eitaa logo
💚در مسیر امام زمان(عج)💚
3.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
4هزار ویدیو
22 فایل
کانالی در جهت تقوا و بصیرت هر مومن زیر نظر حجت الاسلام پوربافرانی مسئول تبادل و تبلیغات ارزان @gujkop کانال شهدایی ما 👇👇👇👇 @masireshohadaei
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را شـده به نام مسافر، حسـاب کن جامانده ایم گرچه، تو زائر حساب کن ما را به جـان اگـر هـم نداشتید حتّی کمـی تعلّـقِ خاطر، حسـاب کن دور و بر ، بـه ما لانه ای بده ما را کبـوترانِ مـُجاور حـسـاب کن این شور و اشتیاق فقیران خویش را با لطف و بـا محّبت وافر حساب کن کاری اگر که بود، عزیز دل حسین روی غرور ِ اهل عـشایر حساب کن این نوکران سـاده دل و پا رکاب را با مِهر خویش جزء مفاخر حساب کن فکر بقیع و عزت و آزادی توأیم پس روی خاک سرخ جزائر، حساب کن یا رب اگر چه شیعه ی قابل نبوده ایم ما را غـلام قبول کن ماه رجب رسیده و ما را به لطف، از بخشیدگانِ شامِ رغائب حساب کن : آمده ماهِ رجب ماهِ مناجات و دعا بارالها! چشمِ ما و لطفِ بی حدِّ شما کیسه ی خالیِ ما و این همه جرم و خطا عفو کن ما را بحقِ پنجمین نورِ ولا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، حلول ماه و ولادت با سعادت (ع) را تبریک عرض می نماییم. ✅ @dmnoor
🌦... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم!😭 تمام شد... . 🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷 @dmnoor 💝 متوسلین به شهدا 💝
🌦... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم!😭 تمام شد... . 🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷 @dmnoor 💝 درمسیر نور و شهدا 💝
CQACAgQAAxkDAAFFQU9haonn0BT9J2aBEzNEJVd1_SvmKQAC5wkAAsBLIVEFzcM9DLj6ZCEE.mp3
2.97M
💠بسیار شنیدنی و تاثیرگذار👌 🔹اثر رضایت بهنگام مرگ 🎤 حاج اقا ✳️ @dmnoor
4_5954165788679080595.mp3
3.47M
🖤گل چادر گلدارت مداحی زیبای حاج محمود کریمی 🖤 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 🖤 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
17.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 گزارشی دیدنی از دیدار با مادر حجت الاسلام حسینی قمی ... 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙حجت الاسلام عالی «به نبودنش عادت کردیم!!!» متأسفانه غیبت برای بعضی از شیعیان عادی شده.... کوتاه و شنیدنی👌 💚 لطفا دیگران رو هم به امام زمان وصل کنید🙏 💚 به کانال امام زمانی ها بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab
🌷 شهیدی که بوسه زدن بر دست را افتخار خود می‌دانست😢 پدر شهید می‌گوید: آنچه علی را به اوج عزت و عرفان و ایمان رساند عشق و احترام و علاقه او به مادرش بود. 🌱علی از در منزل كه وارد یا خارج می‌شد اول دست و پیشانی مادرش را می‌بوسید و این بوسه را افتخار خود می‌دانست.☺️ ‍🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻 یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد. می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دی؟ می گفت: « احترام به والدین، دستور خداست». شهید علی ماهانی🕊 عارف گلزار شهدای کرمان👌 🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷مرور خاطرات و فداکاریهای شهدا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1910374405Cad65d1faab