eitaa logo
دکتر کبری خزعلی
129 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
9.6هزار ویدیو
158 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1.15M
🎙برای کدوم امام حسین(ع) سینه می‌زنیم؟🤔 برای عزادارای مخلص امام حسین علیه السلام ✨👌 🏴بـه آمـرین بپیـوندیـد ID: @aamerin_ir
1.07M
🎙یه پیشنهاد خیـــــــــــــــــــــــلی قشنگ برای مؤمنین در ایام محرم 🏴🌹 فوق‌العاده اصیل و ناب و نقطه‌زن 👌 به اون توصیه آخر صوت هم حتما توجه کنید 😉 🏴بـه آمـرین بپیـوندیـد ID: @aamerin_ir
هدایت شده از فتاوای رهبر انقلاب
🔸حکم پخش صدای سخنرانی و مداحی از بلندگوی مسجد و حسینیه ⁉️ آیا پخش سخنرانی و مداحی و مانند آن، از بلندگوی مسجد و حسینیه جایز است؟ ✅ اگر چه اقامه مراسم و شعائر دینی در زمان‌های مناسب در مسجد و حسینیه از بهترین کارها و جزو مستحبات مؤکد می‌باشد، ولی واجب است برگزارکنندگان مراسم و عزاداران تا حد امکان از اذیّت و ایجاد مزاحمت برای همسایگان بپرهیزند هرچند با کم کردن صدای بلندگو و تغییر جهت آن به طرف داخل مسجد و حسینیه باشد. 🆔 @khamenei_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در اتاق تربت کربلا در کارگاه ساخت گنبد حرم مطهر امام حسین علیه السلام در کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای کتک خوردن شمر تعزیه از مردم و جان دادن او و اتفاقات عجیب بعد از آن ☀️ به ما بپیوندید 👇 http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴 در مراسم تعزیه‌ای در عراق کسی که نقش امام حسین علیه‌السلام را بازی می‌کرد آنقدر با احساس گفت: آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ که با عکس‌العمل عجیب مردم مواجه شد!😭
خاطره‌ای زیبا از دکتر زرین کوب 🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. 🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد : 🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟ 🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم 🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ 🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار 🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند 🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟ 🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟ 🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم ! 🔹پرسیدم : من چه کاری میتوانم انجام بدهم ؟ از من چه خدمتی ساخته است: ( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) 🔹گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید؟ 🔹گفتم: اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه 🔹گفت : یک فال برام بگیر 🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست 🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما 🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید 🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چه می گوید؟ 🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال 🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی؟ 🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد 🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان 🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت 🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده ! 🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود . 🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم. 🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم . 🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد! 🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند. 🔹پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید!
مگر به جز تو تمنای دیگری هم هست؟ مگر به سینه تقاضای دیگری هم هست؟ برای در زدنِ این گدا به خانه‌ی تو به غیر سینه مگر جای دیگری هم هست؟ ز مدحت ای همه جان! خسته کی شوم؟ آیا به دلنوازی‌ات آوای دیگری هم هست؟ به غیر صحن و سرا و ورودیِ حرمت مگر که جنت الاعلای دیگری هم هست؟ برای من که دمادم دمت مرا جان داد مگر به جز تو مسیحای دیگری هم هست؟ به بارگاه تو نوکر زیاد هست ولی برای من مگر آقای دیگری هم هست؟ برای روضه اگر تنگمان شود دنیا هزار شکر که دنیای دیگری هم هست به خون سرخ نوشتند نامه یارانت به غیر خون مگر امضای دیگری هم هست؟ :: در آن شلوغی گودال، مادرت می‌گفت نزن مگر به تنش جای دیگری هم هست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
وقتی اشکت ریخت روی جوهرِ تقدیرها روضه‌ات شد اولین عشقِ جوان‌ و پیرها مُهرِ داغت شد مدالِ سرخ، وقتی زخم شد سینه از سینه‌زنی‌ها شانه از زنجیرها رزقِ ما پایان ندارد مثل احسانِ کریم دیگِ نذری ته ندارد، شاهدم کفگیرها کاش می‌مردیم با «یا لَیتَنا کُنّا مَعَک» چهره‌ی تقویم‌مان سرخ است از تأخیرها ما کبوترها نبودیم آسمانت فتح شد جای ما پرواز می‌کردند سویت تیرها میهمان از دست‌های میزبان شمشیر خورد ریخت خونِ تشنه‌ات در سفره‌های سیرها قاریان، قرآنِ جسمت را تلاوت می‌کنند عالمان، بیرون کشیدند از تنت تفسیرها از مؤذن‌ها اذان می‌ریخت وقتِ کشتنت در نمازِ قتلِ تو تسبیح‌ شد تکبیرها گودی گودال پُر شد، خون مزارت را گرفت دفن شد کوهِ تنت در تلّی از شمشیرها دشتِ سرخ افتاد دستِ گلّه‌ی کفتارها آه، از حالِ فرارِ آهوانِ شیرها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سعید لیلاز، اقتصاددان اصلاح‌طلب از عملکرد اقتصادی دولت رییسی می‌گوید. @GANDO_ZE
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟠 فرض کنید همین الان درست شد! همه تحریم ها هم لغو شد ! مشروب خوری هم آزاد شد مرگ بر آمریکا هم تعطیل شد بعد چی ؟...... خودتان ببینید ♻️ استدلالش قشنگ بود ، 🌹 به کانال عبدالله نیازمند بپیوندید 👇 https://eitaa.com/nyazmande313yar
♦️طریقه ختم (اربعین گیری) زیارت عاشورا. 💠دو استاد عظیم القدر و بزرگوارم عارف واصل مرحوم آیت الله حاج سید عبدالله جعفری تهرانی و عارف کامل مرحوم آیت الله حاج شیخ علی آقا پهلوانی تهرانی روحی فداهما از استادشان مفسر بی بدیل، حکیم متأله فقیه عارف، مرحوم آیت الله علامه طباطبایی قدس سرّه و ایشان از استادشان، موحد عظیم الشأن، مرحوم جمال العارفین آیت الله حاج سید علی آقا قاضی قدس سرّه نقل میفرمودند که: ▪️در ماه محرم در روز عاشورا، زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام در یک مجلس و بدون تقطیع و فاصله انداختن بخوانید،اما در غیر عاشورا در ابتدای روز زیارت عاشورا را بخوانید تا صد لعن و صد سلام، سپس صد لعن و صد سلام را در طول روز تقسیم کنید و قبل از پایان روز تمام کنیدسپس باقی فرازهای زیارت عاشورا را بخوانید. 💠شیخ عارف کامل ما مرحوم آیت الله پهلوانی قدس سرّه در حاشیه مفاتیح خود چنین مرقوم فرموده بودند: قبل از زیارت عاشورا اشاره به حضرت سیدالشهداء علیه السلام کرده و سلام مختصری به آن حضرت بدهید: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبا عَبْدِاللّه، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّه، لَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ مَنَعَکَ مِنْ شُرْبِ مَاءِ الْفُرَات، اَنَا اِلَی اللهِ مِنْهُمْ بَرِیً اِلَی یَوْمِ الْقیامَةِ. ▪️سپس دو رکعت نماز خوانده شود و پس از نماز، تکبیر گفته شود و سپس اشاره به آن حضرت کرده و زیارت عاشورا خوانده شود. 🔅و ایشان پس از تمام شدن زیارت، دو رکعت نماز زیارت میخواندند. 🔰منبع: کتاب کیمیای وصل، جلد دوم | عضو شوید 👇 🆔@maktabeislam
امان‌نامه‌ی عصر غربال.mp3
7.93M
⛔️ غربال‌های آخرالزمانی بسیار ترسناکند برای اهل ایمان! چه باعث می‌شود آدم از غربال در امان بماند. رهبری استاد عالی استاد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای دقیق و مو به موی تمام وقایع روز عاشورا در کشور عراق ⭕️ این صحنه‌آرایی باشکوه و خارق‌العاده روز عاشورا که منطبق بر مقاتل معتبر موجود است، توسط هزاران نفر از هنرمندان زن و مرد عرب، طی شش ماه تمرین مداوم و سخت، در خاک کربلا به تصویر کشیده شده است!
انتخابات وجایگاه مصلحت (1).mp3
5.28M
🔴بشنوید؛ جایگاه مصلحت در انتخابات ۱۴۰۳ چه بود؟! ♦️بعضا دیده می شود،پس از پیروزی آقای پزشکیان در انتخابات، برخی از دلسوزان جبهه ی انقلاب،بدون در نظر گرفتن مصالح کشور، نقدهایی را به شورای نگهبان و قوه قضائیه وارد می کنند ♦️این در حالی است که نظر مقام معظم رهبری در باب رعایت مصالح در تحکیم جمهوری اسلامی بسیار روشن است ♦️امام خامنه ای در این زمینه می فرمایند:مسئله مصلحت جزو مسائل درجه یک نظام و به تعبیر امام بزرگوار به قدری مهم است که غفلت از آن، گاهی موجب شکست اسلام می‌شود. ♦️جا دارد، عناصر انقلابی در نقد شورای محترم نگهبان، و یا دستگاه قضایی همه جوانب امر را در نظر بگیرند تا باعث سرخوردگی جریان خودی نگشته و ایجاد یاس ونا امیدی نکنند. ♦️مطالعه ی تاریخ، بخصوص تاریخ اسلام، بررسی وجود زیر ساخت های لازم برای اقدامات انقلابی،محذورات نظام اسلامی در عرصه داخلی وخارجی...می تواند، کمک کار ما در تحلیلها باشد ♦️چه مصلحتی بود که در ماجرای فتح مکه به فرمان پیامبر (ص)کعبه و خانه ابوسفیان امن اعلام شد؟یا دلیل سکوت حضرت علی(ع) در دوران خلفا چه بود؟ علت عدم محاکمه ام المومنین بعد از جنگ جمل چه بود؟ماجرای صلح امام حسن از کجا نشات گرفت... 🇮🇷کانال‌های نشریه عبرتهای عاشورا 🇵🇸 🌍 @ebratha_ir ایتا 🌍 @ebratha.org سروش
🔻 مبارزه، ادامه دارد ... ۱. «إن‌شاءالله، خدا به حرمت مادر شهیدان، به آبروی سالار شهیدان و همه شهداء -علیهم‌السلام- به دل‌تان بیندازد که بازگردید. صلوات نذر می‌کنم و صدقه می‌گذارم کنار ...». در این مدت، صدها پیام از این قبیل برای من فرستاده شد. من در برابر حتی یکی از پیام‌های این‌چنینی، احساس خجلت و شرمندگی می‌کنم و پاسخی ندارم؛ نه در دنیا و نه در آخرت. شرایط بر من دشوار است و روزانه اذیت می‌شوم و بر روحم زخم می‌نشانند. محتاج خلوت و گوشه بودم و می‌خواستم تیرهای تهمت و تخریب و‌ ملامت، روانه‌ام نشوند. احساس تنهایی داشتم و معتقد بودم که باید کناره‌گیری کنم تا شاید روزی از این غربت و انزوا و بی‌جبهه‌گی رها بشوم و بشویم. تردیدی نداشتم، اما سیل این پیام‌های صادقانه و مؤمنانه، مرا بازمی‌دارند. من نمی‌خواهم، اما دیگران اصرار می‌ورزند که بر تو، فرض است و نباید به میل و صلاح و علایق‌ات بنگری. بزرگان نیز مرا فراخواندند و امر کردند که بودنت، ضرورت است و تو، از آن خودت نیستی که بتوانی مستقل از شرایط انقلاب، تصمیم بگیری. هرچه گفتم که هیچم و اثر خاصی ندارم و‌ تلاطمات و تنش‌ها، مزاحم تلاش نظری و معرفتی‌ام می‌شوند، فایده نداشت. ۲. برخی دوستان، مرا تندرو و افراطی و هتاک و فاشیست و بی‌اخلاق و بی‌منطق و ... می‌دانند. من بر اساس پنداشت و تصور ناصواب دیگران، خودم را تغییر نمی‌دهم و مرعوب حمله‌ی جمعی و‌ روایت‌سازی نمی‌شوم. اینان می‌توانند هر برداشتی از هویت من داشته باشند، ولی من تکلیف ندارم که تابع سلیقه و پسند اینان باشم.‌ نمی‌توانم هویت فردی‌ام را در اراده‌ی جمعی اینان، مستحیل سازم و در مدار خواست‌شان قرار بگیرم. من محافظه‌کار و دوپهلونویس و وسط‌نشین نیستم و دکان نگشوده‌ام و کاسب‌کار نیستم. هیچ تعارفی با التقاط ندارم و در صراحت، میراث از ابوذر برده‌ام. پس گمان نشود که چیزی تغییر کرده و قرار است سر سبز بر زبان سرخ، ترجیح داده شود. من آداب محافظه‌کاری نمی‌دانم و با خوف و هراس، بیگانه‌ام. ۳. نسبت‌دادن مواضع سیاسی و فرهنگی من به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، جفا و نارواست. هرچه که می‌نویسم و می‌گویم، مواضع شخصی خودم است و هرگز، جنبه‌ی نهادی و دستگاهی ندارد.