هزار گل اگرم هست ، هر هزار تویی
گلاند اگر همه اینان ، همه بهار تویی
به گَردِ حُسن تو هم، این دویدگان نرسند
پیادهاند حریفان و شهسوار تویی!
زلال چشمهی جوشیده از دل سنگی؛
الا که آینهی صبحِ بیغبار تویی
دلم هوای تو دارد ، هوای زمزمهات
بخوان که جاریِ آواز جویبار تویی
برای من، تو زمانی، نه روز و شب ، آری
که دیگران گذرانند و ماندگار تویی
#حسین_منزوی
@dobeit | دو بیت شعر
«گل بیرخ یار خوش نباشد» آه!
ای یار! بهار را، ضمانت کن...
#حسین_منزوی
@dobeit | دو بیت شعر
تو آمدی و بهار آمد و درخت هلو
شکوفه کرد دوباره به شوق آمدنت
#حسین_منزوی
@dobeit | دو بیت شعر
چه غم که عشق به جایی رسید یا نرسید
که آنچه زنده و زیباست، نفسِ این سفر است
#حسین_منزوی
@dobeit | دو بیت شعر
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههایت
#حسین_منزوی
@dobeit | دو بیت شعر
رسد به خوشهٔ پروین و ماه اگر دستم
همه بچینم و آویزمش به گردنِ تو
#حسین_منزوی
@dobeit | دو بیت شعر
سکوت میکنم و عشق،
در دلم جاریست
که این شگفت ترین
نوع خویشتن داریست!
#حسين_منزوى
@dobeit | دو بیت شعر
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههایت
به قصّه تو هم امشب، درون بستر سینه
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
تهی است دستم اگر نه برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
چگونه میطلبی هوشیاری از من سرمست
که رفتهایم ز خود پیش چشم هوشربایت
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمیکنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت
هنوز دوست نمیدارمت مگر به تمامی؟
که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت
در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی
نهم جبین وداع و سر سلام به پایت
#حسین_منزوی
@dobeit | دو بیت شعر
میان غنچه و گل،از تو گفتوگو شدهاست
که باد، خوشنفس و باغ، مشکبو شدهاست
تو برفکندهایاز خویش پرده، ای خورشید
که شهرخوابزده غرق هایوهو شده است
درون دیدهی من آفتابگردانیست
که در هوای تو چرخان به چارسو شده است
به تابناکی و پاکی، تو را نشان دادهست
ز هر ستارهٔ رخشان که پرسوجو شده است
تنت ز لطف و طراوت به سوسنی مانَد
که در شمیمِ گل سرخ شستوشو شده است
برابر تو چه یارای عرض اندامش؟
که پیش روی تو دست بهار رو شده است
چگونه آینه لاف برابری زَنَدَت؟
که از تو صاحب این آب و رنگوبو شده است
تو آن بهشت برینی که جان خاکی من
برای داشتنت عین آرزو شده است... ㅤㅤㅤㅤㅤ
#حسین_منزوی
@dobeit | دوبیت شعر
ما دل سپردهایم به گریه برای هم
باران به جای من، من و باران به جای هم
ابری گریست در من و در وی گریستم
تا دم زنیم، دم زدنی در هوای هم
ما تاب خوردهایم که ما قد کشیدهایم
گهوارههای چابکمان دستهای هم
باری به پایبندی هم پیر میشویم
تا پیر میشوند درختان به پای هم
غم نیست نیستن که همه در تداومیم
چون ابتدای یکدگر از انتهای هم
تنها صداست آنچه در این راه ماندنی است
خوش باد زنده ماندنمان در صدای هم
#حسین_منزوی
@dobeit | دوبیت شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار
مستی ات با بغلت هردو گناهش بامن :)
#حسین_منزوی
@dobeit | دوبیت شعر
مجال عیش به قدر دمی و بازدمی است
به غیر عشق از این فرصت اغتنام مکن
#حسین_منزوی
@dobeit | دوبیت شعر