eitaa logo
جوانان انقلابی
146 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
283 ویدیو
77 فایل
بسم رب الشهدا 🌷 و آدمی تا بوده،شتابزده بوده است. این کانال شامل👈نوحه🎧تصاویر ومطالب شهدایی*✏📷وعاشقانه به شکل خدایی😍😍
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانان انقلابی
😍قسمت سیزدهم رمان شهید حججی😍 ١٦ تهیه این اتکت خواسته خودش بود یا شما؟ چندماه پیش با هم رفته بودیم
قسمت چهاردهم💙👌رمان شهید حججی ١٧ محسن جان این کار را براي من خیلی راحت کردهاند و من از این بابت هیچ نگرانی ندارم. چطور؟ آقا محسن یک نامه اي براي پسرشان علی نوشتهاند که اگر این نامه را بخواند خودش به تنهایی میتواند مسیر زندگیاش را به طـور کامـل پیـدا کنـد و نیازي به راهنمایی من مطمئنا نخواهد بود. اگر از شما پرسید، چه میگویید؟ ابعاد شخصیتی آقا محسن آنقدر وسیع است که گفتن در موردش سخت است؛ اما با این حال سعی میکنم نکات مثبتی که از زندگی با پدرش دیـدم را به او منتقل کنم. از مرد بودن و مردانگی پدرش تا بیتابی در راه رسیدن به شهادت. خبر اسارت آقا محسن براي شما سختتر بود یا خبر شهادتشان؟ در مورد شهادت که مطمئن بود آقا محسن شهید میشود؛ ولی با اسارت کمیزمان برد تا کنار آمدم. دعا میکردم شهید بشود ولی اسیر نه! لحظهاي که با تصویر به اسارت درآمدن همسرتان روبه رو شدید، چه کردید؟ دقیقا وقتی عکس را دیدم گوشه دلم لرزید، حس کردم قلبم تکه تکه شد؛ ولی مدت زمان زیادي نگذشت که احساس کردم محسن آمد کنارم. دستش را گذاشت روي قلبم و در گوشم گفت: «زهرا؛ سختیاش زیاد است ولی قشنگیهایش زیادتر...» همان موقع بود که خدا را شکر کردم و آرامتر شدم. چقدر منتظر بازگشت آقا محسن هستید؟ من همسرم را به حضرت زینب(س) هدیه کردم. آدم وقتی هدیهاي را به کسی میدهـد، پسـش نمـی گیـرد چـه برسـد بـه اینکـه آن طـرف خـواهر امـام حسین(ع) باشد. با این حال راضیام به هرچه خدا بخواهد و هرچه صلاح کارمان باشد به خصوص براي تسلی دل پدر و مادرش... در نبود آقامحسن، خودتان را چطور آرام میکنید؟ به این فکر میکنم که وقتی شهیدي گمنام شود، پسر حضرت زهرا(س) میشود و خانم هر روز او را ملاقات میکند. از ته دل میخواهم پسـر حضـ رت زهرا(س) بماند چون آرزویش را داشت و عاشق گمنامیبود. نگاه شما به نوع متفاوت شهادت آقا محسن و اسطوره شدن ایشان چیست؟ آقا محسن همیشه میگفت دوست دارم شهید بشوم؛ ولی شهیدي باشم که مؤثر باشد. از نوع متفاوت شهادت آقا محسن و بازتابهایی که منعکس شد، فهمیدم که خداراشکر او به شهادتی رسید که آرزویش را داشت. او حالا شهیدي مؤثر و جریانساز شده است و از این بابت خیلی خیلی خوشحالم. اخیراً دوفایل صوتی از آقا محسن منتشر شده که وصیت ایشان به شما و فرزندشان علی است. آماده کردن این دوفایل صـوتی فکر خودشان بود و کی به دست شما رسید؟ دفعه آخري که میخواست به سوریه برود به محسن گفتم من مطمئنم شما این بار که میروید به شهادت میرسید. گفت: «هنوز بـراي شـهادتم مطمـئن نیستم؛ ولی دعا کن روسفید بشوم.» من که اما هنوز مصر بر شهادتش بودم از او خواستم که هرحرف ناگفتهاي مانده به من بزند. که نتیجهاش شد ایـن دوفایـل صوتی. چقدر وقت قبل از رفتنشان بود؟ چیزي به پروازشان نمانده بود. در فرودگاه تهران بودند که این دوصوت را آماده و همان موقع براي من ارسال کردند. فکر کنید درحال حاضر آقامحسن قرار است چند دقیقهاي مهمانتان بشود. اولین درخواستی که از او دارید، چیست؟ از او درخواست میکنم برایم از لحظه شهادتش و آن چیزي که در آن لحظه دید و یا بهتر بگویم آن چیزي که آن لحظه نشانش دادند، بگوید. این مدت خواب آقا محسن را ندیدهاید؟ (با خنده میگوید) نه! فعلا سر آقا محسن شلوغ است. بهش گفتهام هر وقت سرت خلوت شد و رسیدي، یک سر هم به من بزن! بزرگترین آرزو: اللهم عجل لولیک الفرج و بزرگترین آرزوي شما در حال حاضر....؟ اللهم عجل لولیک الفرج... ❤️ https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
روی کمدش این جمله از امام خامنه ای را با فونت درشت تایپ کرده و چسبانده بود: در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته ‌اید، همان ‌جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه ی کارها به شما متوجه است. #ش☘☘☘☘ https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
خواندنی👌👇👇 امام جماعت یکی از مساجد لندن تعریف میکرد به یکی از مساجد داخل شهر لندن منتقل شدم که کمی از محل زندگی ام دور بود.هر روز با اتوبوس از مسجدم به خانه برمی گشتم. هفته ای می پشد که این مسیر را با اتوبوس طی می کردم که یک روز حادثه ی نه چندان مهمی برایم رخ داد… سوار اتوبوس شدم و پول کرایه را به راننده دادم و او هم بقیه اش را بهم پس داد. وقتی روی صندلی ام نشستم متوجه شدم راننده 20 پنی بیشتر بهم پس داد. با خودم گفتم باید این مبلغ را به راننده پس بدهم. اما از یک طرف این مقدار مبلغ را چندان مهم نمی دانستم و با خودم می گفتم این چندان مبلغی نیست که لازم باشد پسش بدهم! ⁉️ همین طور داشتم با خودم یکی به دو می کردم تا اینکه تصمیم گرفتم بقیه آن پول را پس بدهم چون بالاخره حق، حق است… هنگام پیاده شدن مبلغ اضافی را به راننده دادم و گفتم: ببخشید شما این 20 پنی را اشتباهی اضافی دادید. راننده تبسمی کرد و گفت: ببخشید شما همان امام جماعت جدیدی نیستید که تازه به این منطقه آمدید؟ من مدتی است که دارم درباره اسلام فکر می‌کنم.این مبلغ را هم عمدا به شما اضافی دادم تا ببینم رفتار یک مسلمان در چنین موقعیتی چگونه خواهد بود؟! آن امام جماعت مسجد می گوید: وقتی از اتوبوس پیاده شدم حس کردم پاهایم توانایی نگه داشتن من را ندارند. به نزدیکترین تیر چراغ آن خیابان تکیه دادم… اشکهایم بی اراده سرازیر بودند نگاهی به آسمان انداختم و گفتم: خدایا! نزدیک بود دینم را به 20 پنی بفروشم!!! چنان زندگی کن . کسانی که تو را میشناسند، اما خدا را نمیشناسند،به واسطه آشنایی با تو با خدا آشنا شوند هشدار،هشدار،هشدار مواظب باشیم در هر لحظه که خداوند تبارک و تعالی ما را می آزماید ، مردم هم با اعمالمان ما را مورد سنجش قرار میدهند مواظب باشم رفوزه نشویم https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم شهید جهاد مغنیه .... شادی روح شهدا صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌹 https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei ☝️☝️☝️💜💚
#پروفایل
#پروفایل
#پروفایل