eitaa logo
دکتر کبری خزعلی
126 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
15.1هزار ویدیو
224 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ديانت و عقلانيت
| دولت وحدت و اصلاح ریل حکمرانی محمدجواد اخوان (با اندکی تلخیص و ویرایش) دولت شهید رئیسی به رغم عمر نسبتاً کوتاه موفق شد به یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های حکمرانی کشور در سه دهه گذشته یعنی گرفتاری در میانه دوگانه‌های کاذب پایان دهد و بدین ترتیب ریل حکمرانی کشور را اصلاح کند. دوگانه‌هایی که یا برساخت رسانه‌ها بودند و یا از دل نظریه‌های وارداتی بیرون آمده بودند. هرچند که پیش‌تر بطلان بسیاری از این دوگانه‌ها به لحاظ نظری به اثبات رسیده بود، اما حضور شهید رئیسی در مسند ریاست جمهوری و روش سیاست‌ورزی او را باید به عنوان نقطه عطفی در پایان عملی مجادله بیهوده بر سر این دوگانه‌های کاذب برشمرد: دوگانه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بعد از پایان جنگ، تکنوکرات‌ها با طرح این دوگانه کوشیدند که بقای جمهوری اسلامی را در گرو دست کشیدن از آرمان‌های انقلاب اسلامی معرفی کنند. رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم، این تعارض را بی‌معنا دانسته و تصریح کردند: «انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی، تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند! بلکه از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند». رویکرد دولت سیزدهم در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست خارجی هم نشان داد که میان انقلابی‌گری و نظام‌یافتگی، تعارضی وجود ندارد و می‌توان هم آرمان‌های انقلاب اسلامی را تعقیب نمود و هم در قامت یک دولت - ملت متعارف، در صحنه سیاست بین‌الملل بازیگری نمود! دوگانه میدان و دیپلماسی از ابتدای پیروزی انقلاب، بخش مهمی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی، معطوف به حمایت از مستضعفان و نهضت‌های آزادی‌بخش بوده است. و این سیاست در دهه‌های اخیر به شکل‌گیری عمق راهبردی خارجی و افزایش اقتدار جمهوری اسلامی انجامیده است. در دولت یازدهم و دوازدهم، تلاش می‌کردند که با طرح دوگانه میدان و دیپلماسی، شکافی در بازو‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایجاد نموده و از هم‌افزایی آن‌ها جلوگیری کنند. هرچند که شخص آیت‌الله رئیسی در شعار‌های انتخاباتی خود هیچ‌گاه به‌اندازه حسن روحانی بر موضوع سیاست خارجی تمرکز نکرد، اما توانست با پیگیری دیپلماسی متوازن، و وحدت دیپلماسی و میدان (که مخصوصاً حاصل مجاهدت‌های شهید حسین امیرعبداللهیان بود)، عملاً برکات و دستاورد‌های سیاست خارجی انقلاب اسلامی را نشان داده و به ادعای تعارض میدان و دیپلماسی پایان دهد! دوگانه اسلامیت و جمهوریت هرچند که تلازم میان مردم و دین، بخشی از نظریه مردم‌سالاری دینی است، اما عده‌ای در سال‌های پس از دوم خرداد تلاش می‌کردند که میان این دو مؤلفه تعارض قائل شوند و کسب رضایت مردم و جلب رضایت الهی را به‌عنوان دو رویکرد کاملاً متضاد معرفی کنند! گزاره «مردم را به‌زور نمی‌توان به بهشت برد» که از سوی حسن روحانی تکرار می‌شد، نیز در راستای القای همین گزاره باطل بود! اما رویکرد مردم‌گرایی و مردم‌محوری شخص شهید رئیسی و دولتش در عین تقید و افتخار به ارزش‌های دینی، ثابت کرد که کسب رضایت خالق هیچ تباینی با رضایت مخلوق ندارد و می‌توان همزمان هم برای رضای خدا و هم برای خدمت به مردم تلاش نمود که همان تجلی عملی مردم‌سالاری دینی است. دوگانه انتزاع‌گرایی و عمل‌گرایی گاهی شاهد دو فهم بعضاً متضاد از گفتمان انقلاب اسلامی بوده‌ایم که بعضی از جریانات، بدون هرگونه تجربه عینی و اجرایی و صرفا با طرح برخی از گزاره‌های انتزاعی، خود را نماد گفتمان انقلاب اسلامی می‌دانند و در مقابل، برخی از جریانات دیگر نیز تنها کار زیاد و گاه بدون نظریه پشتیبان را به عنوان انقلابی‌گری معرفی می‌کنند. اما شهید رئیسی نشان داد که هم می‌توان به مبانی نظری انقلاب اسلامی معتقد بود و هم کار و تلاش خستگی‌ناپذیر برای تحقق آن را دنبال نمود. وی نشان داد که رویکرد نظری و انتزاعی صرف، و یا پرکاری بدون اتکا به نظریه پشتیبان به‌معنای انقلابی‌گری نیست و انقلابی‌گری تنها در وحدت نظر و عمل تحقق می‌یابد. جمع‌بندی دولت شهید رئیسی، دولت وحدت و یگانگی بود. هرچند مخالفانش با طرح گزاره‌هایی مثل یکپارچگی حاکمیت کوشیدند که مزیت‌های او و دولتش را به حاشیه ببرند، اما بدون شک یکی از دلایل اصلی موفقیت‌های گوناگون این دولت، اصلاح ریل حکمرانی و پایان دادن به همین دوگانه‌ها بوده است. 🔹اصل مقاله را در اینجا مطالعه کنید. 🆔@mjafari_ir
