eitaa logo
حجت الاسلام دکترابراهیم خِردکیش
738 دنبال‌کننده
5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
37 فایل
﷽ حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَكِيلْ کانال آخوند ریاضیدان را به دوستان خود معرفی کنید آخوندی که در دانشگاه ریاضیات و کامپیوتر درس میده منتظر حضور سبز شما خوبان هستیم🌹🙏🏻 #حجت_الاسلام_و_المسلمین_دکتر_ابراهیم_خِردکیش @doctor_ebrahim_kheradkish
مشاهده در ایتا
دانلود
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کشیش ارشد آمریکایی: ✅ رفتن به کربلا برای همه واجب است، اگر تا به حال کربلا نرفته اید، همین الآن برای رفتن به آنجا برنامه ریزی کنید. 📣 صحبتهای «کِنِث جی. فلاورز» کشیش ارشد کلیسای دترویت درباره تجربه اش از زیارت حرم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام.. @doctor_ebrahim_kheradkish
آقای امام حسین : که میدانم که میدانی که هم - نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی...♥️ 🕌 سلام محضر اربابمون به نیابت از جمیع شهدا و اموات مومنین جهت تعجیل در فرج وسلامتی مولایمان 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَین ❁❁ ▪️ تا 💔 با اشڪ دیده راه تو را مے ڪنم رصد مـטּ صفر بے بها و ٺویے در مثال صد اے کاش بعد بیست وسہ شب ڪہ مُحرَّم اسٺ یابـטּ الحسـטּ زماטּ فراقٺ بہ سر رسد 🌷 🌷 @doctor_ebrahim_kheradkish
أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِه 🖤 🕌 سلام محضر اربابمون به نیابت از جمیع شهدا و اموات مومنین جهت تعجیل در فرج وسلامتی مولایمان 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَین علیه السلام🏴 🌷 خیر یعنی رفته باشی رحم کن بر من گم کرده ام 💔 تا 🥀 🏴❥لبیــــڪ یـــا حســــین❥🏴 @doctor_ebrahim_kheradkish
🕌 ثواب عجیب پیاده روی اربعین 🕌 🌺امام صادق ع میفرمایند: ۴۰۰۰ فرشته در اطراف قبرامام حسين ع بوده كه جملگى ژوليده و محزونند و تا روز قيامت بر آنجناب میگريند. هيچ زائرى به زيارت آن حضرت نمیرود مگر آنكه اين فرشتگان به استقبالش میروند، و هيچکس با قبر آن حضرت وداع نكرد مگر آنكه اين فرشتگان او را مشايعت میكنند، و مريض نمیشود مگر آنكه عیادتش میكنند، و نمی ميرد مگر آنكه ايشان بر جنازه اش نماز خوانده و از خدا برایش طلب آمرزش میكنند. 📗کافی ج ۴،ص۵۸۱کامل الزیارات،ص۱۱۹ @doctor_ebrahim_kheradkish
__صلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ ﺳَﺮﻣﺎٰﯾﮧ ﻧَﺪﺍﺭﻡ ﺑِﺒَﺮَﻡ "ﻣَﺤﻀَـــــﺮِ ﺍَﺭﺑﺎٰﺏ" ﺳَﺮﻣﺎٰﯾﮧ ﺳـَﺮےٖ ﻫَﺴﺖ، ﻓـَﺪﺍٰےِ ﺳـَﺮِ ﺍَﺭﺑﺎٰﺏ" ﺍَﺯ ڪﻮﺩَکے ﺍَﻡ ﯾﺎٰﺩ ﮔِﺮِﻓﺘـَــﻢ ﮐِﮧ ﺑِﮕـﻮﯾَﻢ: "ﻣـﺎٰﺩَﺭ ﭘِـﺪَﺭَﻡ"ﻧَـﺬﺭِ ﭘِـﺪَﺭ ﻣﺎٰﺩَﺭ" ﺍَﺭﺑـﺎٰﺏ ‌🌹🍃🌹🍃 🕌 سلام محضر اربابمون به نیابت از جمیع شهدا و اموات مومنین جهت تعجیل در فرج وسلامتی مولایمان 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَین علیه السلام🌹 اولین‌باران‌پائیزی‌دربین‌الحرمین محبوب من! دارد باران می‌آید... در کربلا و... از چشم‌های من! راستش... اینجا دل‌تنگی هم می‌بارد؛ آن‌جا را‌‌ نمی‌دانم!💔 @doctor_ebrahim_kheradkish
🔴 خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛ یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به و می فرمود: 🔻صحنه انتخابات است. ▪️کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را می کند. ▫️کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد. 🔸کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند. 🔹کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند. 🔺رأی مسئولیت آور است. با دقت و بصیرت رأی دهیم.🙏 @doctor_ebrahim_kheradkish
🔻عمامه عاریتی؟! ✍حکایتی شیرین و عبرت‌آموز که بر فراز کرسی درس خارج در قم،این خاطره را از دوران جوانی خویش نقل کرده اند: مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود. در محضر (ع) در حرم به آقا امیر المؤمنین می‌گوید: آقا ما داریم بر می‌گردیم به ایران و می‌دانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما می‌‌‌آید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آینده‌ی زندگی‌ام این الگو بشود برای ما شاخص، این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند. حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه می ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف می‌شد از امیرالمؤمنین(ع) همین خواسته را تقاضا می‌کرد. سه ماه هم ایشان می‌ماند. جمعاً می‎شود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید می‌شد که شاید آقا (ع) هم مصلحت نمی‌دانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم می‌‍‌رود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند. شب خواب (ع) را می‌بیند که می‌فرمایند: شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته می‌خواهی به عنوان الگو؟" می‌گوید: بله آقا. می‌فرمایند: فردا صبح وارد حرمِ ما که می‌خواهی بشوی طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان 18 ساله‌ای نشسته، عمامه‌ای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد می‌شوی، این جوان بلند می‌شود وارد حرم می‌شود یک سلامی پایین پا به من می‌کند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج می‌شود. بعد