هرکه جز من بود از دیدارمان مأیوس بود
همتم را رود اگر میداشت اقیانوس بود
رد شدی از بین ما دیوانگان و مدتیست
بحثمان این است: آهو بود یا طاووس بود؟
خواب دیدم دستهایم خالی از گیسوی توست
خوب شد با عطر مویت پا شدم، کابوس بود
عطر گیسوی رهایی آمد و آزاد کرد
پادشاهی را که در زندان خود محبوس بود
هر زمان از عشق پرسیدند، گفتم آه، عشق...
خاطرات بیشماری پشت این افسوس بود
#سجاد_سامانی
@dobeit | دو بیت شعر
وه! چه مضمونها که با این چشمها آوردهای
شاهبیتی از غزلهای خدا آوردهای
با همین لبخند شیرینی که درمان من است
بر سر دلهای بسیاری بلا آوردهای
داستانم را به مجنون گفتم و با خنده گفت:
این همه دیوانگی را از کجا آوردهای؟
ای غم شیرین تنهایی، کجا با این شتاب؟
بیشتر در خانهام بنشین، صفا آوردهای
ای نسیم عشق، ممنونم که در زندان من
بار دیگر عطر گیسویی رها آوردهای
#سجاد_سامانی
@dobeit | دو بیت شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چه خبر
خبری نیست، بپرس از غم دنیا چه خبر؟
خاطرم هست رقیبان پر از کینۀ من
همنشینان تو بودند، از آنها چه خبر؟
همه لبتشنه،تو دریاییو من ماهی تُنگ
از کنارآمدگان با لب دریا چه خبر؟
زاهدی دست به گیسوی رهای تو رساند
عاشقی گفت که از عالم بالا چه خبر؟
باز دیروز به من وعدۀ فردا دادی
آه پیمان شکن از وعدۀ فردا چه خبر؟
#سجاد_سامانی
@dobeit | دو بیت شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم...
یارای گفتن گلهها نیست، بگذریم...
دردی ست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم...
گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟؟؟
گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم...
ابری که میگذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکانِ ماندن ما نیست، بگذریم...
هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت
بر دوستان گلایه روا نیست... بگذریم...
#سجاد_سامانی
@dobeit | دو بیت شعر
دل دیوانهام با دیدن بیگانه میلرزد
چه با بیگانه میگویی؟ دل دیوانه میلرزد
توان گریهی آرام در ابر بهاری نیست
اگر از های های گریههایم شانه میلرزد
برای دیدنم ای کاش در قلب تو شوقی بود
که حتی شمع هم با دیدن پروانه میلرزد
فرو میریزد ایمان مرا موی پریشانی
که گاهی با نسیم کوچکی ویرانه میلرزد
تو را میبیند و در دست زاهد رشتهی تسبیح
تو را میبینم و در دست من پیمانه میلرزد
#سجاد_سامانی
@dobeit | دو بیت شعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به ابروان هلالت مجال جلوه بده
که کار و کاسبی ماه را کساد کند
#سجاد_سامانی
@dobeit | دوبیت شعر
دو بیت شعر | dobeit
به ابروان هلالت مجال جلوه بده که کار و کاسبی ماه را کساد کند #سجاد_سامانی @dobeit | دوبیت شعر
به وعدههای تو آنکس که اعتماد کند
عجیب نیست اگر تکیه هم به باد کند!
به ابروان هلالت مجال جلوه بده
که کار و کاسبی ماه را کساد کند
رقیب گفت که دور تو ماهرو کم نیست
به طعنه گفتمش آری، خدا زیاد کند...
بخند بیشتر و بیشتر که خندهی تو؛
دل مرا که اسیر غم است شاد کند
چقدر برگ گل آویختم به خود، که بهار-
از این درخت که خشکیده است یاد کند...
#سجاد_سامانی
@dobeit | دو بیت شعر
پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت
روزی به آشیانهی من هم سری بزن
#سجاد_سامانی
@dobeit | دوبیت شعر
سرد بودن با مرا، دیوار یادت دادهاست
نارفیق بیمروّت، کار یادت دادهاست
توبهات از روزهایم عشقبازی را گرفت
آه از آن زاهد که استغفار یادت دادهاست
دوستت دارم ولی با دوستانت دشمنی
گردش دنیا فقط آزار یادت دادهاست
عطر موهایت قرار از شهر می گیرد بگو
دل ربودن را کدام عطار یادت دادهاست؟
عهد با من بستی و از یاد بردی، روزگار
از وفاداری همین مقدار یادت دادهاست...
#سجاد_سامانی
@dobeit | دو بیت شعر
میانِ شادیِ دیدار و انتظار، یکی
همیشه قسمتِ مرد است از این دو کار یکی
هزار دوست غمم را شنیده است ولی
نیامدهست به یاری از این هزار یکی
به سویت آمدهام با دو همسفر در راه
دلِ شکسته یکی، جانِ بیقرار یکی
تو پادشاهِ همه عالمی به تنهایی
من از میانِ گدایانِ بیشمار یکی
به بامِ هیچکسی جز تو پر نخواهم زد
که نیست مثلِ تو در خلق روزگار یکی!
#سجاد_سامانی
@dobeit | دو بیت شعر
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن
گاه میلغزد زبانم، بشنو و باور مکن!
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری میتوانم... بشنو و باور مکن!
عشق اگر افسانه میسازد که در زندان دل
چند روزی میهمانم، بشنو و باور مکن!
در جواب نامه فرهاد اگر شیرین نوشت:
"با همه نامهربانم" بشنو و باور مکن!
گاه اگر در پاسخ احوالپرسیهای تو
گفته بودم شادمانم، بشنو و باور مکن
#سجاد_سامانی
@dobeit | دو بیت شعر
تو در دل منی و دیگران نمیدانند
تو آتشی و من آتشفشان خاموشم
#سجاد_سامانی
@dobeit | دوبیت شعر