اصلاح طلبان، شکست پنهان، پیروزی آشکار! روزنامه جوان بالاخره اصلاح‌طلبان بدونِ چون و چرا و با همه وجود وارد صحنه انتخابات شدند و در یک رقابت واقعی وزن اجتماعی‌شان روشن شد. اصولگرایان در سال‌های ۷۶، ۸۰، ۹۲ و ۹۶ طعم شکست را چشیدند و هیچ ادعایی ندارند و هیچ تصویری «فرامن» از خود ارائه نمی‌کنند. چون خود را بخشی از نظام می‌دانند و در غم و شادی و تلخ و شیرینی حوادث کشور، خود را سهیم می‌دانند و ادای اپوزیسیون‌نمایی در نمی‌آورند.اما مدیریت حکیمانه نظام این دوره اصلاح‌طلبان را به درون کشاند و بسیاری از مدعیات آنان باطل شد. درست است که آنان از لحاظ حقوقی با ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار رأی پیروز انتخابات هستند، اما این پیروزی از جهت ثبت تاریخی برای آنان از شکست سنگین‌تر است. آنان هوشمندانه رصد می‌کردند تا هیچ‌گاه از مردم شکست نخورند و علت مشارکت پایین در سال ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ را نه فقط به عملکرد دولت منتسب به خود ارجاع نمی‌دادند بلکه علت مشارکت پایین را عدم حضور کاندیدا‌های اختصاصی خود در صحنه می‌دانستند و در سال ۱۴۰۲ برای فرار از شکست به کاندیدا‌های سراسر کشور زنگ می‌زدند که به نام اصلاحات کاندیدا نشوید. آنان باوری تولید کرده بودند که ملت با ماست. با ما شرکت می‌کند و با ما شرکت نمی‌کند. خاتمی می‌گوید در ۱۴۰۲ در کنار ۶۰ درصد ایستاده است. حال معلوم شد آن ۶۰ درصد اصلاً کنار خاتمی نایستاده‌اند. اصلاح‌طلبان دولت تشکیل می‌دهند، اما آن هیمنه پنبه‌ای فرو ریخت. خاتمی، ظریف، روحانی، آذری جهرمی، نهضت آزادی، علیرضا رجایی، زیدآبادی، صمیمی، خانواده تاج‌زاده، محقق داماد و همه و همه آمدند تا پایین‌ترین درصد رأی یک رئیس‌جمهور در تاریخ ۴۵ ساله جمهوری اسلامی را به آقای پزشکیان بدهند. اگرچه معتقدم آنان هیچ تأثیری نداشتند و این رأی هم مدیون مرام خود پزشکیان است. اکنون اصلاح‌طلبان صاحب پایین‌ترین رأی یک رئیس‌جمهور در کشورند. حتی نتوانستند رأی رئیس‌جمهور عاریتی خود یعنی روحانی را احیا کنند و مسن‌ترین کاندیدای تاریخ انقلاب نیز از آنان است. اکنون ۷۴ درصد ملت به آنان «نه» گفته‌اند و این وزن واقعی فقط در چنین شرایطی شفاف می‌شد. اپوزیسیون‌نما‌ها دیگر نمی‌توانند بگویند آن ۵۰درصد که مشارکت نکردند با ما هستند، زیرا شما التماس کرده‌اید، وحشت آفرینی کرده‌اید، با شعار «برای ایران» از جمهوری اسلامی برائت جسته‌اید، اما وقعی به شما گذاشته نشد. بعد از شکست سنگین اجتماعی، شکست گفتمانی نیز رقم خورد. آیا کسانی که دنبال رأی برای پزشکیان بودند همان‌هایی هستند که در جمع ۴۰ نفر در سال ۱۴۰۰ تاج‌زاده را نفر سوم انتخاب و پزشکیان را ندیدند؟ تئوریسین‌های ضد اسلام سیاسی، مفسران یکه سالاری از ولایت فقیه، مبلغان انتخابات آزاد و رفراندوم و مرزسازان با نظام دینی، یک مرتبه همه مدعیات سه دهه خود را به رودخانه ریختند و تصاحب قدرت، دروغین بودن همه آن باور‌ها را اثبات نمود. خاتمی یا ظریف واقعاً فکر می‌کردند ملت ایران قامت آنان را با همه وجود نظاره‌گر است حال معلوم شد این‌ها اگر سهمی هم داشته‌اند زیر سقف ۲۶ درصد واجدین شرایط است. اکنون سکولار‌های ضد ایدئولوژی باید نهج البلاغه بخوانند. مفسران یکه سالاری از ولایت فقیه باید به دستور پزشکیان سیاست‌های کلی نظام را دنبال نمایند. مدعیان «مردم همیشه با ما هستند» باید برای رضایت ۵۰ درصد مردم تلاش کنند و این تلاش اکنون در درون قدرت است و نمی‌توانند بر عشوه «اصلاحات جامعه‌محور» اپوزیسیون نمایی را بفروشند. تله وزن کشی اصلاحات به بهترین شیوه کار کرد و البته مگر این جماعت غریبه‌ی نظام، از رو می‌روند؟ در این انتخابات نه آنان از تقلب سخن گفتند و نه ما طراحان انقلاب رنگی را دیدیم، همه چیز بر وفق مرادشان بود تا نظام جمهوری اسلامی آنان را به تله خودشناسی بکشاند و اسطوره‌های اجتماعی‌شان جای خود را مجدداً بشناسند. البته، چون ما مانند آنان روشنفکر اپوزیسیون‌نما نیستیم، نمی‌توانیم مشی آنان با رئیسی را دنبال کنیم. ما هرگز پزشکیان را «رئیس‌جمهور پایین‌ترین اقلیت تاریخ جمهوری اسلامی» خطاب نخواهیم کرد. هشتگ دولت علیل و دولت انتصابی نخواهیم زد. ما حتماً به او کمک خواهیم کرد. عمل مثبت او را در سبد نظام می‌دانیم. آنچه وظیفه ماست نورتابانی بر دخمه سکولار‌های خودشیفته است که ما آنان را مصادیق نااهلان و نامحرمان انقلاب اسلامی می‌دانیم و آرشیو‌های آنان را به میدان روشنایی منتقل خواهیم کرد. تردیدی نیست که آنان از پزشکیان عبور خواهند کرد و آن روز فرا خواهد رسید، زیرا روشنفکر سکولار نمی‌تواند هم درون قدرت، کلاه جمهوری اسلامی سرش باشد هم بگوید، برای «ایران انتزاعی» هستیم و همچنان فکر کند که می‌شود سر مردم کلاه گذاشت. از عوامل اصلی مشارکت پایین، فرچه‌های سیاه نمای این جماعت است. حال می‌خواستند خود را سفید نشان دهند و در قبال تابلو نظام که سیاه کرده اند سکوت کنند...
🎤 | شلیک کاغذی به ذهن و معیشت مردم 📝 چهارصدوهشتادوهشتمین شماره‌ی هفته‌‌نامه‌ی خط‌حزب‌الله 🔹دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، جمعه‌ی هفته‌ی گذشته در مصاحبه با شبکه‌ی فاکس‌بیزینس مدّعی شد که دیروز نامه‌ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشته و در آن، موضوع مذاکره را مطرح کرده است. 🔹 یک روز پس از ادّعای ترامپ، مسئولان و کارگزاران نظام به طور معمول و سالانه به دیدار رمضانی رهبر معظّم انقلاب اسلامی رفتند. ایشان، در این دیدار، بدون نام آوردن از ترامپ و یا اشاره به نامه‌ی ادّعایی، به این موضوع اشاره کردند و پاسخی اجمالی به این قضیّه دادند و البتّه افزودند که ممکن است بعداً به شکل تفصیلی به آن بپردازند 🔹 بخش عمده‌ی آنچه رهبر معظّم انقلاب روز شنبه در پاسخ فرمودند، از منظری جدید نبود. ایشان در دیدار نوزدهم بهمن سال جاری، برای اوّلین بار پس از روی کار آمدن دولت ترامپ، به موضوع مذاکره با آمریکا پرداختند و مخالفت خود در این مورد را اعلام کردند. ایشان در آن سخنرانی که با تیتر و عنوان «دلیل: تجربه!» مشهور شد، دیدگاه حلّ معضلات و مشکلات کشور از طریق مذاکره با آمریکا را غلط خواندند و با اشاره به تجربه‌ی برجام فرمودند: «مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، امّا نتیجه‌ای را که مقصودمان بود به دست نیاوردیم؛ همین معاهده را هم با همه‌ی این نقصهایی که داشت، طرف مقابل باز خراب کرد، نقض کرد، پاره کرد. با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد؛ مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست.» 🔍ادامه را بخوانید: khl.ink/f/59646
📣 شماره ۱ 👈انسجام ملی؛ پدافند اصلی ایران 🖼سرمقاله روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR، ویژه روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی 🔹 در بسیاری از درگیری‌های تاریخی، آنچه سرنوشت را تعیین کرده، نه قدرت و پیچیدگی سلاح‌ها، بلکه پایداری اراده‌ها و همبستگی مردم بوده است. جنگ‌های امروزی، هرچند با موشک، پهپاد و عملیات اطلاعاتی پیش می‌روند، اما در نهایت در سطح اجتماعی و ملی به نتیجه می‌رسند. زمانی که یک ملت، در برابر فشارها به جای از هم پاشیدن، متحدتر می‌شود و به جای تفرقه، انسجام شکل می‌گیرد، آنجاست که مسیر جنگ تغییر کرده و دشمن به بن‌بست می‌رسد. 🔹رژیمی که اخیراً آتش جنگ را برافروخته بود، به خوبی می‌دانست که پیش‌شرط موفقیت نظامی‌اش، ایجاد شکاف‌های اجتماعی است. به همین دلیل، تمام دستگاه‌های رسانه‌ای و روانی خود را بسیج کرد تا انسجام ملی ایران را هدف قرار دهد. تکرار مداوم این ادعا که «ما با مردم ایران کاری نداریم»، دقیقاً برای القای دوگانگی میان حاکمیت و ملت بود. اما پاسخ مردم ایران آن‌چنان یکپارچه و روشن بود که حتی تحلیلگران همان جبهه نیز مجبور به اعتراف به آن شدند. 🔹 نمازهای جمعه این هفته به نمایشی از وحدت عمومی تبدیل شدند. افراد با چهره‌ها، گروه‌ها و سلیقه‌های متفاوت، همگی زیر یک پرچم، در برابر دشمن ایستادند. این صحنه‌ها ساختگی نبودند؛ آنها از عمق جامعه جوشیدند و این جوشش، همان قدرت واقعی مردم است. 🔹 گزارش‌های میدانی هر روز صحنه‌های جدیدی از این انسجام را ثبت می‌کردند. پدری با دختر خردسالش در صف پمپ بنزین، به مردم منتظر بنزین شربت تعارف می‌کردند. یا رانندگان جرثقیلی که داوطلبانه برای نجات جان نیروهای پایگاه سپاه در خرم‌آباد شتافتند و در حمله پهپادی به شهادت رسیدند. اینها داستان نیستند، بلکه تصاویری واقعی از کشوری هستند که در آن، فاصله چندانی میان «شهروند» و «رزمنده» باقی نمانده است. 🔹 دشمن تصور کرده بود که با چند انفجار داخلی و چند موج حمله نظامی، ملت ایران از درون فرومی‌پاشد. اما گزارش‌های رسانه‌ای خودشان اکنون چیز دیگری می‌گویند. الجزیره، تایمز اسرائیل، نیوزویک، جروزالم پست، اندیشکده‌های آمریکایی و دیگران، همگی یک نکته را تأیید کرده‌اند: شکاف‌های اجتماعی در ایران نه تنها عمیق‌تر نشده، بلکه انسجام جدیدی در لایه‌های مختلف جامعه ایرانی پدید آمده است. این وضعیت برای آنها غیرمنتظره بود، درست مانند آنچه در عملیات مرصاد رخ داد؛ جایی که خیال می‌کردند مردم برایشان فرش قرمز پهن خواهند کرد، اما خاک ایران به مسلخ‌شان تبدیل شد. 🔹 این انسجام، ریشه‌ای عمیق دارد. ریشه در فرهنگی دارد که به جای فردمحوری، جمع‌باوری را ترویج می‌دهد. در ملتی که در شب بمباران، به مسجد می‌رفت نه فقط برای پناه بردن به خدا، بلکه برای پناه بردن به یکدیگر. این یاری رساندن به همدیگر و قوت قلب بودن برای هم، یک عامل ناشناخته برای تحلیلگران غربی است؛ چیزی که نه در محاسبات نظامی می‌گنجد و نه در برنامه‌ریزی‌های استراتژیک، اما قادر است مسیر میدان را تغییر دهد. 🔹 ملت ایران نشان داد که وقتی خطر واقعی فرا می‌رسد، در کنار هم می‌ایستد. حتی آنانی که شاید نقدی به وضعیت موجود دارند یا سال‌هاست از سیاست فاصله گرفته‌اند، امروز می‌دانند که مسئله، مسئله «وطن» است. و وطن، خط قرمز ماست. 📍پایگاه خبری فَرّ ایران: https://eitaa.com/FrreIran
