💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
داستان #اولین_زیارت
💌 #اولین_خاطره 💕 #حتتما_بخوانید✨
.
خاطرهی اوّلین زیارتم را هیچوقت یاد نمیرود؛
یک تابستان گرم بود و ما با ماشین قدیمیمان که شبیه لاکپشت حرکت میکرد، به سمت مشهد راه افتادیم.
.
ماشین آرام آرام حرکت میکرد و قلب ما تند تند میتپید؛💓
مثل این بود که قلبمان در ماشین نباشد و زودتر، خود را به حرم رسانده باشد.
من آن روز فقط ۸ سال داشتم.
مادر یادم دادهبود وقتی به حرم رسیدیم، هر چه آرزو دارم به امام (ع) بگویم.
برای همین، با یک دنیا آرزو، لحظهشماری میکردم به حرم برسم. ✨
.
بعد از یک مسیر طولانی، به مشهد رسیدیم.
درست یادم هست که ساعت، ۷ بعد از ظهر بود.
بعد از اینکه وسایلمان را در مسافرخانهای که پدر گرفته بود، گذاشتیم، به طرف حرم راه افتادیم.
با خودم فکر میکردم وقتی رسیدم اوّل فلان آرزویم را میگویم؛ بعد فلان آرزو را 💓
.
به حرم که رسیدیم، صدای اذان مغرب میآمد.
حس میکردم همهی زیباییهای دنیا کنار هم جمع شدهاند:
یک حرم پر از نور💫،
صدای خوش اذان 🔔،
یک آسمان و یک ماه زیبا 🌙
.
من آن شب، کنار آن صحن زیبا و آنهمه نور و زیبایی، انگار دیگر خودم نبودم؛
انگار به همهی آرزوهایم رسیده بودم و تمام آرزوهای قبلم یادم رفته بود؛ برای همین از امام رضا تنها یک آرزو خواستم:
اینکه
بــاز هــم،
بـــارها و بـــارها بـــه حـــرم بیـــایم 💕
.
.
.
.
#اولین_زیارت 🌸🍃
#خاطره ⛅
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi