.
خیلے گران تمام شد این آب خواستن
یک مَشک از قبیله ے ما یک عمو گرفت
#محرم | #شب_نهم_محرم
#حضرت_ابوالفضل
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
علقمه گفتم و دیدم ڪه عمودے آمد
ناگهان در وسط معرڪه سقا افتاد
شیرے افتاد ز پا و همگے شیر شدند
گذر گرگ به آهوے حرم ها افتاد
#محرم | #شب_نهم_محرم
#حضرت_ابوالفضل
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
تا ڪه دیدم بدنت را ڪمرم درد گرفت
خیزازجا و ببین پشت حسینت تا شد
از بلنداے قدت جاے دو لب باقے نیست
این همه تیر ڪجاے بدن تو جا شد؟
#محرم | #شب_نهم_محرم
#حضرت_ابوالفضل
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
تیر باران ڪه شدے یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن، فرق تو شق القمر است
#محرم | #شب_نهم_محرم
#حضرت_ابوالفضل
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
خدا ڪند ڪه دگر خیمه اے بنا نشود
بنا اگر شده بے صاحبش رها نشود
خدا ڪند ڪه قد و قامت یلان غیور
ڪنار جسم برادر ز غصه تا نشود
خدا ڪند ڪه اگر هر ڪه داغ دید و شڪست
شبیه آینه ے خُرد ڪربلا نشود
عموے ساقے من رفته آب بردارد
دعا ڪنید ڪه دستش ز تن جدا نشود
ستون خیمه ڪه افتاد عمه ام آمد
به معجرم گره ے ڪور زد ڪه وا نشود
#محرم | #شب_نهم_محرم
#حضرت_ابوالفضل
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
رفتنت ڪار مرا سخت به هم پیچیده
همه دارند به زن هاے حرم میخندند
#محرم | #شب_نهم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
شیر میدان دار بودے پس چرا افتاده ای
اے امان خیمهها از چه ز پا افتاده اے
من گُمَت ڪردم ، میان دشت حیرانم مڪن
دست و پایے زن بدانم ڪه ڪجا افتاده ای
آنقدر گفتے ڪه هستم خاک پایِ مادرت
حال، روے دامن خیرالنساء افتادهای
بشڪند دستے ڪه با نیزه دهانت بسته است
خاک عالم بر سر من، از صدا افتادهای
دست هایت یک طرف ،سر یک طرف، تن یک طرف
سورهٔ قرآن چرا از هم جدا افتادهای
قد رعناے تو شد هم دست با ضرب عمود
از سرِ زین گوئیا تو بے هوا افتاده ای
بعد از این معجر نگهدارے زنها مشڪل است
دور از خیمه به صحراے بلا افتاده ای
گوئیا باحوصله عقده ز دل وا ڪردهاند
از ڪجا تا به ڪجا اے باوفا افتادهای
#محرم | #شب_نهم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
پیغام ڪربلا به نجف برد جبرئیل
یا مرتضے علے قمرے داشتے چه شد...
#محرم | #شب_نهم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
دستے براے جستجو از دست داده
چون پیڪرش را مو به مو از دست داده
چشمان خود را با همان تیرے ڪه آمد
غرقِ شتاب از روبرو، از دست داده
بے خاصیت! افتاده گریان؛ پاره پاره
مَشڪے ڪه دیگر آبرو از دست داده
تعریف خواهد شد پس از این نام ِ «سقا»:
لب تشنه مردے ڪه گلو از دست داده
در خیمهٔ تاریخ ما هم تشنه ماندیم
در علقمه ساقے سبو از دست داده
یک تیرِ گریان در دهانش گیر ڪرده
دیگر توانِ گفتگو از دست داده
آمد برادر... إنڪسارش ڪشت ما را
قامت-خمیده؛ رنگ و رو از دست داده
اربابمان تنها نه ڪه یار و علمدار
پشت و پناهش را بگو از دست داده
شد خیره بر ماه و سپس زد زیر گریه
آخر رقیه(س)-جان؛ عمو از دست داده!