هدایت شده از تحلیل و تبیین
موشک‌های مهلک، مشت‌های متحد؛ رمز التماس آتش‌بس از سوی رژیم صهیونی این بود... 📢 سرمقاله چهارمین شماره روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR ویژه‌ی روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی 🔹️ | اساساً صورت مسئله وضعیتی که هم‌اکنون با آن مواجهیم، صلح نیست. صرفاً توقف است، نه چیز دیگر. «صلح تحمیلی» آنجاست که دشمن پایان درگیری و تجاوز را در گرو پذیرش شروط ظالمانه خود بداند؛ تعطیلی برنامه هسته‌ای، تعطیلی برنامه موشکی و دیگر اهدافی که رژیم پس از تجاوز 23 خرداد اعلام کرد. اما شامگاه سوم تیر -بعد از حمله‌ی موشکی ایران به پایگاه «العدید قطر» که مقر اصلی فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه غرب آسیاست- خود رژیم از طریق آمریکا درخواست توقف حملات را داد. 🔹️پس اولاً اصلاً صحبت از صلح نیست، بلکه صرفاً یک آتش‌بس موقت و شکننده است؛ و ثانیاً، نه‌تنها تحمیلی نیست، بلکه با عجز دشمن و از موضع قدرت ایران شکل گرفته است. 🔹️این آتش‌بس تا کی برقرار خواهد بود؟ مشخص نیست. هر لحظه ممکن است شعله‌ی درگیری دوباره بالا بگیرد. بیانیه‌هایی که از سوی شورای عالی امنیت ملی و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی منتشر شده، با صراحت از تعابیری چون «دست به ماشه» استفاده کرده‌اند. این یعنی همه‌چیز وابسته به رفتار طرف مقابل است. 🔹️البته اسرائیلی‌ها در شب پایانی نبرد تلاش کردند تا از فرصتی که تا زمان اجرایی شدن آتش‌بس باقی مانده بود، برای انجام حمله‌ای سنگین استفاده کنند. اما پاسخ محکم و فوری نیروهای مسلح ایران، با حمله‌ی موشکی مهیب به سراسر سرزمین‌های اشغالی، نشان داد که فضای دیپلماسی و متعاقب آن توقف درگیری، به معنای سستی نیست. 🔹️در تهاجم رژیم صهیونیستی علیه ایران، ورق جنگ از روز دوم یا سوم برگشت. ایران توانست در عمق سرزمین‌های اشغالی ضربات موثر و دقیق و حیاتی وارد کند. همین قدرت میدانی، به پشتوانه‌ی انسجام عظیم داخلی ملت ایران بود که منجر به تغییر جدی محاسبات و عقب‌نشینی دشمن از برنامه‌های گسترده و شوم خود شد. این‌گونه نیست که طرف مقابل دلش برای ما سوخته باشد یا به حقوق بشر معتقد شده باشد. صرفاً وقتی دیدند که قدرت ایران در میدان حضور دارد مسیر میانجی‌گری را برای آتش‌بس پیش گرفتند. 🔹️دنیا دید که همین یک هفته‌ پیش، آمریکا پس از تهاجم رژیم صهیونی از براندازی و شورش و تغییر نظام و نابودی توان موشکی و هسته‌ای در ایران حرف زد اما بعد از دیدن اراده عملی ایران در میدان و هدف قرار گرفتن پایگاه اصلی نظامی‌اش در قطر، آمد و گفت: «تو شلیک نکن ما تضمین میکنیم که شلیک نکنند!» 🔹️دشمن شاید با سانسور گسترده حجم خرابی‌ها و تلفات خود اجازه ندهد دنیا بداند دقیقا چه برسرش آمده اما خود عمق ضربات ایران را خوب می‌داند. ضرباتی که به قول یک روزنامه صهیونیستی، صحنه‌هایی آخرالزمانی را در شهرهای سرزمین‌های اشغالی رقم زدند، صحنه‌هایی که مشابه آن را جهان در غزه دیده بود. 🔹️به قول یک استراتژیست آمریکایی: «دیروز واقعاً روزی وحشتناک برای مردم اسرائیل بود. آن‌ها به این آتش‌بس نیاز داشتند چون مهمات دفاعی‌ آن‌ها رو به اتمام بود و رئیس‌جمهور ترامپ با کمک قطر وارد ماجرا شد.» 🔹️قدرت ایران خود را در میدان به رژیم اسرائیل و آمریکا تحمیل کرد. همان آمریکایی که رئیس جمهورش روز پنجم جنگ با نخوت گفته بود ما به دنبال آتش‌بس نیستیم، ما به دنبال پیروزی صددرصدی و تسلیم کامل ایران هستیم! 📥نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 🖥 Farsi.Khamenei.ir
📢 «»؛ شماره ۱۱ | حمایت از ولایت؛ فراتر از مرزها و سیاست 🖼 روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR ویژه‌ی روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی 🔹️در روزهای گذشته، یکی از مهم‌ترین رخدادهای عرصه سیاست و دین، هجمه‌ای بی‌سابقه و گستاخانه علیه شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای بود. این حمله، نه فقط از جنس لفاظی سیاسی، بلکه نوعی عصبانیت زهرآگین از سوی دشمنی بود که در یک نبرد سهمگین، شکست خورده و حال به دنبال انتقام از نماد این ایستادگی است. چه کسی عامل این شکست بوده؟ از دید دشمن، پاسخ روشن است: شخص رهبر انقلاب، که در نوک پیکان مقاومت ایستاد و رؤیای تسلیم ایران را بر باد داد. 🔹️آنچه درخشان بود، موج بی‌سابقه‌ای از واکنش‌ها، حمایت‌ها و فتواهایی بود که نه از سر سیاست، بلکه از عمق اعتقاد و هویت دینی جوشید. 🔹️ آغاز این موج، بیانیه‌ی تاریخی حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی بود که تهدید علیه رهبر جمهوری اسلامی را تهدیدی علیه «رهبر عالی دینی و سیاسی» خواند و درباره تبعات منطقه‌ای و جهانی آن هشدار داد. چند روز بعد، آیات عظام مکارم شیرازی و نوری همدانی در قم، فتوایی آشکار صادر کردند که تعرض به رهبر را «محاربه» دانستند. فتوایی که معنای فقهی و دینی آن کاملاً روشن و دارای جایگاه سنگینی در فقه اسلامی است. 