eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
11.2هزار دنبال‌کننده
584 عکس
78 ویدیو
5 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
کنار اشکِ دریا روضه ی ماست غمش امروز و فردا روضه ی ماست قیامت هم ، دو تا دست بریده به روی دست زهرا روضه ی ماست *** به ماه این قبیله تا رسیدیم به خورشید جهان آرا رسیدیم زیارت شد شروع ، از باب العباس ز تاسوعا به عاشورا رسیدیم شاعر: @dobeity_robaey
رویش را قرص ماه باید بکشد چشمانش را سیاه باید بکشد نوبت به لبان خشک عباس رسید نقاش چقدر آه باید بکشد شاعر: @dobeity_robaey
خنجر، خنجر، دوباره خنجر، خنجر خنجر، خنجر، دوباره خنجر، خنجر تا بار «دوازده» زده از کینه خنجر، خنجر، دوباره خنجر، خنجر شاعر: @dobeity_robaey
یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم شاعر: @dobeity_robaey
یک مرتبه بین راه پایش لرزید مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید زینب به چه خیره شد که این‌گونه زمین از نالۀ وامحمدایش لرزید؟ شاعر: @dobeity_robaey
رها از ما و من بوديم يک‌عمر غريب يک وطن بوديم يک‌عمر مزن حرف جدايی با من آخر که يک جان و دو تن بوديم يک‌عمر شاعر: @dobeity_robaey
الهی سایه‌ات با من بمونه برام با تو فقط بودن بمونه لباس کهنتو تَن کردی اما دعایی کن که پیراهن بمونه ببین پیرم ببین پیرِ گلوتم ببین جونم که درگیرِ گلوتم نرو پنجاه ساله صبر گردم اسیرِ بوسه‌ از زیرِ گلوتم @hosenih گلو بوسیدم اما سوخت زینب از این آتیش سراپا سوخت زینب گمونم آتیشِ دیوار و در بود عزیزم مثلِ زهرا سوخت زینب می‌خواستم چاک پیرهن رو ببوسم لباس و خود و جوشن رو ببوسم زدم بوسه به این حنجر ولی حیف نذاشتی پشتِ گردن رو ببوسم دارم دنبال تو بی بال میرم بدنبالت فقط از حال میرم بمون پیشه یتیما سخته امشب بزار من جایِ تو گودال میرم @hosenih نه تنها نیزه‌ها شونو آوردن با چمکه ردپا شونو آوردن تو اینا چارصدتا پیرمَرده عصاشونو عصاشونو آوردن* عزیزم تیرشونو کُند کردند سلاحِ پیرشونو کند کردند تو رو باصبر میخوان سر ببرن لب شمشیرشونو کُند کردند *مقاتل تا ۴۰۰ پیرمرد مفتی در لشکر عمرسعد ذکر کرده‌اند. شاعر: @dobeity_robaey
کار بالا گرفت ای مردم وای از ضربه ی دوازدهم شاعر: @dobeity_robaey
تو را با خشكي ِ لب ذبح كردند به پيش چشم زينب ذبح كردند اگر من را مرتب زجر دادند تورا چه نامرتب ذبح كردند شاعر: @dobeity_robaey
یازهرا... خورشید ز غُصّه غرقِ در تب شده است مشکی به تن روز شده، شب شده است آن شعله که درب خانه ات را می زد مهمان درِ خیمه ی زینب شده است شاعر: @dobeity_robaey
سرت شد غرق خون بالای نیزه نیفتی‌ها بمون بالای نیزه برات قرآن می‌خونم روی محمل برام قرآن بخون بالای نیزه شاعر: @dobeity_robaey
دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور *** سر شب نانی اگر پخته شده باشد، پس نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور شاعر: @dobeity_robaey