eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
11.2هزار دنبال‌کننده
583 عکس
78 ویدیو
5 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
عطش را روی لب تفسیر داری نخوابیدی، ولی تعبیر داری نمی‌دانم چه کرده تیر با تو! که بر حنجر، خط شمشیر داری @dobeity_robaey
حالا که هدف، گلوی اصغر شده است چشمان خود سه‌شعبه هم، تر شده است زیر لب خود کمان چنین می‌گوید: بیچاره رباب! تازه مادر شده است... ✍ @dobeity_robaey
؛ آخَرین سربازِ بابا، دَر دلِ گَهواره‌اَم من علیِ اصغرم قاتلِ صَد حَرمله، با این گَلوی پاره‌اَم من علیِ اصغرم @dobeity_robaey
؛ آخرین رَزمَنده‌ام، تا قطره خونِ آخرم من علیِ اصغرم شیرخواره هستم و از نسلِ شیرِ خیبَرَم من علیِ اصغرم @dobeity_robaey
آن قوم که خواستند پر پر بشوی بر دست پدر، شهیدِ بی سر بشوی ای کودک شیرخواره! می‌ترسیدند از اینکه تو هم علیِ اکبر بشوی @dobeity_robaey
خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما که در راه حسینت لشکری از خون من باشد @dobeity_robaey
شد جوانم غرق خون در پیش چشمان ترم ارباً اربا اکبرم کاش تا این جسم خونین را نبیند خواهرم ارباً اربا اکبرم @dobeity_robaey
با جلالی فاطمی پا می‌گذاری در رکاب حضرت عالی‌جناب چون جوانی‌های حیدر می‌نشینی بر عقاب حضرت عالی‌جناب @dobeity_robaey
دق‌ام دادند جانم را گرفتند همه تاب و توانم را گرفتند جوانی داشتم خوش قدّ و بالا فلک دیدی جوانم را گرفتند؟ به چشم خود خزانش را نبیند غم آرام جانش را نبیند دعا کردم سر نعش جوانم کسی داغ جوانش را نبیند مبادا گلشنی پژمرده باشد که بی گل، باغبان افسرده باشد کسی می‌فهمد از حال دل من که در غربت جوانش مرده باشد؟ زمین خوردی خزانی شد بهارت نزارم می‌کند حال نزارت ندارد قوتی پاهایم اما می‌آیم با سر زانو کنارت ترک خورده شبیه من لبانت شبیه تکه چوبی شد زبانت رمق دیگر ندارد دست‌هایم بگیرد لخته‌خون را از دهانت چه آهنگین چه با آواز کشتند تو را یک عده تیر انداز کشتند اسیر لشگر جرّاحه بودی تو را با چندتا مقراض کشتند علیِ اکبرم ! دردت به جانم نبیِ دیگرم! دردت به جانم نکش پا بر زمین در پیش بابا عزیز پرپرم دردت به جانم " به هرجا بنگرم تنها تو بینم نشان از روی زیبای تو بینم به هر جا ردی از جسم تو پیداست به صحرا بنگرم صحرا تو بینم " بنازم لحن بابا گفتنت را نکش از دستِ بابا دامنت را نشستم روی خاک و باتحیر تماشا می‌کنم جان کندنت را فراقت می‌کند پیرم همین جا به من باشد که می‌میرم همین جا ندارم پای رفتن سوی خیمه کنار تو زمین‌گیرم همین جا نخواهد کرد داغ تو رهایم بلرزد مثل دستانم صدایم پس از وقتی که تابوت تنت شد گرفته بوی تو دیگر عبایم ✍ @dobeity_robaey
حسین آب شد! از بس که دید اکبر را برای گندم ری آسیاب می‌کردند @dobeity_robaey
بگذار پدر کبوترت پر بزند طعنه به رگ غیرت لشکر بزند یک تیر گرفتم از سپاه دشمن تا تیر به پیکر تو کمتر بزند @dobeity_robaey
پیرِمَردان هَمه گُفتند: پَیَمبَر آمد علی‌اکبر آمد نَوه‌ی اَرشَدِ فَرمانده‌ی خِیبَر آمد علی‌اکبر آمد @dobeity_robaey