🔹️فتوای مشابهی نیز از سوی آیت‌الله حسینی حائری در نجف صادر شد که تعرض به رهبری جمهوری اسلامی را تعرض به کل امت اسلام دانست. این بیانات، نه بیانیه‌های سیاسی، بلکه اعلام موضع‌هایی با پشتوانه عقیدتی‌اند. آن‌ها، نه از سر مصلحت روز و تحلیل ژئوپلیتیک، بلکه از عمق فهم دینی جایگاه ولی‌فقیه صادر شده‌اند. 🔹️واکنش‌ها به این ماجرا، به مرزهای ایران محدود نماند. علما و مسلمانان از پاکستان، هند، نیجریه، غنا، لبنان، ترکیه، بحرین، یمن و... در قامت‌های مختلف بیانیه صادر کردند، تجمع برگزار کردند و به شکل‌های گوناگون اعلام حمایت کردند. این گستره‌ی واکنش، خود گویای آن است که ماجرا فراتر از یک تقابل سیاسی یا منطقه‌ای است. بلکه مسئله‌ای به هویت توحیدی مسلمانان باز می‌گردد. 🔹️غرب، با ذهنیت سکولار و تجربه‌ی تاریخی پسارنسانسی خود، نمی‌تواند این پیوند دینی و سیاسی را درک کند. از نگاه آن‌ها، سیاست و دین دو ساحت جداگانه‌اند؛ یکی در عرصه قدرت، دیگری در کنج عبادتگاه. اما در سنت اسلامی، به‌ویژه در منظومه‌ی ولایت فقیه، این دو وجه از یک حقیقت‌اند. رهبری سیاسی، بدون پشتوانه‌ی دینی، طاغوت است؛ و رهبری دینی، در غیاب مسئولیت سیاسی، ناقص. دقیقاً از همین‌جاست که ما با پدیده‌ای روبه‌رو می‌شویم که ریشه در هویت دارد، نه فقط در سیاست. 🔹️ کسانی که شاید هیچ موضع سیاسی در قبال جنگ یا منازعات جاری نداشتند، ناگهان در برابر این هتک حرمت به پا خاستند. نه از آن جهت که تحلیلی سیاسی داشته باشند، بلکه چون احساس کردند حرمت قدسی‌ترین جایگاهشان شکسته شده. این واکنش از جنس همان غیرت دینی است که فتوای امام راحل درباره‌ی سلمان رشدی را به یک «حکم تاریخی ماندگار» تبدیل کرد. حکمی که با گذشت دهه‌ها، هنوز زنده است، فارغ از تغییرات سیاسی، و مخاطبان جهانی دارد. 🔹️ این ماجرا، دقیقاً همان چیزی است که باید دشمن را به تفکر وادارد. فتوا، اگر به هویت توحیدی گره خورده باشد، نه جغرافیا می‌شناسد، نه تاریخ انقضا. 📥نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 💻 Farsi.Khamenei.ir
| «مناره» ویران و کورتکس ظریف ✍️ مسعود براتی ▫️ ابتکار مناره از سوی ظریف برای حل مناقشه هسته‌ای ایران در روزنامه گاردین منتشر شد. این ابتکار به نوعی بازتولید همان ایده کنسرسیوم هسته‌ای است با کمی اضافات و تغییرات. اما ویژگی یکسان آن‌ها این است که در چارچوب نظم موجود و رژيم عدم اشاعه فعلی قرار می‌گیرد و البته بزرگترین ایرادش نیز همین است. 🔶 ظریف در یادداشت مشترک خود با محسن بهاروند تصریح و تاکید می‌کند که این ابتکار با نظارت سازمان ملل، شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کار خواهد کرد. اما ظریف در چه زمانی این پیشنهاد را مطرح می‌کند؟ در زمانی که نظم فعلی در صیانت از حقوق اعضای رژیم عدم اشاعه (ان‌پی‌تی)‌ شکست خورده است. جهان در لحظه‌ای است که نه تنها تاسیسات مشروع هسته‌ای ایران که تحت نظارت آژانس بوده است، مورد حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفته است، بلکه از آن بالاتر این حمله از سوی آژانس و یا شورای امنیت سازمان ملل محکوم هم نشده است. 🔷 در این لحظه ظریف طرح مناره را مطرح می‌کند که جایگاه آژانس و شورای امنیت را به عنوان نهاد ناظر آن تثبیت می‌کند. معنای این طرح در سطح راهبردی حفظ و صیانت از پاردایم کنونی در زمینه عدم اشاعه است که مورد تاکید اندیشکده‌های غربی بوده است. از جمله موسسه صلح استکهلم ضمن هشدار بابت تضعیف رژیم عدم اشاعه از کشورهای اروپایی می‌خواهد که این آسیب را مدیریت کند و ترمیم کند. ظریف در همین ‌راستا عمل کرده است. 🔶 اما چرا ظریف و امثال او چنین پیشنهادی ارایه می‌دهند؟ چرا هیچ طرحی برای تضعیف و تغییر نظم فعلی ارایه نمی‌دهند؟ چرا ایده‌ها و عملکرد  آنها در راستای تثبت نظم فعلی است؟ برای فهم این موضوع باید به عقبه بینشی جریان غرب‌گرا در کشور نگاه کرد. چیزی که در چند ماه گذشته خیلی عیان‌تر از قبل شده و صحبت‌های صریحی از آنها شنیده می‌شود. چند ماه پیش بود که رنانی یکی از افراد شناخته شده این جریان که عضو شورای مشورتی تعیین کابینه نیز بوده، در رونمایی از کتاب مسعود نیلی (یکی دیگر از چهره‌‌های این جریان)، ریشه عقب‌ماندگی و توسعه نیافتگی را ضخامت کورتکس مغز ایرانی‌ها بیان کرد. او گفت که اروپایی‌ها کورتکس ضخیم‌تری دارند. بماند که دلیل ظریف بودن ضخامت کورتکس ایرانی‌ها را چه چیزی می‌دانست. 🔷 دو ماه بعد سریع‌القلم دیگر چهره جریان غرب‌گرا علت العلل عقب ماندگی را هوش حسی (EQ) پایین ایرانی‌ها بیان کرد. هر دوی این قرائت‌ها که نکات زیادی درباره نادرست بودن آنها مطرح شده است، یک جوهره واحد دارد و آن پایین‌بودن ذاتی و غیرقابل تغییر موقعیت ایرانی در برابر غربی‌هاست. این جریان اساسا قائل به این نیست که ایرانی می‌تواند در نسبت و مواجهه با غرب در جایگاه قوی قرار گیرد. این ظرفیت را ندارد و طبیعی است که همیشه باید پیرو آن‌ها باشد و اگر می‌خواهد توسعه داشته باشد باید به قمری از اقمار غرب تبدیل شود. این نگاه خودتحقیر، هرنوع حرکت برای تغییر وضعیت را نفی می‌کند چرا که آن را نشدنی می‌داند.