‌ در این مجموعه، تنوع و تکثر وجود دارد و من نماینده و سخنگو و برآیند آن نیستم. مسئولیت همه‌ی مواضعم، فقط‌و‌فقط بر عهده‌ی خودم است و‌ نمی‌خواهم هزینه و عواقب آن، نصیب دیگران بشود. شما با یک چریک معرفتی مواجه هستید، نه یک سازمان. مرا عامدانه منتسب می‌کنند تا از طریق فشار سازمانی، کلماتم را به زنجیر بیفکنند و صراحت‌ها و تلخی‌ها و فریادها را زیر آوار دیوان‌سالاری و اداره‌مآبی، دفن کنند.‌ تکیه‌گاه من، ایمان است و محتاج حمایت خاص نیستم. مرا زیر سایه‌ی دیگران ننشانید و شکایت از قلمم را نزد آنها نبرید. ۴. نه سفارش می‌گیرم و نه پول. وام‌دار و بدهکار کسی نیستم و قلم‌فروشی نمی‌کنم. جهاد تبیین، عرصه‌ی مبارزه و جنگ و روشنگری است، نه معامله و دادوستد و سیاست‌بازی. به تکلیف آمده‌ام و به تکلیف می‌روم. هیچ پشت‌صحنه‌ای در میان نیست. ازاین‌رو، دگراندیشان سکولار در عرصه رسمی و غیررسمی، گمان نکنند که تیغ نقادی و واسازی، کند می‌شود و حقیقت به حاشیه خواهد رفت. مبارزه، ادامه دارد و تیغی که از نیام بیرون آمده، چوبی نیست. یک نزاع و معارضه‌ی واقعی در میان است و‌ هیچ حساسیتی جز اصالت‌های انقلابی، تعیین‌کننده نیست. اگر واگرایی‌های دهه‌ی هفتاد را در پیش بگیرند و عهد تاریخی سکولاریسم رسمی را تجدید کنند، تردیدی در مواجهه‌ی چالشی نخواهیم داشت و‌ مرگ سرخ را با اشتیاق، در آغوش خواهیم کشید. هر خط و‌ جریانی که استحاله‌ی انقلاب را دستورکار قرار بدهد و بخواهد نظام را از انقلاب، تهی کند، با این لایه‌ی چریکی و حرفه‌ای و شجاع، روبرو خواهد بود. ما خود را برای چنین روزهایی آماده کردیم و با قواعد نبرد هویتی و گفتمانی، زندگی کرده‌ایم. امانت امام راحل و شهیدان مظلوم را رها نمی‌سازیم و مجال نمی‌دهیم که میدان برای معارضان برانداز و دگراندیشان هویت‌سوز و انقلابی‌های پشیمان، فراهم شود. باید ایستاد و تا آخر ماند. این حقیر، کمترین و بی‌مایه‌ترین است و وجود و عدمش، تفاوتی ندارد و فقط لطف اهل معرفت و دعای اهل دل، داشته و اندوخته‌ی اوست. کهنه‌سرباز، تکلیفی جز جنگیدن ندارد. خواست غلیظ شما را بر خواست قطعی خودم ترجیح دادم و با دل‌وجانی که همچنان جراحت دارد، از انقلاب در سپهر رسانه خواهم نوشت؛ به حول و‌ قوه‌ی الهی. مهدی جمشیدی https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
🔻منطق سرخ حسین و منطق بی‌رنگ ما: ارادت دینی، اراده‌ی انقلابی 🖊مهدی جمشیدی ۱. روزگار عجیبی‌ست که در آن، کسانی کربلا را در سال شصت‌ویک هجری متوقف کرده‌اند و برای امام شهید، حسین -علیه‌السلام- ناله سر می‌دهند، اما حاضر نیستند که در کربلای امروز، سر بدهند. همراهی‌شان با حسین، از سوگواری و گریه فراتر نمی‌رود؛ چنان‌که اشک‌های کوفیان نیز پس از کربلا جوشید، اما قیامی از آن نخروشید. نشسته‌اند و به گذشته می‌نگرند و اکنون‌شان، شبیه میلیون‌ها نظاره‌گر سال شصت‌ویک هجری است. نه این سو هستند و نه آن سو. در هنگامه‌ی کربلا، خاموش و بی‌طرف هستند و پس از کربلا نیز، جز عزا و مویه و فغان نمی‌دانند. دلداده‌ی عزای حسین هستند و نه خط حسین. می‌گریند، اما فریاد برنمی‌آورند. تشنه‌ی چای روضه هستند، اما از شمشیرهایی که تشنه‌ی خون‌شان هستند، هراس دارند. با خون، عهد نبسته‌اند و جان خویش را عزیزتر از راه حسین می‌شمارند. از کربلا، یک داستان غم‌انگیز ساخته‌اند که فقط باید در سوگ آن گریست و محزون بود، اما اکنون‌شان و انتخاب‌های اکنون‌شان را به آن عرضه نمی‌کنند. در این روایت، کربلا نمی‌تواند خودآگاهی تاریخی ایجاد کند و مسئولیت اجتماعی بیافریند، بلکه در احوال و نقلیات شخصی، محدود می‌ماند و از درس و عبرت