#محرم | #شب_نهم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
تمام عرش با هفت آسمان افتاده بر پایش
شبانه روز می چرخد زمین دورِ قدمهایش
نگاهش نافذ و گیراست مخصوصا دم ِ پیکار
صلابت پرور است و مردِ میدان! مثلِ بابایش
أباالفضل(ع) است و زانو میزند پیشَش فضیلت ها
به میدانِ جوانمردی و غیرت نیست همتایش
همینکه راه می آید فراری میشود دشمن
أشِدٌاءُ علَیَ الکفّار یعنی قدّ و بالایش
مبادا لحظه ای وقتِ غضب شمشیر بردارد
که عزرائیل می آید به همراهِ بلایایش
دخیلِ دستهایش بود اهل عالمی اما
علمدارِ همه عالم؛ رقیه(س) بود دنیایش
برای دردمندان یک نخی از چادر زینب(س)
به دورِ نسخه می پیچد؛ فدایِ این مداوایش
شنیدم از حسین بن علی(ع) دل برده هر لحظه
تبرّی و توَلّایش ، تولّی و تبرّایش
بنا شد در مصافِ کربلا؛ باشد فقط سقّا
به رویِ هر دو چشمش بود دستوراتِ آقایش
همین شد که نخورد آب و به جایش تیرِ بی وجدان
اصابت کرد بر آن چشم ِ از عصیان مُبرّایش
برایش نیزه ها را کاملا با زهر آغشتند
زدند و کِل کشیدند و مهیّا شد تماشایش
دو دستش شد قلم در علقمه باب الحوائج شد
به دستِ حضرتِ زهرا(س) محوّل شد تسلّایش!
#محرم | #شب_نهم_محرم
#حضرت_ابوالفضل_العباس
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
"بلند مرتبه ماهی ز صدر زین افتاد"
نمود حقِّ وفا را چنین ادا عباس
همین که گفت به مولا أَخا مرا دریاب
حسین هم به لبش دم گرفت أَخا عباس
#محرم | #شب_نهم_محرم
#حضرت_ابوالفضل_العباس
👉 @Do_KhatRoze 📜
◼️ به فدای مظلومی که با آستین، اشک چشمش را پاک میکرد...
وقتی که سیدالشهدا علیه السلام از علقمه به خیمه ها برمیگشت ، نوشته اند:
و رَجَعَ إلىٰ الْخَيمَةِ و هو يُكَفْكِفُ دُمُوعَهُ بِكُمِّهِ.
▪️ او به خیمه بازمیگشت و با آستین لباسش، سيلاب اشک چشمانش را پاک میکرد.
فَلَمَّا رَأوهُ مُقبِلاً، أتَتْ إلَيهِ سَكينَةُ، و لَزِمَتْ عَنانَ جَوادِهِ و قالَتْ: يا أبَتاه، هل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّيَ الْعَبّاسِ؟ أراهُ أبطَأ، و قد وَعَدَني بِالْماءِ و لَيسَ لَهُ عادَةً أنْ يَخلِفَ وَعدَهُ، فَهَلْ شَرِبَ ماءً أو بَلَّ غَليلَه و نَسِىَ ما وَرَاءَهُ، أمْ هو يُجاهِدُ الْأعْداءَ؟
▪️وقتی که سیدالشهدا علیه السلام نزدیک خیام رسید، حضرت سکینه علیها السلام به استقبال او آمد و عنان ذوالجناح را گرفت و عرضه داشت:
ای پدرجان! آیا خبری از عمویم داری؟
می بینم که او دیر کرده است؛ او به من وعده آب داده و محال است که خلف وعده کند.
آیا آب نوشیده و عطشش فروکش کرده و ما را فراموش کرده است یا در اینکه دارد با دشمنان می جنگند؟
فَعِندَها بَكَىٰ الْحسينُ عليه السّلامُ و قالَ: يا بِنتَاه! إنَّ عَمَّكِ الْعَبّاسِ قُتِلَ و بَلَغَتْ روحَهُ الْجَنانَ.
▪️در این زمان بود که گریه، امان سیدالشهدا علیه السلام برید و فرمود:
عمویت عباس کشته شد و روحش به جنت خدا پرواز کرده است.
📚أسرار الشّهادة، /ص۳۳۸
#مقتل | #شب_نهم_محرم
#حضرت_ابوالفضل_العباس
👉 @Do_KhatRoze 📜