#فاضل_نظری
#ضد #حسرت
اما تو بگو «دوستی» ما به چه قیمت؟
امروز به این قیمت، فردا به چه قیمت؟
ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ
این حسرت دریاست تماشا به چه قیمت؟
یك عمر جدایی به هوای نفسی وصل
گیرم كه جوان گشت زلیخا، به چه قیمت؟
از مضحكه ی دشمن تا سرزنش دوست
تاوان تو را میدهم اما به چه قیمت؟
مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود
دیدیم، ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟
🍃
@dobeit | دو بیت شعر
#فاضل_نظری /
#ضد / #هراس
رسیدهام به خدایی كه اقتباسی نیست
شریعتی كه در آن حكم ها قیاسی نیست
خدا كسی ست كه باید به دیدنش بروی
خدا كسی كه از آن سخت میهراسی نیست
به «عیب پوشی » و « بخشایش» خدا سوگند
خطا نكردن ما غیر ناسپاسی نیست
به فکر هیچ کسی جز خودت مباش ای دل
كه خودشناسی تو جز خدا شناسی نیست
دل از سیاست اهل ریا بكن، خود باش
هوای مملكت عاشقان سیاسی نیست
@dobeit | دو بیت شعر
#فاضل_نظری
#ضد / #او
ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما
اکنون تویی و مساله های همه ی ما
▫️
کو آن که، در این خاک سفر کرده ندارد
سخت است فراق تو برای همه ی ما
▫️
ای گریه ی شب های مناجات من از تو
لبخند تو آیین دعای همه ی ما
▫️
تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم
پیچیده در این کوه صدای همه ی ما
▫️
ای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی
با گریه بزن بوسه به جای همه ی ما
▫️
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما
▫️
گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است
جرمی که نوشتند به پای همه ی ما
▫️
در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همه ی ما
@dobeit | دو بیت شعر
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد
از این بی آبرویی نام ما آوازه می گیرد
من از خوش باوری در پیله ی خود فکر می کردم
خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می گیرد
به روی ما به شرط بندگی در می گشاید عشق
عجب داروغه ای! باج سر دروازه می گیرد
چرا ای مرگ می خندی؟ نه می خوانی، نه می بندی!
کتابی را که از خون جگر شیرازه می گیرد
ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد
#فاضل_نظری
#ضد / #دایره
@dobeit | دو بیت شعر
فواره وار، سربه هوایی و سربه زیر
چون تلخی شراب، دل آزار و دلپذیر
ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار!
من در حصار تنگ و تو در مشت من اسیر
مرداب زندگی همه را غرق می كند
ای عشق همّتی كن و دست مرا بگیر
ای مرگ می رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می رسم به تو اما چقدر دیر
شیرینی فراق کم از شور وصل نیست
گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر
چشم انتظار حادثه ای ناگهان مباش
با مرگ زندگی كن و با زندگی بمیر
#فاضل_نظری
#ضد / #ناگهان
🍀
@dobeit | دو بیت شعر
چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم
به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم
اگر پرنده مرا آفریده اند چرا
قفس بسازم و در بند آشیان باشم
اگر چه ریشه در این دشت بسته ام، باید
به جای خاک گرفتار آسمان باشم
من از نزاع «دلم» با «خودم» خبر دارم
چگونه با دو ستم پیشه مهربان باشم
نه او به خاطر من می تواند این باشد
نه من به خاطر او می توانم آن باشم
#فاضل_نظری
#ضد / #آسمان
@dobeit | دو بیت شعر
نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست مدت هاست
به جای دیدن روی تو در «خود» خیره ایم ای عشق!
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل
تحمل می کنم هر چند جانکاه است و جانفرساست
در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست
#فاضل_نظری
#ضد / #تکرار
@dobeit | دو بیت شعر
▫️▫️▪️▫️
پشت روز روشنم، شام سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است
شاید از اول نباید عاشق هم می شدیم
این درست اما جدایی اشتباهی دیگر است
در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن
این قضاوت، انتقام از بی گناهی دیگر است
روزگاری دل سپردن ها دلیل عشق بود
اینک اما دل بریدن ها گواهی دیگر است
درد دل کردن برای چشم ظاهر بین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت آهی دیگر است
▫️▫️
#فاضل_نظری
#ضد
#جدایی
@dobeit | دو بیت شعر
چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم
به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم
اگر پرنده مرا آفریده اند چرا
قفس بسازم و در بند آشیان باشم
اگر چه ریشه در این دشت بسته ام، باید
به جای خاک گرفتار آسمان باشم
من از نزاع «دلم» با «خودم» خبر دارم
چگونه با دو ستم پیشه مهربان باشم
نه او به خاطر من می تواند این باشد
نه من به خاطر او می توانم آن باشم
#فاضل_نظری
#ضد / #آسمان
@dobeit | دو بیت شعر