی از دانشجویان کلاس برای دوستان متقاضی: https://t.me/sadr_group/727?single

یک واقعیتی من رو خیلی اذیت میکنه ما گفتیم که حیوانات از غریزه و شهوت ایجاد شدند و لاغیر... متاسفانه انسان‌هایی که میخوان حیواناتی مثل سگ و گربه رو در خونه نگهداری کنن، این صفت رو از حیوون حذف میکنن تا حیوون هم آروم‌تر بشه و هم مهربون‌تر، وابسته‌تر و از حیوونیت خودش فاصله بگیره و شبیه یه موجود بی‌آزار رفتار کنه! کارهایی مثل اخته‌کردن حیووون... از این جهت دیگه این حیوونای خونگی، حیوان به ما هو حیوان نیستن و میشن حیواناتی که تغییر کردن! برای همینه که گاهی رفتارهایی رو انجام میدن که در تعاریف ما از حیوون نمیگنجه و ما احساس عدم تطبیق میکنیم! خیر، تعاریف و صفت‌هایی که گفتیم، درست است و ناظر بر حیوانی است که ذاتاً تغییر نکرده! نه سگ و گربه‌هایی که بخاطر خودخواهی انسان، تغییر کردند و از حیوانیت خود فاصله گرفتند! این کار ظلم بسیار نابخشودنی در حق حیوان است که او را از زندگی محروم میکند! مانند آنکه انسانی را، کور، کر، لمس، فلج و اخته کنند! تا مثلا آسیب‌هایش کم شود ولی آن انسان دیگر حیات ندارد! فقط نفس میکشد... #ع‌ص

🔸مقرری: ⭕جلسه بعدی «مکتب،ایدئولوژی» را بخوانید و دربار‌ه‌اش فکر کنید.

بسم الله 🧡پیمودن ره صد ساله در یک شب! مرحوم آیت الله العظمی شفتی در اصفهان یکی از مراجع بزرگ تقلید بود خیلی مقامش بالا بود . حتی مشهور است که او شب ها دیوانه میشد از شدت عشق و خوف به ذات احدیّت... حتی ایشان در اصفهان مسجدی ساخته به نام مسجد سید که خیلی عالی است و روحانیت عجیبی دارد. خودشان در جواب اینکه از کجا به این درجه رسیده اند فرمودند که : دعای یک سگ مرا به اینجا رسانده.‌‌.. . من در نجف طلبه بودم و چند روزی بود که از ایران برایم پول نیامده بود. کمی صبر کردم چون نخواستم به کسی بگویم. اما یک وقت احتیاج شدیدی برایم پیش آمد. از رفیقم مقداری پول قرض گرفتم و نان و مقداری آبگوشت کله تهیه کردم. هنگامی که به منزل برگشتم دیدم که سگی در جوی آب افتاده و توله هایش به او چسبیده اند و او شیر ندارد و خود سگ از شدت گرسنگی رو به مرگ است.با خودم گفتم من که تا حالا گرسنگی کشیده‌ام باز هم گرسنگی را تحمل می کنم.نان‌ها را در آبگوشت ترید کرده و آنها را جلوی سگ گذاشتم. سگ آن غذا را خورد و هم بلند شدم و ظرف را تمیز کردم وبعد از شستن به صاحبش برگرداندم. . بعد از آن پروردگار برایم پولی فرستاد طولی نکشید که از شفت که یکی از شهرستانهای گیلان است شخصی آمد و گفت فلان حاجی مرده و یک سوم از مال خود را برای شما وصیت کرده...من متعجبانه حساب کردم دیدم همون موقعی که آن آبگوشت کله را به سگ دادم عصر همان روز برای من این وصیت شده. از همان وقت کم کم در اصفهان برای من آن قدرت و مرجعیت پیدا شد . اگر من توانستم به اسلام خدمتی کنم مدیون این است که توانستم دل سگی را به دست بیاورم . تعجب نکنید زیرا برای آن که شخصی مشمول رحمت خدا شود زمینه می‌خواهد و زمینه نیز مختلف است گاهی انسان می‌تواند راه صد ساله را در یک شب بپیماید... . منبع : گفتار نراقی ، ج ۱ ، ص ۳۴۰ ‌

امروز صوت جدید گذاشته میشه

🎙انسان و ایمان 🔸#جلسه‌پنجم (۲۴دقیقه) 🔸مقرری این جلسه: تا پایان ایمان مذهبی ⏳@talabe_sadr 🌱 @sadriion_ir

سلام.. خلاصه جلسه پنجم