هدایت شده از خبر سایه
| مرعشی و یک چرخش معنایی خطرناک ✍️ محمد رضا طاهری ▫️ امیدوار بودیم زمانی که آقای مرعشی و بسیاری دیگر، درباره ورود میلیاردها دلار سرمایه آمریکایی از مسیر مذاکرات مسقط رویاپردازی می کردند، اما با فرود چندین تن بمب آمریکایی مواجه شدند، قدری نگاه رمانتیک شان به مذاکرات را تعدیل می کردند و اگر هم کوزه رویابافی شان نشکست، لااقل ترک بخورد، اما چنین نشد. 🔶 حسین مرعشی، دبیر کل حزب کارگزاران، قبل از جنگ دوازده روزه که در میانه مذاکرات با آمریکا آغاز شد، چنین می گوید:ایران دوهزار و پانصد میلیارد دلار پروژه برای سرمایه گذاری آمریکا دارد. این را به عراقچی گفتم برود درباره این عدد بزرگ با آمریکائی ها مذاکره کند. اما چنانکه بیان شد و میدانیم، مذاکرات با آمریکا بجای آنکه به ورود میلیاردها دلار سرمایه بیانجامد، به فرود چندین تن بمب منتهی شد. حال چگونه باید راهبرد مذاکره را نجات داد؟ چرا که ظاهرا قرار نیست پارادایم شکست خورده رها شود. در این راستا دو اقدام صورت گرفته است: سیاست رسانه ای و سیاست معنایی. 🔷 حمله هماهنگ هفته گذشته به دکتر جلیلی به مناسبت انتصاب دکتر لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی، که با هجمه گسترده دیگری به بهانه بیان حکایتی از قوم بنی اسرائیل ادامه یافت، بخشی از این سیاست رسانه ای بود. شاید این پرسش مطرح شود که چگونه دولتی که شعار وفاق سر می دهد،نمی تواند حتی یک صدای مخالف را هم درباره مذاکرات تحمل کند و با تمام توان رسانه ای خود به میدان می آید تا تنها مخالف خود را از شورای امنیت ملی بطور خاص و از صحنه سیاست ورزی به طور عام خارج سازد؟ماجرا خیلی ساده است. راهبرد وفاق دارای دو سیاست اصلی است: ارفاق و چماق. سیاست ارفاق شامل هر کسی نمی شود. این سیاست مخصوص محافل قدرت و ثروت است. بویژه جایی که اعداد و ارقام چندین هزار میلیارد است. چرا که این جماعت عدد و رقم را خوب می فهمند! نمونه مشهور آن هم بانک آینده است و میترینگ. اما چماق وفاق متوجه مردم است و مخالفان دولت. حساسیت نسبت به مخالفت با مذاکرات نیز از آنروست که دولت پزشکیان هیچ برنامه و راهبردی برای اداره کشور و حل مشکلات و ناترازی ها ندارد، جز مذاکره. و دقیقا به همین دلیل است که دولت دوم روحانی خوانده می شود. 🔶 اما چنانکه بیان شد، مساله مهم آن است که راهبرد مذاکره بعد از جنگ دوازده روزه با چالش جدی مواجه شده است. البته پبشتر نیز آنچه از تجربه مذاکرات برجام در دولت روحانی عاید کشور شد، مکانیسم ماشه بوده استکه موجب شده حامیان امروز مذاکره کاسه چه کنم دست گیرند. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که عملیات رسانه ای برای نجات مذاکرات علیه دکتر جلیلی، در حقیقت عملیات "نجات سرباز ظریف" نیز هست. سربازی که دوبار در تله دیپلماسی آمریکایی گرفتار شد. 🔷 اما مساله مهمی که باید بدان توجه داشت آن است که این هیاهوی رسانه ای که با اسم رمز گوساله انجام شد، در حقیقت یک عملیات پوششی برای تحقق یک سیاست چرخش معنایی خطرناک است.به این سخن آقای مرعشی که قبلا از مذاکرات برای میلیاردها دلار سرمایه گذاری آمریکا در ایران دفاع می کرد، دقت کنید:در مذاکرات آتی، صرفاً بر دشواری امتیازدادن تمرکز نکنید،بلکه به این بیندیشید که در ازای آنچه بدست می‌آورید، فقط ایران و تامین امنیت مردم، دستاوردی بسیار ارزشمند است.قطعا متوجه یک چرخش معنایی خطرناک شده اید: از مذاکره برای ورود میلیاردها دلار سرمایه به ایران، تا مذاکره به معنای امتیاز دادن برای حفظ ایران و امنیت مردم. 🔶 مذاکره دارای بار مفهومی مثبتی است، بویژه اینکه وقتی به معنای گفتگو برای احقاق حق باشد و تنها جایگزین آن هم جنگ و ناامنی معرفی شود. هیچ فردی در ایران مخالف چنین مذاکره ای نیست. اما حقیقت آن است که آمریکا چنین تلقی ای از مذاکره ندارد و حامیان مذاکره امروز متوجه شده اند کهآمریکا تعبیر میز مذاکره را بکار می برد ولی مقصودش میز تسلیم بی قید و شرط است 🔷 در چنین وضعیتی است که مدافعان مذاکره ناچارند به تدریج این تحول و چرخش معنایی را تئوریزه کنند. بهترین روش نیز قبح زدایی از اصطلاح "امتیاز دادن" است. از همین روست که مرعشی می گوید در مذاکرات آتی، صرفاً بر دشواری امتیازدادن تمرکز نکنید.این همان پارادایم شکست خورده گره زدن مشکلات کشور به مذاکرات است که از مذاکرات برای امتیاز گرفتن به مذاکرات برای امتیاز دادن انجامیده است. و اگر هم صدایی به مخالفت با چنین مذاکراتی بلند شود، چماق وفاق برای حذف وسرکوب آن بلند میشود. پرسش مهمی که مدافعان این تلقی از مذاکرات باید بدان پاسخ دهند آن است که حد یقف امتیاز دادن کجاست و آیا تمهیدی در این چرخش معنایی از مذاکره اندیشیده شده که مانع ازتبدیل آن به تسلیم بی قید و شرط شود؟ و یا اینکه یک مرحله دیگر از تحول معنایی مذاکره در دستور کار است که آن را با تسلیم بی قید و شرط مترادف می سازد؟ ✅ @asreiranian_ir
