من گریه نمیکنممم گریه نمیکنمم میخندم من به اینم میخندم میخندم تا روزی که مثل ۲ ماه پیش همهی حرفای نزدم همهی گریههای نکردم بشه خون و از گوشهام بزنه بیرون من اون شب گریه نکردم فرداشم گریه نکردم امروزم گریه نمیکنم میزارم محرم بشه شب عاشورا خون میبارم برا ارباب

من دختر هنرمندی ام هنر اینه برا خودمو زندگیم گریه نکنم گریه فقط برا حسین..

درد زیاده . . . 🥲❤️‍🩹 مثِ تو مَرد کَمه، ولی نامرد زیاده

دوستان هیئتی لینک کانال -هیئت کجا بریم- رو پیوی بفرستین برام لطفا🙂🤌

و اگ کسی خبر داره آقاروحالله، امینقدیم یا علیاکبرحائری و.. فردا قم هیئت دارن پوسترشو برام بفرسته لطفا

زهرا (تو هیئت آشنا شدیم) پیویتو ندارم اگ خبر داری تا قبل از ساعت ۱۲ بهم بگو لطفا تا جایی ک یادمه اینجا بودی

شبجمعه هیئتهفتگی🥲❤️‍🩹

اولین تماس بعد از اتفاقی ک براش افتاد یکم دلم آروم شد🥲❤️‍🩹

یک ساعتو ده دیقه حرف زدیم آخرم اون چیزی که میخواستم بگمو یادم رفت بگم💆🏻‍♀

وقتی قطع کردی تازه فهمیدم چقدر سرم درد میکنه😂💆🏻‍♀

چنبار دیدیم همو ولی بخاطر شرایطش نتونستیم بشینیم دو نفره، قشنگ با جزئیات حرف بزنیم و حالا امشب از دو روز قبل از اتفاق شروع کردیم ب تعریف کردنو حرف زدن راجع ب همه چیز چقدر حرف زدن تسکین میده حال خراب آدم رو دقیقا الان یکم تونستم بعد از تقریبا ۲۰ روز بگم هووووف و ی نفس راحت بکشم یه بغض خیلی بزرگ رو تونستم قورت بدم و یکم دلم آروم گرفت هرچند ک تا نفمم چه خیریتی داشته این اتفاق یه گوشه از قلبم تا همیشه خواهد سوخت