#عزیز_برادرم
نکند رأس تو بر نیزه شود همسفرم
که من از سنگ جفاکار بدم می آید
#خبر_آمد_که_حسین_بن_علی_راهی_شد
@dobeitynab
#عزیز_برادرم
#شب_جمعه
نکند رأس تو بر نیزه شود همسفرم
که من از سنگ جفاکار بدم می آید...
#خبر_آمد_که_حسین_بن_علی_راهی_شد
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله_الحسینع
@dobeitynab
دوبــیتے نـاب
#شب_دوم_محرم این زمین، داغ به دل میدهد آخر، برویم در من آشوب شده، جان برادر برویم خاک اینجا چقدَر
#عزیز_برادرم
حنجر نازک شش ماهه شبیه است به گل
میشود سخت درآغوش تو پرپر، برویم
کینه دارند به اسمش، به خدا میآید
لشکری تشنه به خون علی اکبر، برویم
#١۲۸ـ #١٤۰۱ـ #۳۳۳ـ
@dobeitynab
#عزیز_برادرم
با تو و با اکبر و عباس و قاسم آمدم
کار دنیا را ببین با شمر دارم می روم...
#وای_زینب
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله_الحسینع
@dobeitynab
حاج نریمان پناهی - @narimanpanahii_021019115255.mp3
زمان:
حجم:
9.53M
#عزیز_برادرم
اگر دلواپسِ من بودهای، من بیشتر بودم
میان بستگان خود به تو وابستهتر بودم
رسیده لحظهی مرگم، سراغم را نمیگیری؟!
به شوق دیدنت از صبح هی خیره به در بودم
میان بسترم جان میدهم حالا تک و تنها
منی که لحظهی جان دادن چندین نفر بودم
نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم
از آن بدو تولد با تو یک جور دگر بودم
هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم
سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم
میان التماس من تو را هر کس که آمد زد
چه بر میآمد از این دست تنها؟! یک نفر بودم
به ابن سعد رو انداختم آخرسر از غربت
منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم
به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد
تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم
تو شأنت دامن زهراست نه مخروبهی خولی
سرت را از تنورش در میآوردم اگر بودم
بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت
برای بچهها هم عمه بودم هم پدر بودم
سوار ناقهها کردم همینکه دخترانت را
برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم
مرا بازار بردند و مرا آزار میدادند
منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم
تو را با خیزران میزد، مرا ساکت کند دشمن
حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم
@dobeitynab
#عزیز_برادرم
با تو و با اکبر و عباس و قاسم آمدم
کار دنیا را ببین با شمر دارم می روم...
#وای_زینب
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله_الحسینع
@dobeitynab