🎧 اومدم تلفن رو جواب بدم، یخچال از بالا افتاد و من زیر یخچال گیر کردم... ناگهان... 💯 صداهای مبهمی شنیدم... در تاریکی محض بودم...😓 #آنسوی_مرگ ⭕ قسمت دوم 🌱 @sadriion_ir

🎙گفتگوی‌سلمان‌بایک‌میت‌درقبرستان 🎧 مرا‌به‌جایی‌بردن‌به‌اسم‌هول‌مطلع😓 ⁉ وحشت کرده بودم...😩 ⛔ محدودیت شنیدن برای بیماران و کودکان 🔸مرحوم‌سیدعلی‌نجفی #التمــــــــــاس_دعــــــــــــا 🌱 @sadriion_ir

🎙گفتگوی‌سلمان‌بایک‌میت‌درقبرستان (حجم‌کمتر) 🎧 مرا‌به‌جایی‌بردن‌به‌اسم‌هول‌مطلع😓 ⁉ وحشت کرده بودم...😩 ⛔ محدودیت شنیدن برای بیماران و کودکان 🔸مرحوم‌سیدعلی‌نجفی #التمــــــــــاس_دعــــــــــــا 🌱 @sadriion_ir

🎧 گاهی گریه میکنم...میگم، خیلی وقته خدا ما رو یه چک نزده!😭 💯درد‌هات رو به امام‌زمان گفتی؟ ...آقا من بزرگ نشدم😓 #عـــــــــــــــــــــــــــــــرفه🍃 🌱 @sadriion_ir

🎧 میگن میخوای یه نفر رو راضی کنی، با مادرش حرف بزن! ولی از روی مادرتون هم خجالت می‌کشم😓 💯 گفتم دلتنگ امام‌رضام، واسطه شدی رفتم‌مشهــــــــــــــد😭 😔 چی باید بگم؟ 🌱 @sadriion_ir

🎧 اگه یه وقت دلت خواست دور بزنی برگردی، تو راه برگشت این رو گوش کن!😓 چند سالته؟! وقتش نرسیده دور بزنی؟! نکنه دیگه جلوتر دوربرگردون نباشه؟! 💯 فقط یه کلمه خرجشه: ببخشید!😞 #عـــــــــــــــــــــــــــــــرفه 🌱 @sadriion_ir

🎧 رشته‌های نقره‌ای رنگی به من وصل بود... به تمام بیمارستان اشراف داشتم 💯 من صدای همه پرستارها رو می‌شنیدم و اسمشون رو میدونستم #آنسوی_مرگ ⭕ قسمت سوم 🌱 @sadriion_ir

🎧 حرف‌هایی که درباره من بود را کامل می‌شنیدم... همه چیز را میدیدم در حالیکه بدنم در کما بود... 💯 مرگ دوم‌ام رخ داد... برگشتم به کالبدم... #آنسوی_مرگ ⭕ قسمت چهارم 🌱 @sadriion_ir

🎧 من همه چیز را دیدم... آقا به من نشان داد... او بی‌اندازه مهربان بود... ظاهراً جدا از من بود اما گویا در روح من حضور داشت... او امیرالمؤمنین بود😓 💯 زمان نبود... آقا بهشت را به من نشان داد #آنسوی_مرگ ⭕ قسمت پنجم 🌱 @sadriion_ir

🎧 تجربه اول من... برادرم زنگ در را زد... روی تخت افتاده بودم. کاملاً برادرم را می‌دیدم... دستم از داخل در عبور کرد... 💯 داستان مرگ مهندس #آنسوی_مرگ ⭕ قسمت ششم 🌱 @sadriion_ir

🎧 دنبال تکلیف باش نه شهادت! 💯 چرا نباید هدف‌مان #شهادت باشد؟! 🔸 خطر اینکه هدف‌مون شهادت‌ باشه اینه که ممکن است به #پوچی برسیم! #منبرک 🌱 @sadriion_ir

🎧 پایین را دیدم... کارگران دور جنازه‌ام جمع شده بودند. من سقوط کرده بودم... 💯 دو آدم کوچک بلوری را دیدم... آنها را می‌شناختم #آنسوی_مرگ ⭕ قسمت هفتم 🌱 @sadriion_ir