تاریخی، تهی‌ست. براین‌اساس، خط مقاومت و مخالفت و تضاد و عصیان از درون آن برنمی‌خیزد که هزینه‌دادن برای آن، معنا پیدا کند. ۲. و کاش فقط نظاره‌گر بودند و بیرون از معرکه، در مرداب زندگی شخصی خویش فرومی‌رفتند، اما بسیاری، با کربلای دیروز، هم‌دردی می‌کنند و با کربلای امروز، نامردمی. زخم زهرآگین بر قلب خط مقاومت و مبارزه و انقلابی‌گری می‌نشانند و جبهه‌ی سازش و تسلیم و انقیاد را برمی‌گزینند. از راه‌ رفته، بازمی‌گردند و تجربه‌ی گره‌گشای مقاومت را کنار می‌نهند. مقاومت را باطل و بی‌فرجام می‌شمارند و بی‌اعتنا به خط حسین، به سوی قبله‌ی مذاکره و التماس و ذلت، سجده‌ می‌کنند. وعده‌ی همراهی می‌دهند اما اندکی بیش، دوام نمی‌آورند و به جبهه‌ی مقابل می‌گریزند. برای غربت حسین، بر سینه می‌کوبند، اما برای تداوم راه حسین، قدم برنمی‌دارند. منطق حسین را دفن کرده و قیام خونینش را به یک خاطره‌‌ی محزون فروکاهیده‌اند که بازخوانی سالیانه‌اش، حاصل عملی و عینی ندارد. در طلب ثواب شخصی هستند نه صواب جمعی. حق را می‌بینند و می‌یابند، اما جانب لذت و منفعت و تعصب را می‌گیرند. هم‌اشک و هم‌درد حسین هستند، نه هم‌راه و هم‌منطق او. حقیقت را تنها نهاده‌اند و سر در لاک زندگی شخصی فروبرده‌اند. جز به خود نمی‌اندیشند و نصیبی از بی‌تعلقی نبرده‌اند. حسین را برای محرم و هیأت می‌خواهند و نه برای همیشه و جامعه. حزن را بر حماسه ترجیح می‌دهند و مذاکره را بر مقامت. به میدان رفتن حسین را می‌ستایند، اما خودشان، دیپلماسی را برمی‌گزینند و حتی از احتمال جنگ می‌هراسند. آداب تقیه می‌دانند و با مبارزه بیگانه‌اند. برای حسین، قیام را می‌پسندند و برای خویش، تقیه را. از حسین، توقع خون دارند و از خویش، توقع اشک. در پوسته‌ها و ظواهر، متوقف مانده‌اند و خط و مرام و منطق حسین را دور افکنده‌اند. هم‌عهد با عافیت هستند و تن به بلا نمی‌سپارند. رفیق منفعت هستند و نارفیق مصیبت. ۳. چه کنیم با این تعارض‌ها و تهافت‌ها؟! چه کنیم با این تذبذب‌ها و تلاطم‌ها؟! چه کنیم با این فهم تاریخی‌شده از حسین؟! چه کنیم با ناهمسازی ادعا و عمل؟! چه کنیم با این ارادت‌های منهای اراده‌ی انقلابی؟! تشنگی حسین کجا و خوف اینان از تحریم کجا؟! معامله‌گری اینان کجا و مقاومت حسین کجا؟! او برای دین، هم نان می‌دهد و هم جان، و اینان برای دنیا و لذت، دین‌فروشی می‌کنند. از دین خویش می‌فرسایند برای طلب دنیا. دنیای‌شان تا آنجا دینی‌ست که هزینه ندارد. دین‌داری‌شان، بی‌هزینه و عافیت‌طلبانه و کاسبکارانه است. دکان گشوده‌اند و کیسه دوخته‌اند، اما حسین نیزه‌نشین را می‌ستایند. هرکه به مکتب و مرام حسین، نزدیک‌تر باشد را افراطی و‌ تندرو می‌خوانند؛ چنان‌که در زمانه‌‌ی حسین نیز، او را خارجی شمردند. اهل دنیا، در طلب زندگی هستند و نه مبارزه. و حسین، چه زیبا و‌ موجز، این حقیقت تلخ را در قالب کلمات ریخت و فرمود: «إنَّ الناسَ عَبيدُ الدُّنيا و الدِّينُ لَعقٌ على ألسِنَتِهِم يَحوطُونَهُ ما دَرَّت مَعائشُهُم، فإذا مُحِّصُوا بالبلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ؛ همانا مردمان، بنده‌ی دنيايند و دين، لقلقه‌ی زبان آنهاست، و هر جا منافع‌شان به‌وسيله‌ی دين، بيشتر فراهم آید، زبان مى‌چرخانند و چون به بلا آزموده شوند، آنگاه دين‌داران، اندكند.» این سخن حسین، اعتراض صریح و گزنده‌ی او به جامعه‌ای است که دین را در سایه‌ی دنیا می‌طلبد و هر آن‌گاه که زمینه‌ی امتحان و ابتلاء فراهم گردد و میان این دو، تزاحم رخ بدهد، دین را به کناری می‌افکند و دنیا را بر صدر می‌نشاند. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