🔆زنگ عبرت 🔴 پنجاه و هشتمین شماره روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR نشریه «صدای ایران» در هشدار سنگین به بیانیه‌ دهندگانی که در بیانیه کذایی‌شان خواستار خلع سلاح (با پایان دادن به برنامه هسته‌ای و غنی‌سازی!) کشور شده بودند؛ کسانی که به خوبی می‌دانند چه نوشته و چه می‌خواهند و در طول چند دهه گذشته مسیرهای مختلفی را بر خلع سلاح کشور رفته‌اند و هر بار شکست خورده‌اند.با تیتر «خشاب دشمن را پُر نکنید» خیلی صریح و شفاف به این حضرات یادآور شده که «دارید در زمین دشمن بازی می‌کنید» ♦️توصیه می‌کنم سرمقاله را هم مطالعه کنید، مطالب خوب و نکات دقیقی دارد.... متاسفانه در کشور ما برخی‌ها آگاهانه و عامدانه، از سر کینه‌توزی، عداوت و عقده‌های فردی در زمین دشمن بازی می‌کنند. این رفتارها در طول هزاره‌های گذشته بارها باعث یورش دشمنان به خاک کشور شده است و حالا صهیونیست‌ها در حال تعریف و تمجید از بیانیه کذایی هستند که بنام «جبهه اصلاحات» منتشر شده است... 🇮🇷کانال‌های 🇵🇸 🌍 @ebratha_ir ایتا 🌍 @ebratha.org سروش
📢 «»؛ شماره ۵۸ | خشاب دشمن را پر نکنید 🖼 پنجاه و هشتمین شماره روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR👇 🔹️چند هفته پس از توقف جنگ تحمیلی اخیر، یک اندیشکده مشهور آمریکایی در تحلیلی به وضعیت برنامه هسته‌ای ایران پرداخت و سناریوهای مختلفی را برای آینده مورد بحث و بررسی قرار داد. نکته قابل تامل در این گزارش جملات پایانی آن است که می‌گوید: 🔹️«در نهایت، آمریکا و اسرائیل باید یک کمپین تأثیرگذاری چندرسانه‌ای آرام در ایران راه‌اندازی کنند تا بحث داخلی درباره سلاح‌های هسته‌ای را شکل دهند. این کمپین باید بر خطرات دنبال کردن زرادخانه هسته‌ای برای ملت ایران تأکید کند - و نشان دهد که بلندپروازی‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی محرک درگیری است، نه منبع امنیت برای مردم ایران و خاورمیانه.» 🔹️ قبل از پرداختن به موضوع اصلی، ناگفته پیداست که منظور این گزارش از سلاح هسته‌ای و زردخانه هسته‌ای، درواقع فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای ایران است و چنین برچسب‌هایی صرفاً برای مشروعیت‌بخشی به خصومت‌ها و خباثت‌های آنان علیه ایران به کار می‌رود. اما موضوع اصلی همان است که این اندیشکده حتی از بیان مستقیم آن نیز ابایی ندارد؛ ایجاد تفرقه و چند صدایی در کشور. 🔹️ ۳۱ تیرماه سال گذشته رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس فرمودند؛ «در مسائل مهمّ کشور هم باید صدای واحدی از کشور شنیده بشود. در مسائل مهمّی که البتّه تشخیصش با شما است، یک جاهایی هست که بایستی دولت و مجلس و مسئولین گوناگون، یک حرف بزنند تا آن کسانی که در دنیا گوش تیز کرده‌اند که نشانه‌های اختلاف و دوگانگی را پیدا کنند، مأیوس بشوند؛ یک صدا باید شنیده بشود.» 🔹️ اگر اتحاد و یک صدایی در مسائل مهم کشور در تابستان سال گذشته ضروری بود، در شرایط کنونی حیاتی و سرنوشت‌ساز است. این که هدف و نیت صداهای متفرقه چیست و سرنخ آنها به «کمپین تأثیرگذاری چندرسانه‌ای آرام» آمریکا و اسرائیل بازگردد یا خیر، مسئله‌ای ثانویه و قابل تامل است اما بلندکردن صداهایی برخلاف واقعیت درباره مباحث حساس در حوزه‌های سیاسی، امنیتی، اجتماعی و راهبردی کشور از جمله فعالیت هسته‌ای و غنی‌سازی، آن هم با تکرار همان فهرست دیکته‌شده‌ی آمریکا، در این وضعیت جنگی توقف آتش، با هر نیت و هدفی از جمله بهره جستن از فرصت شرایط فعلی برای طرح مطالب جناحی، در خدمت دشمن است و او را نسبت به رسیدن اهداف خود امیدوار می کند. 🔹️ این که رهبر انقلاب اولین تکلیف از تکالیف هفتگانه راهبردی را حفظ اتحاد ملی عنوان کرده و آن را وظیفه تک تک افراد می دانند، ناشی از همین اهمیت است. عوامل بسیاری در شکست اخیر دشمن و نرسیدن آنها به اهداف شوم خود نقش داشتند اما مهم‌ترین و اصلی‌ترین آنها، همین اتحاد و انسجام بود و دشمن نیز همین نقطه را هدف گرفته است. 🔹️ سخن گفتن و ارائه نظراتی که در شرایط فعلی و در رویارویی با دشمن، نسبت چندانی با واقعیت‌های صحنه ندارد، برخلاف آنچه اعلام می‌شود، کشور و مردم را با خطر روبرو می‌کند و ناگفته پیداست تکرار دیکته‌ی دشمن در این زمینه، سطح جدی‌تری از ضربه به منافع ملی است. 📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید. 🖼 روزنامه 📱 @sedaye_iran_newspaper
هدایت شده از خبر سایه
| از آژاکس تا چکش نیمه شب ✍️ محمد رضا طاهری ▫️ همان زمانی که مصدق در حال مذاکره با آمریکا بود تا بتواند حمایت این کشور را از ملی کردن صنعت نفت بدست آورد، سازمان سیا و MI6 در حال برنامه ریزی برای انجام کودتا و ساقط کردن دولت مصدق بودند. درست همانگونه که وقتی ظریف و کری در حال مذاکرات برجام بودند، آمریکا در حال ساخت بمب های چند تنی سنگرشکن برای انهدام تاسیسات فردو بود، و باز همانطور که در زمان مذاکرات عراقچی و ویتکاف در مسقط، آمریکا در حال تمرین عملیات چکش نیمه شب بود. این معنای واقعی دیپلماسی آمریکایی است، با بیش از هفتاد سال قدمت. 🔶 امروز سالروز کودتای انگلیسی -آمریکایی 28 مرداد است که علیه دولت مصدق انجام شد تا مانع از کوتاه شدن دست استعمارگران از نفت ایران شود. البته باید توجه داشت زمانی که مصدق به مذاکرات با آمریکا امید بسته بود، آمریکا سابقه استعماری چندانی در ایران نداشت، اما بعد از گذشت هفتاد سال از سابقه استعماری این دولت در ایران، عجیب به نظر می رسد که هنوز هم برخی امید دارند که دولت آمریکا حقی را برای ملت ایران به رسمیت بشناسد. البته اگر صادق باشیم، یک حق را در ایران به رسمیت شناخته است، و آن حق کاپیتولاسیون بوده است، البته علیه ملت ایران. 🔷 کودتای 28 مرداد از ابعاد مختلفی قابل بررسی است، از اختلاف میان مصدق و کاشانی و بویژه نقش حزب ایران در آن، و یا از لایحه اختیارات مصدق و انحلال مجلس و آغاز دوران فترت، و یا مشغول شدن مصدق به مذاکرات بیهوده با آمریکا. اما یکی از ابعاد مهم کودتا، عوامل داخلی هستند که زمینه کودتا را فراهم ساختند، نظیر دولتمردان وابسته مثل فضل الله زاهدی و برخی نمایندگان مجلس، برادران رشیدیان، و رسانه های وابسته. در اسناد آمده است که زاهدی پنجاه هزار دلار رشوه دریافت کرده است. ستاره فرمانفرمائیان در خاطرات خود می نویسد، "از نظر توده مردم، انگلیسی ها عقل جن داشتند و به زور رشوه و با اجیر کردن عناصر درباری، نمایندگان مجلس، مأموران دولتی، تجار بازاری و ... تقریبا نفت ما را مفت می بردند." 🔶 اما واقعا به عقل جن نیازی نبود، دولتمردان و نمایندگانی بودند یا در یک پارادایم استعماری به سر می بردند و یا به راحتی منافع شخصی خود را بر منافع ملی ترجیح می دادند. برای مثال بهبهانی، یکی از نمایندگان مجلس، پیامی به این مضمون برای پایمن، رایزن شرقی سفارت انگلیس می فرستد که «اگر به او کمک مالی شود، آماده است تا در مسأله نفت رفتاری معقول در پیش گیرد.» در کنار تحلیل های فلج کننده امثال رزم آرا که می گفت ایرانی ها حتی یک کارخانه سیمان را نمی تواند اداره کنند و به دست فدائیان اسلام ترور شد تا راه ملی شدن صنعت نفت هموار شود، فساد نخبگان نیز یکی از عوامل مهم نفوذ و موفقیت استعمار در ایران بوده است. این امر بویژه در مورد رسانه ها نیز صادق بوده است. 🔷 بر طبق اسناد خانه سدان، شرکت نفت به دو طریق از روزنامه ها به عنوان تریبونی برای گسترش آرای خود استفاده می کرده است: یکی از طریق دادن «حق الدرج» مقالاتی که چاپ می کردند، و دیگری به واسطه «رانت آگهی» که به روزنامه ها و جرایدی داده می شد که با سیاست های شرکت نفت همسو باشند. یکی از اسناد خانه سدان آشکار می سازد که استاکیل، رئیس اداره انتشارات و تبلیغات شرکت سابق نفت، به نماینده شرکت دستور داد تا آگهی های قید شده را برای روزنامه های خاص و مورد نظر ارسال دارد: « آقای مجتهدی، نماینده اداره کل، عطف به مذاکره شفاهی دیروز، صلاح است آگهی های شرکت به روزنامه های زیر ارسال شود: اطلاعات، کیهان، میهن، اقدام، داد، ایران، کوشش، ادیب، نجات، ستاره، مهر ایران، و همچنین، مقاله های شدید دیگری برای تهدید و ارعاب و حمایت از افراد و اشخاص معینی به "ترقی صبا" داده شود. ف. استاکیل» 🔶 استعمار خارجی در ایران همواره یارانی داشته است که زمینه های فکری، اجتماعی و سیاسی را برای تحقق سلطه آن فراهم می کردند. برخی از دولتمردان خواسته یا ناخواسته به عنوان یاران استعمارعمل می کنند و برخی از رسانه ها نیز گاه با ناآگاهی و گاه با پروژه های سفارشی در راستای منافع استعمار و سلطه استعمار عمل می کنند. از آژاکس تا چکش نیمه شب، رد پای چنین افرادی به چشم می خورد: چه کسانی که صادقانه به استعمار خارجی امید بسته اند و چه کسانی که خود و خاک خود را به بهای ناچیزی فروخته اند. ✅ @asreiranian_ir