#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟
زینب نشست، فاطمه آمد، حسن دوید
✍ #هادی_جانفدا
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
دلم پیش تو باقی مونده، رفتم
حلالم کن نگو ناخونده رفتم
خودت گفتی عموت تنها نمونه
ببین تنهای تنها مونده، رفتم...
✍ #محسن_عسکری
@dobeity_robaey
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت؛ #دودمه
چون علمدارت ببین مَردِ خطر هستم عمو
شیرِ نر هستم عمو
صف شکن، مثلِ جوانیِ پدر هستم عمو
شیر نر هستم عمو
✍ #رضا_رسول_زاده
@dobeity_robaey
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت؛ #محاوره
تو دلم رو حیدری کردی عمو
وجودم رو مادری کردی عمو
اصلاً احساس یتیمی ندارم
تو برا من پدری کردی عمو
راضیه برادرت بزار برم
جوونیم فدا سرت بزار برم
یه قسم میدم که رد خور نداره
تو رو جون مادرت بزار برم
بگو عمه آیْنهقرآن نیاره
بگو نجمه سر به صحرا نذاره
چه زره تنام کنی، چه یک کفن
بخدا فرقی به حالم نداره
اکبرت زره رو شونه داش، چی شد؟؟
یا کلاه خود روی سر گذاش، چی شد ؟؟
زیر ضربهی عمود، فرقِ سرش...
زیر تیغ و نیزه سر تا پاش چی شد ؟؟
**
لبم از هرم عطش سوخته ببین
بیا این چهرهی افروخته ببین
نیزههایی که زدن به پهلوهام
بدنم رو به زمین دوخته بیین
گرچه من شدم اسیر سُم اسب
گرچه بودم تو مسیر سُم اسب
جای شکرش باقیه بابام نبود
که ببینه منو زیر سم اسب
زیر دستوپا تنم ریخته به هم
ذرهذره بدنم ریخته به هم
نعل اسباشون گواه حرفمه
مُهرههای گردنم ریخته به هم
✍ #علیرضا_خاکساری
@dobeity_robaey
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
ناگاه برآمد از دل دشمن و دوست:
«لا حول و لا قوّة الا بالله»
✍ #سیدمحمد_خسرونژاد
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات
#دودمه #قرآن_کریم
آیه آیه رهنمایی، تا که همراهم کنی
راهِ قرآن راه توست
روی نی قرآن به لب داری که آگاهم کنی
راه قرآن راه توست
✍ #سعیده_کرمانی
@dobeity_robaey
#دودمه #قرآن_کریم
خواب دشمنهای قرآن را پریشان میکنم
عهد میبندم حسین
کودکم را نذر راه حفظ قرآن میکنم
عهد میبندم حسین
✍ #سعیده_کرمانی
@dobeity_robaey
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت؛ #دودمه
دیدهی فاطمه و زینب و نجمه به من است
رجزم صف شکن است
میمنه دست حسین، میسره دست حسن است
رجزم صف شکن است
✍ #رضا_دین_پرور
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیّ( علیه اللعنة)بِسَهْمٍ، فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ…
و شاید زبان حال سیدالشهدا (ع)
در گودی قتلگاه با شش ماههاش این بود:
ای صورت قرص ماهت آیینهی من
دشمن چو گرفت در دلش کینهی من
یک تیر سهشعبه رفت در حنجر تو
یک تیر سهشعبه رفت در سینهی من…
✍ #محمدحسین_مهدی_پناه
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
ای تیر! کجا چنین شتابان؟...آرام
قدری به کمان بگیر دندان...آرام!
ای تیر! به حرفِ حرمله گوش نکن!
برگرد...، نرو تو را به قرآن...، آرام
✍ #عارفه_دهقانی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
دو بیت از یک #غزل
گریه کرد و از میان خیمه پا بیرون گذاشت
گفت بابا! یاورت این دفعه اصغر میشود
**
یک علیِّ اکبر تو شد هزار و یک علی
پس علیِّ اصغرت هم چند لشکر میشود
✍ #رضا_دین_پرور
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
به روی برگ گل، شبنم نشسته
به سوگ تشنهای زمزم نشسته
به روی حنجر ششماهه با تیر
سه تا بوسه کنار هم نشسته
✍ #میثم_مومنی_نژاد
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
پَر قنداقه را در خون کشیدند
ز دستان سحر، مهتاب چیدند
دل آهن به حال آن گلو سوخت
که با تیر سه شعبه، سر بریدند
✍ #میثم_مومنی_نژاد
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
از فرط عطش نفس بگیرد، سخت است
رحمی دل دشمن نپذیرد سخت است
این را همهی حرملهها میدانند
بر دست پدر، پسر بمیرد سخت است
✍ #میثم_مومنی_نژاد
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
عطش را روی لب تفسیر داری
نخوابیدی، ولی تعبیر داری
نمیدانم چه کرده تیر با تو!