✍میرزا اسماعیل دولابی(ره): آهنگرها یک گیره دارند و وقتی می خواهند روی یک تکه کار کنند ، آنرا در گیره میگذارد. خدا هم همینطور است ،اگر بخواهد روی کسی کار بکند ، او را در گیره مشکلات می گذارد و بعد روی او کار می کند. گرفتاری ها نشانه عشق خداوند است. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
حیات سیاسی قالیباف داستان جالبی دارد،معمولا بعد از پایان انتخابات همه بیخیال آسیب شناسی مسائل مرتبط با انتخابات و شرایطی که در آن وجود دارد می شوند،مشاورین هم برای سرپوش گذاشتن بر دستگاه تحلیلی معیوب و فشل خود و ظلم به آقای قالیباف همه چیز را متوجه دیگران می کنند بسیار مهم است که مشاورین جناب آقای قالیباف بجای اتهام زنی به این و آن پاسخ بدهند چرا رای ۶ میلیونی سال ۹۲ ایشان به سه میلیون رسید؟و عکس آن رای چهار میلیونی جلیلی به ۱۴ میلیون رسید؟ علی رغم تنزل محبوبیت ایشان در میان جبهه انقلاب و نتایج معنادار انتخابات مجلس شورای اسلامی و مسائل دیگر،بر اساس کدام تحلیل و ارزیابی ایشان را به حضور در انتخابات ترغیب کردید؟تا حیات سیاسی ایشان روند نامشخصی بگیرد؟ افول قالیباف یک روند ده ساله است،او برای جذب آراء خاکستری و معرفی خود بعنوان شخصیت اعتدالی،محبوبیت خود در بدنه انقلابی را از دست داد این مهم ترین اشتباه محاسباتی قالیباف در یک دهه اخیر است که ریشه در شکل گیری گردش تحلیلی غیر دقیق و غیر واقعی در اطرافیان ایشان داشته است. نظریه تولد دوباره در عرصه سیاسی یکی از مهم ترین اهداف اطرافیان آقای قالیباف برای انتخاب ریاست جمهوری ۱۴۰۳ بود سستی پایه های این تحلیل آن هم بعد از نتایج اخیر مجلس و کاهش محبوبیت ایشان و اصرار مشاورین،تصورات خطرناکی را نسبت به تصمیم قاطعانه برای حضور متزلزل قالیباف در انتخابات ایجاد می کند شرایطی که مسیر افول را هموار تر کرده است نگاه تحکمی و بالا به پایین این عزیزان و تصورات انحصاری درباره جامعه انقلابی بدون اینکه تحول تدریجی جامعه انقلابی را درک کنند و به آن احترام بگذارند عامل دیگر افول قالیباف است و مثل همیشه بدون زحمت دادن به خود برای ارتباط با دغدغه های جامعه انقلابی آن را قبل از رقابت برای خود رزرو شده می دانستند که دقیقا عکس آن اتفاق افتاد عوامل دیگر نیز وجود دارد که به مرور اشاره خواهیم کرد ابوقاسم https://eitaa.com/aboghasm
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
ناگفته‌های انتنخابات ریاست جمهوری چهاردهم - امیرحسین ثابتی.mp3
101.52M
🎙فایل صوتی گفتگوی امیرحسین ثابتی با علی علیزاده در برنامه جدال موضوع: تحلیل انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم @sabety_ir
هدایت شده از مهدی کوچک زاده
کارگروه ظریف وزارت اطلاعات ندارد! ظریف، رئیس شورای راهبردی دوران پیش از تشکیل دولت چهاردهم، طی مصاحبه‌ای تشکیلاتی را معرفی کرده (تصویر بالا) که ذیل کارگروه سیاسی، نظمی، دفاعی و امنیتی، همه وزارتخانه‌های دفاع و خارجه و کشور و . . .را دارد اما "وزارت اطلاعات" ندارد! 🔴 صفحات مجازی مهدی کوچک‌زاده Eitaa.com/kouchakzadeh Virasty.com/kouchakzadeh Kouchakzadeh.blogfa.com Aparat.com/kouchakzadeh rubika.ir/kouchakzadeh_mahdi 🔴 ارتباط با مهدی کوچک زاده: Eitaa.com/saied1959
