🔴 با بیماری ومرگ، خود را اندرز می داد
✍ در حالات یکی از مؤمنان و پرهیزکاران نوشته اند که همه روزه، اول وقت، قبل از رفتن به دنبال کار خود، از سه محل بازدید میکرد:
۱. بیماری را عیادت میکردو یااین که به بیمارستانی میرفت، آنگاه به خود میگفت:
پیش از اینکه بیمارشوی و از کار بیفتی، سعی کن کارنیکی انجام دهی. »
٢. به قبرستان میرفت و یا اینکه جنازه ای را تشییع میکردو یا به زیارت قبر مؤمنی میرفت و به خود میگفت:
«تاکه دستت میرسد کاری بکن***پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار»
۳. به زندان میرفت و از جنایت کاران دیدن میکرد و به خود میگفت:
و«اگر خدا به تو عفت نفس ندهد، و به یاری او گناه را ترک نکنی، به چنین بلایی مبتلا خواهی شد.»
📚 کتاب #داستانهای_شهید_دستغیب
#معاد_و_قیامت
🌹 @dobare_zendegi 🌹
Fars:
🔴 گفتگوی سلمان فارسی با دو منافق
✍ سلمان فارسی، یکی از بزرگان روزگار بود که یاد آخرت اورا از پرداختن به دنیا بازداشته بود. این امر باعث شده بود که او موردآزار منافقان و دنیا پرستان و دشمنان ولایت امیرالمومنین«علیه السلام»قرارگیرد.
روزی احمقی به جناب سلمان گفت: تو کی هستی؟ پسرکه هستی؟
سلمان فرمود: من و تو اول نطفه بودیم و در آخر هم جیفه هستیم. اما در آن عالم و در روز قیامت اگر حسنات و کارهای نیک من زیاد شد، من کریم هستم و اگر کم آمد، لئیم هستم.
منافق دیگری به حضرت سلمان گفت: ریش تو بهتر است یادم سگ؟
سلمان فرمود:
اگر از پل صراط رد شدم، ریش من بهتر است. اما اگر عبور نکردم، دم سگ برتر است.
📚 کتاب #داستانهای_شهید_دستغیب (معاد و قیامت)
🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔴 با بیماری ومرگ، خود را اندرز می داد
✍ در حالات یکی از مؤمنان و پرهیزکاران نوشته اند که همه روزه، اول وقت، قبل از رفتن به دنبال کار خود، از سه محل بازدید میکرد:
۱. بیماری را عیادت میکردو یااین که به بیمارستانی میرفت، آنگاه به خود میگفت:
پیش از اینکه بیمارشوی و از کار بیفتی، سعی کن کارنیکی انجام دهی. »
٢. به قبرستان میرفت و یا اینکه جنازه ای را تشییع میکردو یا به زیارت قبر مؤمنی میرفت و به خود میگفت:
«تاکه دستت میرسد کاری بکن***پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار»
۳. به زندان میرفت و از جنایت کاران دیدن میکرد و به خود میگفت:
و«اگر خدا به تو عفت نفس ندهد، و به یاری او گناه را ترک نکنی، به چنین بلایی مبتلا خواهی شد.»
📚 کتاب #داستانهای_شهید_دستغیب
#معاد_و_قیامت
🌹 @dobare_zendegi 🌹