که بر حنجر، خط شمشیر داری
✍ #میثم_مومنی_نژاد
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
حالا که هدف، گلوی اصغر شده است
چشمان خود سهشعبه هم، تر شده است
زیر لب خود کمان چنین میگوید:
بیچاره رباب! تازه مادر شده است...
✍ #شهریار_سنجری
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت؛ #دودمه
آخَرین سربازِ بابا، دَر دلِ گَهوارهاَم
من علیِ اصغرم
قاتلِ صَد حَرمله، با این گَلوی پارهاَم
من علیِ اصغرم
✍ #رضا_رسول_زاده
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت؛ #دودمه
آخرین رَزمَندهام، تا قطره خونِ آخرم
من علیِ اصغرم
شیرخواره هستم و از نسلِ شیرِ خیبَرَم
من علیِ اصغرم
✍ #رضا_رسول_زاده
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
آن قوم که خواستند پر پر بشوی
بر دست پدر، شهیدِ بی سر بشوی
ای کودک شیرخواره! میترسیدند
از اینکه تو هم علیِ اکبر بشوی
✍ #سعیده_کرمانی
@dobeity_robaey
#فرزندآوری
خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما
که در راه حسینت لشکری از خون من باشد
✍ #میلاد_عرفان_پور
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#دودمه
شد جوانم غرق خون در پیش چشمان ترم
ارباً اربا اکبرم
کاش تا این جسم خونین را نبیند خواهرم
ارباً اربا اکبرم
✍ #سیدروح_الله_موید
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#دودمه
با جلالی فاطمی پا میگذاری در رکاب
حضرت عالیجناب
چون جوانیهای حیدر مینشینی بر عقاب
حضرت عالیجناب
✍ #قاسم_نعمتی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
دقام دادند جانم را گرفتند
همه تاب و توانم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جوانم را گرفتند؟
به چشم خود خزانش را نبیند
غم آرام جانش را نبیند
دعا کردم سر نعش جوانم
کسی داغ جوانش را نبیند
مبادا گلشنی پژمرده باشد
که بی گل، باغبان افسرده باشد
کسی میفهمد از حال دل من
که در غربت جوانش مرده باشد؟
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکند حال نزارت
ندارد قوتی پاهایم اما
میآیم با سر زانو کنارت
ترک خورده شبیه من لبانت
شبیه تکه چوبی شد زبانت
رمق دیگر ندارد دستهایم
بگیرد لختهخون را از دهانت
چه آهنگین چه با آواز کشتند
تو را یک عده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جرّاحه بودی
تو را با چندتا مقراض کشتند
علیِ اکبرم ! دردت به جانم
نبیِ دیگرم! دردت به جانم
نکش پا بر زمین در پیش بابا
عزیز پرپرم دردت به جانم
" به هرجا بنگرم تنها تو بینم
نشان از روی زیبای تو بینم
به هر جا ردی از جسم تو پیداست
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم "
بنازم لحن بابا گفتنت را
نکش از دستِ بابا دامنت را
نشستم روی خاک و باتحیر
تماشا میکنم جان کندنت را
فراقت میکند پیرم همین جا
به من باشد که میمیرم همین جا
ندارم پای رفتن سوی خیمه
کنار تو زمینگیرم همین جا
نخواهد کرد داغ تو رهایم
بلرزد مثل دستانم صدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفته بوی تو دیگر عبایم
✍ #علیرضا_خاکساری
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
حسین آب شد! از بس که دید اکبر را
برای گندم ری آسیاب میکردند
✍ #حسن_خسروی_وقار
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
بگذار پدر کبوترت پر بزند
طعنه به رگ غیرت لشکر بزند
یک تیر گرفتم از سپاه دشمن
تا تیر به پیکر تو کمتر بزند
✍ #عباس_همتی
@dobeity_robaey