🖌نوشتار و صوت 🎤 (10:38 دقیقه) موضوع: 👈 یادداشت - قانون «جاذبه و دافعه» عمومیت دارد؛ اما سنخیت، قابلیت و تناسب هم می‌خواهد - تو نیز جاذبه‌ها و دافعه‌هایی داری که شاکله و سرنوشت تو را رقم می‌میزنند. متن (نشانی پیوند): ✍️ ... جاذبه و دافعه، عمومیت دارد و هیچ کسی از این قاعده مستثنا نمی‌باشد؛ مؤمنان، مجاهدان راه خدا، متقیان، مردان با بصیرت و دختران و بانوان عفیف و محجبه، برای عده‌ای جاذبه دارند و برای عده‌ای به شدت دافعه دارند. چنان که کفار، مشرکان، بندگان هوای نفس و بردگان شهوت و غضب حیوانی، و اهل فسق، فساد و جنایت، برای عده‌ای جاذبه دارند و برای عده‌ای دافعه! ✔️... برای اصلاح و اکمال جذب و دفع، ابتدا باید ببینی که خودت مجذوب چه کسانی یا چه چیزهایی شده‌ای؟! آیا جهت‌گیری، کشش و حرکت تو، به سوی خدا و معادش، پیامبر اکرم و کتابش، اهل بیت علیهم السلام و مکتب‌شان، و مؤمنان و متقیان می‌باشد یا خیر؟ سپس دقت کن که چه کسانی به تو روی می‌آورند و چه کسانی از تو روی برمی گردانند... . بیشتر را اینجا بخوانید یا بشنوید: 👇 https://www.x-shobhe.com/note/13387.html @X_shobhe
هدایت شده از محسن قنبریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻 به استاد عالی: 1⃣ حکومت ولایی -اقلا در اندیشه رهبری- با مردمسالاری دینی مطابق و فقط همین حکومت، شرعی است. حکومت ولایی یک "جعل الهی" و یک "بیعت آزادانه و رضایت عمومی" دارد؛ پس ولائی بودن یا نبودن با توجه به هردو عنصر باید سنجیده شود. اقلا در اندیشه رهبری دو جا انتخاب مردم مطرح است: - زمان غیبت - جایی که به نص عمل نشده، مثل حکومت علوی (بخوانید) چنان بیعتی با امیر(ع) در آن روزگار قطعاً بی نظیر بود؛ حالا انتخاب مستقیم و عمومیِ امام خمینی بدان شبیه است. 2⃣ فرق ولایت معصوم و فقیه در این است که لحاظ عنوانِ "از طرف خدا بودن" ، برای معصوم در قبول و صحت اعمال، "موضوعیت" دارد؛ اما این لحاظ در فقیه "طریقیت" دارد. یعنی همه احکام باید با لحاظ پذیرش ولایت معصوم انجام شود تا مقبول باشد اما درباره فقیه، "صرف مطابقت اعمال با فتوای ایشان" و "عدم تخلف عملی از احکام ولایی ایشان" کفایت می کند و اعتقاد به ولایتِ از جانب خدا در قبول، شرط نیست. 3⃣ طبق آیه۴۱ نحل، مجتمع اسلامیِ بر اساس ولایت و پرستش خداوند وقتی متعهد به "عدالت و احسان" باشد، "حسنه دنیا" [بهترین نعمت] است (بخوانید). ❗️سابقا "عدالتخواهی" از سوی برخی وعاظ محترم به "ولایت خواهی" تأویل برده و دوگانه ولایت-عدالت ساخته می شد، اخیرا ولایت به حیثیت عنوانی و اعتقادی تأویل برده می شود و حیثیت ظاهری (بیعت عمومی و آزادانه مردم) و کارکردی (ساخت مجتمع صالحه مبتنی بر عدل و احسان) مغفول می ماند. در حالیکه اعتقاد در ولایت فقیه شرط نیست اما رضایت مردم(۷۷/۱۲/۱۴) و کارآمدی(۸۳/۶/۳۱) شرط است. محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
🔻آنچه نادیدنی‌ست ... 🖊مهدی جمشیدی ۱. اغلبِ آنچه که ما دربارۀ عاشورا می‌شنویم و می‌خوانیم، معطوف به لایۀ ظاهری و بیرونیِ این واقعه است و نه جوهر و گوهر آن. هم عوام، متوقف در پوستۀ این واقعۀ قدسی و ملکوتی هستند و هم بسیاری از علما. این سخن، حاصل تأمّل من نیست که بسی فروتر و حقیرتر از آنم که بخواهم از لُبّ و مغز این واقعه بگویم و ادعای فهم و فضل نسبت به دیگران داشته باشم؛ بلکه نکته‌ای‌ست که از مطالعۀ پاره‌‌ای از آثار علامه سیّدمحمدحسین طهرانی –رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- فراگرفته‌ام و در اینجا، می‌خواهم ضمیر مخاطب را به یافتۀ قلبیِ خویش – که حاصل اقتباس ناشیانه از اشارات مندرج در آثار آن ولیّ الهی است - متوجّه سازم. علامه در بیان مقام برخی علما، تعبیر علمای ظاهری را به کار می‌برد؛ چراکه بر این باور است که فهم حقیقت دین، از معبر عرفان و سلوک و توحید، میسّر است و باقی، در همان علوم دینیِ ظاهری، متوقف می‌مانند و به سر منزلِ مقصود دست نمی‌یابند. باطن دین، ولایت است و وصول