از طلوع فجر این جوان را دریاب که یکی از انسان‌های بزرگ است. حاج شیخ می‌فرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سید الشهداء(ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: آقا! عمامه‌ من عاریتی است و رفت از صحن رفت بیرون، رفت در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: دیدم دارد از دستم می‌رود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه‌‌ دو امام، با این دو کلمه دارد می‌گذارد و می‌رود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامه‌ من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کرده‌ام تا شما را معرفی کرده‌اند، کار داریم با شما. یک نگاهی به حاج شیخ می‌کند و می‌گوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟ آقا شیخ عبدالکریم می‌گوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). می‌گوید: دنبال من بیا. در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بود. می‌رسد به درِ آن اتاق و می‌گوید: اینجا خانه‌ من است، فردا طلوع فجر وعده‌ دیدار من و شما همین جا. می‌رود داخل و در را می‌بندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده‌ من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام. ایشان می‌فرماید: لحظه‌شماری می‌کردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله‌ پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم. در زدم دیدم پیرزنی با چشمان اشک آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه‌ من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. حاج شیخ در درس خارج فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین(ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه‌ من عاریتی است! عبای من عاریتی است! فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. می‌خواست به من بگوید: شیخ عبدالکریم حائری! ▫️ مرجعیت،عاریتی است ▫️ ریاست،عاریتی است ▫️ خانه‌هایتان،عاریتی است ▫️پول‌های‌تان،عاریتی است ▫️وجودتان،عاریتی است ▫️سلامتی‌تان،عاریتی است. ▫️هر چه می‌بینید،عاریه است و امانت است. دل به این عاریه‌ها نبندید! @doctor_ebrahim_kheradkish
🔴 خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛ یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به و می فرمود: ✅صحنه انتخابات است. ☑️کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را می کند. ☑️کسی که در شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد. ☑️کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند. ☑️کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند. 🌷رأی مسئولیت آور است. با دقت و بصیرت رأی دهیم.🙏 @doctor_ebrahim_kheradkish
23.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبیه سازی مسیر اربعین با اجرای سرود خلاقانه نوجوانان در حسینیه معلی  بینظیر و عالیه حتما ببینید اگه اشکتون جاری شد، مارو هم دعا کنید😭 @doctor_ebrahim_kheradkish
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کودک مجروح غزه‌ای که در حالت بی‌هوشی در بیمارستان، در حال صحبت با امام زمان علیه‌السلام است. 🔺 مهدی چه زمانی خواهی کرد؟! مهدی بگو غصه‌ات چیه؟! آه ، کربلا. کربلایی که عزیز زهرا را در خود دفن کرده. کی میایی؟! ای حامی یتیمان، کن. ما تو را دوست داریم، ما شیعه تو هستیم و شیعه‌ی آقا اباعبدالله ✍ یابن‌الحسن بر چشمان ما قدم بگذار و برگرد و این فاحش رو تمام کن. بخدا دیگه خسته شدیم. 🖤 السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷🇵🇸 @doctor_ebrahim_kheradkish
⚫️ علیه السلام و آرزوی (بسیار زیبا) ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید: 🔴توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده، اشتباه شده، این فرزند من نیست‼️ 🔷افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی⁉️ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد. من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم. به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمان به خاک بسپارم. اما وقتی به رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوان رو توی کربلا دفن کنم. چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید، دلم را آتش زد. خونین و پر از زخم، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم. ✔️... سال ها از آن قضیه گذشت. بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است‼️ اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی⁉️ ❄️پسرم گفت: من رو یه جوان بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم، اصرار کرد که راضی باشم. 💥بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای. اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم. 🔵قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید... ⚫️شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول، ماشین، خونه، معشوقه زمینی، گناه و ... خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون، جایی برای تو باز نکردیم... 📗 منبع: کتاب حکایت فرزندان فاطمه ۱ صفحه ۵۴ ➖➖➖➖➖➖➖ @doctor_ebrahim_kheradkish