صلوات خاصه امام حسن مجتبی علیه السلام✨
اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَ وَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَ ابْنُ اَمیِنِه
عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ
اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ الْتَّحِیَّة و الاسَّلام.
#میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)❣️
#مبارڪباد🎊🌹
🔴 #بیداری_ملت 👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
این روزا اون قدر فضای جامعه مسموم شده که وقتی حرف از ساده‌زیستی رهبری و خونواده‌‌شون می زنیم، خیلیا باور نمی‌کنن.
بنده خاطره‌ای دارم که در این بازار گرمِ اسلام و انقلاب فروشی، مصلحت دیدم که منتشر کنم.
چند سال پیش، در شهر قم به همراه چند نفر از رفقا در منزل دوست بزرگواری مهمان بودیم.
جمع با صفایی بود. بعد از چند دقیقه مهمان دیگه‌ای با لباس نیروی انتظامی به جمع ما اضافه شد.
میزبان جلسه، ایشون رو که رئیس کلانتری یکی از مناطق تهران بود معرفی کرد و ازشون خواست که خاطره‌ی خاصی رو برامون تعریف کنه.
ایشون تو جمع، اون خاطره رو تعریف کردن که من خلاصه ش رو اینجا براتون نقل می‌کنم :
《 سال 81 ، در یکی از کلانتری‌های جنوب تهران خدمت می‌کردم.
اون سال، از طرف فرمانده‌ی نیروی انتظامی طرحی برا پاکسازی معابر عمومی از وجود اراذل، اوباش و مزاحمت های خیابونی به همه‌ی کلانتری های تهران ابلاغ شده بود.
این طرح، ظرف چند روز اجرا شد و خدا رو شکر تونستیم کل مناطق رو به‌خوبی پاکسازی کنیم.
منطقه‌ی تحت نظر ما، محیط بسیار آلوده ای بود. از جمله کوچه مروی که انتهای اون به مدرسه‌ی علمیه‌ی آیت اله مروی می رسید.
چند روز بعد از اجرای طرح، از دفتر مدرسه‌ی علمیه با کلانتری تماس گرفتند و دعوت کردند تا برای ملاقات با مدیر حوزه به اونجا بریم.
رئیس کلانتری از من خواست که در این دیدار همراش باشم، من هم سریع پذیرفتم.
اون موقع مدیر مدرسه علمیه مرحوم آیت اله مهدوی کنی _ از بزرگان انقلاب _ بود و این دیدار برای من افتخار بزرگی به حساب میومد.
بالاخره روز ملاقات رسید و ما به دفتر ایشون رفتیم.
با پیرِمرد خوش‌سیمایی مواجه شدم که قبلا فقط در تلویزیون دیده بودم. با روی باز از ما استقبال کرد و ما چند دقیقه ای در محضرشون بودیم.
معلوم شد دلیل دعوتمون به حوزه، تشکر بابت اجرای طرح پاکسازی معابر بوده.
ایشون بزرگوارانه به‌خاطر کاری که وظيفه ما بود ازمون تشکر و صمیمانه برامون دعا کردن و در آخر جلسه به نکته‌ای اشاره‌ای فرمودن که باعث شد، مات و مبهوت، ازشون خداحافظی کنیم!!
آیت اله مهدوی گفتن:
با اجرای این طرح، امنیت به این منطقه برگشته و مردم با آرامش رفت و آمد می کنن.
از جمله آقازاده‌ی رهبری _آسیدمجتبی_ هم از نعمت این امنیت برخوردار شدند!!
چون ایشون چند روز در هفته در مدرسه ما تدریس می کنن و هر روز مسافتی رو از سر کوچه مروی تا مدرسه رو پیاده میومدن که همیشه عده ای از اوباش بدون اینکه ایشون رو بشناسن تو این مسیر براشون مزاحمتهایی ایجاد می‌کردن.
ولی حالا به لطف زحمات شما این مشکل برطرف شده!!!
آیت اله مهدوی کنی، خیلی ساده و گذرا این مسئله رو مطرح کردن ولی ذهن ما دو نفر تا مدت‌ها متحیر و درگیر این قضیه بود.
آقازاده‌ی رهبری، مسیر یکی از آلوده‌ترین کوچه‌های تهران رو پیاده طی می‌کنن و همیشه براشون مزاحمت ایجاد می‌شه؟!
این خبر به سرعت در کلانتری ما پیچید و بعد از چند روز، دو نفر از همکارا از رو کنجکاوی و برای اینکه از صحت موضوع مطمئن بشن با لباس شخصی توی اون مسیر مستقر شدن و با چشم خودشون دیده بودن که آسیدمجتبی از اتوبوس پیاده شده و از ابتدای کوچه مروی تا مدرسه رو پیاده میرن .
پسر رهبر شیعیان جهان؟ اتوبوس؟
پیاده؟ مزاحمت!!؟
حالا مقایسه کنید با دورانی که بچه‌های پهلوی از هلیکوپتر ارتش برای رفت و آمد روزانه‌شون استفاده می کردن.
شاید این مقایسه به لحاظ عقلی اشتباه باشه ولی در عصر ما جنود جهل جوری بر ذهن‌ها مسلط شده که عده ای شاه گذشته رو تحسین و به رهبری این چنین وارسته ، لقب دیکتاتور می‌دن.
امام خمینی (ره):
"اگر گمان کنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال این‌ها، یک نفر را مثل آقای خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بنای قلبی‌اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمی‌کنید."
و شاید در طول تاریخ اسلام و ایران هم پیدا نکنیم...
https://eitaa.com/dobanoydameshg