به این باطن، مستلزم طی طریقِ عبودیّت است و عبودیّت در مرتبۀ اعلاء و کمال، از رهگذر سلوک توحیدی، ممکن و مقدور است. ازاین‌رو، نگارندۀ این سطور و کسانی همچون او، به قشرِ دیانت بسنده کرده‌اند و از غایت و مغز آن بی‌خبرند. کمالِ صیرورتِ معنویِ انسان، علمی و عقلی نیست، بلکه این شدن، امری‌ست از سنخ حیات باطنی که به تقرّب‌الی‌الله می‌انجامد. استاد شهید، آیت‌الله مطهری -رحمه‌الله‌علیه- نیز در دهۀ پایانی زندگانی‌اش و در اثر قرارگرفتن در مدار سلوک عارفانه‌ای که جناب علامه برای وی در نظر گرفته بود، توانست دیانت را به عمق قلب و ضمیر خویش وارد سازد و طعم فهم و مشاهدۀ ملکوتی را بچشد. این فضلی بود از ناحیۀ خدای متعال به آن متفکّر ربّانی که از این جهت، خام و نارس از دنیا هجرت نکند و مراتب و درجات توحیدی را در جان خویش بنشاند. به‌هرحال، مسأله این است باید بکوشیم در سایۀ مساعدت اولیای الهی، به فهم بصری و مشاهده‌ای از حقیقتِ قدسیِ نهفتۀ عاشورا دست بیابیم و ایمان بیاوریم که هیچ خوانشی همچون خوانش عارفانه، قادر به گشودن حقیقت و ماهیّت این واقعه نیست و بیشترین نصیب از این واقعه را چنین افقی در پی می‌آورد و بس. ۲. از جمله لطایف عارفانه‌ای که در اشارات موجزِ علامه طهرانی به چشم می‌خورد، یکی این است که عالَم کربلا، عالَم اتّحاد ارواح بوده و همۀ اصحاب امام شهید در آن روز، به مقام معیّت با ایشان رسیدند. مقام معیّت، نوعی حیات است که در آن، دل‌ها و جان‌ها، قریب و حتّی مماس به یکدیگر می‌شوند و یکی و متّحد می‌گردند؛ به‌گونه‌ای که همۀ کثرات و تنوّعات در پرتو این وحدت، زائل و برچیده می‌شوند و نور واحد پدید می‌آید. جناب سیّدالشهداء، غلام سیاهی داشتند به نام جَون که در کربلا، همراه حضرت شد. او نیز به مقام معیّت با حضرت رسید؛ حتّی در همین دنیا و در قالب جسم مادّی؛ چنان‌که پس از واقعۀ عاشورا، پیکر وی را دیدند که بوی عطری بی‌مثال از آن پراکنده می‌شد و بدنش نیز همچون نقرۀ خام، می‌درخشید. این وضع، اثرات بیرونی و محسوس آن معیّت باطنی است که اهل دنیا با چشم ظاهر، مشاهده می‌کنند، اما مقامات و مراتب آن‌جهانی، از دیدۀ ما پنهان است. عالَم معنی، سرشار از واقعیّت‌هایی است که در محاسبۀ عقلِ مادّی و جزوی ما نمی‌گنجد. ۳. دیگر این‌که علامه می‌فرماید به‌یقین، جناب علی‌اصغر –علیه‌السلام- با وجود این‌که طفل رضیع بوده‌ است، اما به اراده و اختیار خویش، شهادت را برگزید و در حقیقت، ندای سیّدالشهدا را لبیک گفت. این طفل، دارای ادراک و اختیارِ خاص و قوّۀ جاذبه و دافعۀ معنوی بوده و هرگز چنین نبوده که شهادت ایشان، یک حادثۀ اتّفاقی بوده باشد. او انتخاب کرد که به قافلۀ شهدای کربلا متّصل شود و خونش به خون مبارک و مطهر پدرش، ملحق گردد. هر چند فعلیّت این نفس، به کمال نرسید و در این واقعه، او از حیات دنیوی برید، اما بقیۀ مراتب فعلیّت و ظهور قوّۀ نفسانیِ خویش را در عالَم دیگر، طی خواهد کرد. این‌که سیّدشهداء، این طفل را به معرکه بردند تا شاید دل دشمن به رحم آید، صورت ظاهریِ ماجراست، اما در باطن، آن طفل، به‌طور مستقل، چه طلبیده است، از دسترس نقلیّات تاریخی و پوستۀ مادّی وقایع، خارج است. این اشارت عارفانه و ملکوتی، پرده از این صورت ظاهری برمی‌دارد و نشان می‌دهد که این طفل شیرخوار، تمنّای شهادت و هجرت از عالَم مادّه داشته و نمی‌خواسته مسافر شام باشد... https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
هدایت شده از صدای مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دلیل هجمه‌های اخیر به آیت الله میرباقری مشخص شد 👆🏻https://eitaa.com/sedaye_irani