eitaa logo
⚫️◾️دُوخَط رُوضِه◾️⚫️
2.9هزار دنبال‌کننده
591 عکس
350 ویدیو
280 فایل
هر شب براے زخم لبت گریه میڪنم غم هاے روضه‌ے تو مرا گوشه گیر ڪرد دیگر کانال های ما @Photo_Mazhabi @Dokhat_Agha @DoKhat_Shohada ارتباط با ادمین : @Admin492 کپی به شرط محبت به پدر و مادر🌹 پاک کردن ایدی از طرح ها 🚫 این کانال تبلیغات و تبادل ندارد
مشاهده در ایتا
دانلود
. از خواب ناز ڪودک من پا نمے شود مے خواستم ڪه پا شود اما نمے شود هاجر اگر دوید به زمزم رسید ، آه سعے رباب ، ختم به دریا نمے شود چسبیده حلق ڪودڪم از تشنگے به هم با تیر هم گلوے علے وا نمے شود چشم امید من به ابالفضل بود آه ! عباسِ روے نیزه ڪه سقّا نمے شود بے فایده است سعے شما نیزه دارها سر ڪوچک است بر سر نے جا نمے شود من رو زدم به نیزه ، علے را به من نداد این نے چه محڪم است چرا تا نمے شود خم شو براے خاطرم اے چوب ! رحم ڪن از پاے نیزه خوب تماشا نمے شود | 👉 @Do_KhatRoze 📜
تیری که بر حلقوم تو رسیده چون حلق تو قلب مرا دریده #محرم | #شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر 👉 @Do_KhatRoze 📜
. تا تر ڪند یک لحظه خشڪے دهانش را پیوسته مے گرداند دور لب زبانش را در بین آغوش پدر آرام شد هر چند هرم عطش مے سوخت جسم نیمه جانش را خورشید سوزان بود و باد داغ تفتیده حتے نمی‌فهمید شان میهمانش را ناگاه بین خیمه قلب مادری لرزید وقتے ڪسے برداشت در آن سو ڪمانش را تیرے دویید و خنده هاے ڪوچڪش را برد تیرے ڪه پایان داد رنج بے امانش را سنگے رسید و ماهے ڪوچک به خون غلطید دریا به خون آمیخت صحن آسمانش را یک لحظه بعد از آسمانها قاصدک مے ریخت هر قاصدک مے برد درد بے ڪرانش را مے خواست از اندوه بابا ڪم ڪند قدرے لبخند زد ته مانده ے تاب و توانش را زیر عبا مے رفت پشت خیمه اما ڪاش دشمن نمے فهمید در آنجا نشانش را جان جهان بادا فدایش ڪه میان تشت همراه بابا خورد سهم خیزرانش را | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. حسین آبروے آب بود، آب نمی‌خواست براے تشنگے زمزمش سراب نمی‌خواست حسین منّتِ «مُنّوا عَلَیَّ» را نڪشیده‌ست حسین حتے بارانِ مستجاب نمی‌خواست نهیب زد نفسش «فَارْحَموا» به آخرتِ خویش ڪسے از آن همه؛ یک قطره هم ثواب نمی‌خواست صداے غربتِ «هَل‌مِن‌مُعین» رسید به خیمه غریب، جز پسرش از ڪسے جواب نمی‌خواست عقیقِ تشنه از آغوش گاهواره جدا شد به غیرِ دستِ پدر این نگین رڪاب نمی‌خواست میان ماندن و رفتن؛ میان مرگ و شهادت صداے گریه‌ے لبیڪش انتخاب نمی‌خواست ڪسے ڪه قصه‌ے لالایی‌اش نبردِ علے بود میان لشڪرِ در دامِ خواب، ‌‌خواب نمی‌خواست حسین خونِ علے را به حڪمِ معجزه رو ڪرد پیمبرے ڪه به جز مقتلش ڪتاب نمی‌خواست ... و آفتاب بنا داشت داغِ روز دهم را خنک ڪند به دَمِ سایه‌اش، رباب نمی‌خواست به حڪمِ رشته‌ے بر گردنش رباب اسیر است ڪشاندنش پیِ خون خدا طناب نمی‌خواست | 👉 @Do_KhatRoze 📜
رد پايي كه چنين دور خودش چرخيده حال روز پدرے هست كه حيران شده است #محرم | #شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر 👉 @Do_KhatRoze 📜
http://payamenashenas.ir/cheshmemajnun روضه حضرت علی اصغر مهمانمون کنید....
. رفتنت ڪار مرا سخت به هم پیچیده همه دارند به زن هاے حرم میخندند | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. شیر میدان دار بودے پس چرا افتاده ای اے امان خیمه‌ها از چه ز پا افتاده اے من گُمَت ڪردم ، میان دشت حیرانم مڪن دست و پایے زن بدانم ڪه ڪجا افتاده ای آن‌قدر گفتے ڪه هستم خاک پایِ مادرت حال، روے دامن خیرالنساء افتاده‌ای بشڪند دستے ڪه با نیزه دهانت بسته است خاک عالم بر سر من، از صدا افتاده‌ای دست هایت یک طرف ،سر یک طرف، تن یک طرف سورهٔ قرآن چرا از هم جدا افتاده‌ای قد رعناے تو شد هم دست با ضرب عمود از سرِ زین گوئیا تو بے هوا افتاده ای بعد از این معجر نگهدارے زن‌ها مشڪل است دور از خیمه به صحراے بلا افتاده ای گوئیا باحوصله عقده ز دل وا ڪرده‌اند از ڪجا تا به ڪجا اے باوفا افتاده‌ای | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. پیغام ڪربلا به نجف برد جبرئیل یا مرتضے علے قمرے داشتے چه شد... | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. دستے براے جستجو از دست داده چون پیڪرش را مو به مو از دست داده چشمان خود را با همان تیرے ڪه آمد غرقِ شتاب از روبرو، از دست داده بے خاصیت! افتاده گریان؛ پاره پاره مَشڪے ڪه دیگر آبرو از دست داده تعریف خواهد شد پس از این نام ِ «سقا»: لب تشنه مردے ڪه گلو از دست داده در خیمهٔ تاریخ ما هم تشنه ماندیم در علقمه ساقے سبو از دست داده یک تیرِ گریان در دهانش گیر ڪرده دیگر توانِ گفتگو از دست داده آمد برادر... إنڪسارش ڪشت ما را قامت-خمیده؛ رنگ و رو از دست داده اربابمان تنها نه ڪه یار و علمدار پشت و پناهش را بگو از دست داده شد خیره بر ماه و سپس زد زیر گریه آخر رقیه(س)-جان؛ عمو از دست داده! | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. ڪینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت ڪردے از پهلویِ او تا یاد...آمد مادرت غربت و تنهایے ات بر هیچڪس پوشیده نیست تا نباشے هیچ دشمن-شاد...آمد مادرت حُرمتِ خونت حلالِ عدّه اے لقمه حرام ڪشتنت چونڪه نبود ایراد...آمد مادرت ضربهٔ شمشیر ڪارے بود و روے پیڪرت اولین زخمے ڪه شد ایجاد...آمد مادرت شمر(لع) وقتے در دلِ گودال، محڪم پا گذاشت گفت تا ڪه «هر چه باداباد»...آمد مادرت عرش تا فریاد زد اے واے بر روے زمین- زینت دوش نبے افتاد...آمد مادرت تشنه بودے! بر گلویت رویِ خاڪِ ڪربلا تا به جاے آب، خنجر داد...آمد مادرت قتلگاهت شد شلوغ و پیڪرت از حال رفت آسمان دق ڪرد و زد فریاد...آمد مادرت اے زبانم لال! ڪو پیراهن و انگشترت ڪو «سرت»؟! شد غارتت آزاد...آمد مادرت این طرف میگفت با گریه «بنیَّ»؛ آن طرف رفت تا ڪه خیمه ها بر باد...آمد مادرت! مرضیه عاطفی | 👉 @Do_KhatRoze 📜
. مقتل نوشته روے تنت پا گذاشتند در زیر دست و پا ، زده اے دست و پا حسین مقتل نوشته پیڪر تو نرم گشته بود با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین مقتل نوشته حد حرم را چهل زراع رفته تن بدون سرت تا ڪجا حسین مقتل نوشته ضربه به پهلوے تو زدند حتما شبیه مادرتان بے هوا حسین مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند چون از جلو بریده نشد از قفا حسین مقتل نوشته دست به گیسوے تو زدند یک عده گرگ هاے بے حیا حسین مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد با خنجرے شڪسته و با ضربه ها حسین مقتل نوشته زیر گلو نحر گشته بود پهناے نیزه شد به گلوے تو جا حسین هر ضربه را براے رضاے خدا زدند شمشیر ، نیزه ، سنگ و حتے عصا حسین قاسم نعمتی | 👉 @Do_KhatRoze 📜