eitaa logo
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
3.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
4هزار ویدیو
22 فایل
کانالی در جهت تقوا و بصیرت هر مومن زیر نظر حجت الاسلام پوربافرانی مسئول تبادل و تبلیغات ارزان @gujkop کانال شهدایی ما 👇👇👇👇 @masireshohadaei
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️سفر به مشهد♦️ 《از خاطرات شهید شاهرخ ضرغام》 کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بی مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید: مشهد! جدی می گی! گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم. در راه مشهد. مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد. مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته . رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هایش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم. خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد. دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری های گذشته را رها کرد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @dmnoor ❣در مسیر نور؛در مسیر شهدا❣ 🌿✨🕊🌿✨🕊🌿
♦️خاطرات حر انقلاب اسلامی♦️ عصر یکی از روزهای تابستان بود. زنگ خانه به صدا درآمد. آن زمان ما در حوالی میدان کوکا کولا در خیابان پرستار می نشستیم. پسر همسایه بود گفت:از کلانتری زنگ زدند. مثل اینکه شاهرخ دوباره بازداشت شده سند خانه ما همیشه سر طاقچه بود .تقریبا ماهی یک بار برای سند گذاشتن به کلانتری محل میرفتیم! مسئول کلانتری هم از دست او به ستوه آمده بود. سند را برداشتم. چادرم را سرم کردم و با پسر همسایه راه افتادیم. در راه پسر همسایه می گفت: خیلی از گنده لاتهای محل از آقا شاهرخ حساب می برن روی خیلی از اونا رو کم کرده حتی یه بار توی دعوا چهار نفرو باهم زد. بعد ادامه داد؛ شاهرخ الان برای خودش کلی نوچه داره.حتی خیلی از مامورای کلانتری ازش حساب می برن. دیگه خسته شده بودم با خودم گفتم شاهرخ دیگه الان هفده سالشه. اما اینطور اذیت میکنه وای به حال وقتی که بزرگتر بشه چند بار خواستم بعد از نماز نفرینش کنم اما دلم برایش سوخت. یاد یتیمی وسختی هایی که کشیده بود افتادم. بعد هم به جای نفرین دعایش می کردم. وارد کلانتری شدم. با کارهای پسرم همه من را می شناختند مامور جلوی در گفت: برو اتاق افسر نگهباندرب اتاق باز بود .افسر نگبان پشت میز بود. شاهرخ هم با یقه باز و موهای به هم ریخته مقابل او روی صندلی نشسته بود. پاهایش راهم روی میز گذاشته بود. تا وارد اتاق شدم داد زدم و گفتم:مادر خجالت بکش پاهات رو جمع کن. بعد رفتم جلوی میز افسرنگهبان. سند را گذاشتم و گفتم:من شرمنده ام بفرمایید برگشتم وبا عصبانیت به شاهرخ گفتم:دوباره چیکار کردی؟؟؟ شاهرخ گفت:با رفقا سر چهارراه کولا وایستاده بودیم.چند تا پیرمرد با گاری هاشون داشتند میوه می فروختند.یکدفعه یه پاسبون اومد و بار میوهای پیرمردها رو ریخت توی جوب اما من هیچی نگفتم بعد هم اون پاسبون به پیرمردا فحش ناموس داد من هم نتونستم تحمل منم رفتم جلو! همینطور تو چشماش نگاه می کردم .فهمیده بود ناراحتم. ساکت شد. سرش را انداخت پایین. افسر نگهبان گفت: ایندفعه نیازی به سند نیست ما تحقیق کردیم و فهمیدیم مامور ما مقصر بوده . بعد مکثی کرد و ادامه داد: به خدا دیگه از دست پسر شما خسته شدم. دارم توصیه می کنم مواظب این بچه باشید. اینطور ادامه بده سرش میره بالای دار! شب بعد از نماز سرم را گذاشتم روی مهر و بلند بلند گریه کردم.  بعدهم گفتم: خدایا از دست من کاری بر نمیاد.خودت راه درست رو نشونش بده خدایا پسرم رو به تو سپردم عاقبت به خیرش کن 💫خاطرات شهید شاهرخ ضرغام به نقل از مادر شهید ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @dmnoor ❣در مسیر نور؛در مسیر شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید شاهرخ ضرغام /حر انقلاب اسلامی 👌پیشنهاد دانلود ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️ @dmnoor ❣در مسیر نور ؛ در مسیر شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼چہ خوش اسٺ اگر بمیــرم بہ رهِ ولاےِ مهــــدے 🌼سـَـر و جــان بَهــا نَــدارد ڪہ ڪُنم فَداے مهــــدے 🌼همـہ نَقــدِ هستـےِ خـود بِدهَـم بہ صــاحب جـــان 🌼ڪه یڪـے دَقیـقہ بینَــم رُخِ دلگشـــاے مهــــدے اَلَّلهُمـّ عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج بحق فاطمه(س) 🤲🍃 💚 @dmnoor
20.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السَّلَامُ عَلَيْكَ یاابا عَبْدِاللّه🌹 السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَعَلی عَلی بْنِ الْحُسَيْنِ وَ علی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ علی اَصْحابِ الْحُسَيْن 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌹 🌹 @dmnoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روزه‌ی دختران تازه به سن بلوغ رسیده ⁉️حساسیت والدین در مورد فرزندانی که به سن بلوغ رسیده اند مخصوصاً دختران، آیا مجوز شرعی برای نگرفتن روزه است؟🤔 🌹 @dmnoor
🔴 دستورالعمل مرحوم قاضی برای رفع مشکلات دنیوی و اخروی: علاّمه انصاری لاهیجی که ازشاگردان مرحوم قاضی هستند ، فرمودند: روزی از ایشان پرسیدم که : در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟ سید علی قاضی در جواب فرمودند: ”پس از پنج مرتبه صلوات و آیة الکرسی ، در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو: «اللّهُم اجعَلنی فی دِرعِکَ الحَصینَةِ الّتی تََجعَلُ فیها مَن تَشاءُ»“. إ ن شاء الله گشایش یابد. علاّمه انصاری فرمودند:من در مواقع گرفتاری های صعب و مشکلات لاینحلّ به این دستور عمل کردم و نتیجه های عجیب گرفتم. 🌹 @dmnoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا