eitaa logo
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
311 فایل
💌 کانال رسمی «دخترونه حرم امام رضا علیه السلام» 💌https://www.haram8.ir/dokhtar_razavi معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی 💚👈 راه ارتباطی با دخترونه رضوی: @dokhtar_razavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
خدا را خالصانه یاد کنید تا بهترین زندگی را داشته باشید🌙 #امام_صادق (ع) دخترونه حرم رضوی @dokhtar_ra
🍃 این داستان رو حتتما بخونید... 🌙🍃 . . فقیر بود و پولی در بساط نداشت. به طرف امام صادق (ع) رفت و از امام کمک خواست. امام (ع) دستور دادند از ظرف میوه‌ای که آنجا بود، یک خوشه انگور به او بدهند. رویَش را در هم کشید و گفت: انگور؟ من احتیاج به انگور ندارم بفرمایید اگر پول هست بدهند! امام (ع) نگاهی به او انداختند و تنها فرمودند: خداوند به تو وسعت دهد. از سخاوت امام صادق (ع) باخبر بود؛ برای همین، وقتی این سخن را شنید، با بُهت از آنجا رفت. هنوز از امام (ع) چند قدم فاصله نگرفته‌بود که از حرف خود پشیمان شد. به سمت امام (ع) برگشت و گفت: پس همان خوشه انگور را بدهید! امام (ع) سکوت کردند و دیگر، آن خوشه را هم به او ندادند. چند دقیقه‌ای نگذشته‌بود که فقیر دیگری نزد امام (ع) آمد. امام (ع) به او هم، سه دانه انگور دادند. او هم انگور را گرفت و گفت: سپاس آفریدگار جهانیان را که به من روزی مرحمت کرد... این را گفت و خواست از آنجا برود که امام (ع) فرمودند: بایست! بعد، دو دست خود را پر از انگور کرد و به او دادند. مرد فقیر، انگورها را گرفت و گفت: شکر خدای جهانیان را، که به من روزی عطا فرمود. امام (ع) این‌بار روی به غلام خود کردند و پرسیدند: چند سکّه پول همراه داری؟ غلام گفت: تقریباً بیست درهم. فرمودند: آنها را هم به این فقیر بده.🍃 مرد فقیر که به وجد آمد بود، روی به آسمان کرد و گفت: خدایا! تو را شکرگزارم، پروردگارا این نعمت از توست و تو بزرگ و بی‌همتایی. سکّه‌ها را گرفت و خواست برود که امام (ع) پیراهن خود را از تن بیرون آورد و به فقیر داد و فرمود: این را هم بپوش مرد، لباس را پوشید و با قلبی شاد برای امام (ع) دعا کرد و برگشت و رفت. بعد از این ماجرا، یاران امام (ع) در خلوت خود با هم می‌گفتند: تا وقتی مرد، خدا را برای نعمت‌ها شکر کرد، امام (ع) به او با مهربانی رفتار کردند و به او هدیه دادند. اگر بار آخر هم از خدا سپاسگزاری می‌کرد، امام صادق (ع) باز هم چیزی به او می‌بخشید و همچنان کمک‌ها ادامه داشت...🌧 . . . برگرفته از داستان‌های بحارالانوار (ع) دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 🌙 بینوایی نزد امام رضا (ع) آمد و گفـت: «به اندازه آقایی‌تان، به من کمک کنید» ⛅ امام (ع) فرمودند: «امکان ندارد!» ⚡ مرد متوجه اشتباهش شد و گفت: «به اندازه‌ #خود به من کمک کنید» 🍀 لبخندی نمکین در چهرۀ امام (ع) 💚 نقش بست؛ آنگاه فرمودند: «این امکان دارد ...» دستهای بینوا، گنجایش بیش از دویست دینار را نداشت. 🌸🍃 📗 یک قمقمه دریا. انتشارات آستان قدس #اخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi #سااادککححصدددچحآه
💌 #عاشقانه_با_خدا حسابی مقواپیچش کرده بودم؛ ولی باز هم نگران بودم که نکند بعد از خانه‌تکانی و چیدن وسایل، خراب شود یا خش بیفتد. ⚡ بعد از پهن کردن فرش‌ها رفتم سراغش. مقواهایی که دورش پیچیده بودم را باز کردم؛ خدا را شکر، سالم سالم بود. 💕 تابلوی نقاشی زیبایی از منظره‌ی یک روستا بود 🎨 که سال دوم دبیرستان جایزه گرفته بودم. نگاهش که کردم همه خاطرات آن زمان برایم زنده شد. 💞 همینطور که داشتم دیوار را برانداز می‌کردم تا قاب را به آن نصب کنم، بابا آمد و گفت: «این همون تابلوییه که توی اتاقت بود؟» سرم را به علامت تایید تکان دادم 💫 نگاهش کرد و حرفش را ادامه داد: «خیلی قشنگه ولی به نظرم بهتره روی اون دیوار 👈 بزنی‌اش» با تعجب گفتم: «دیوار با دیوار چه فرقی می‌کنه؟» ⛅ بابا به سمت دیوار اشاره کرد و گفت: «آخه این طرف رو به قبله‌ است. ممکنه اونایی که توی هال نماز می‌خونن حواسشون پرت بشه» 🍁 اتفاقا بیشتر وقت‌ها ما توی هال نماز می‌خوانیم؛ تابلو را برداشتم و روی همان دیواری گذاشتم که بابا گفته بود ... 🌸🍃 📗 برگرفته از کتاب خانه‌ای خدایی. نشر آستان قدس رضوی دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi ً #داستان #کتاب #خونه #خانه #خونه_تکونی #خانه_تکانی #نماز #صلاة #دین #مسجد #قبله #تابلو_نقاشی #حرم
💌 #داستان_زیبا #حتتما_بخونید امام رضا (ع) به ساده برگزار کردن مهمانی تاکید داشتند؛ 👌 برای همین، روزی به یاران خود روایتی گفتند: . روزی مردی، امام علی (ع) را به خانه‌اش #دعوت کرد؛ 💫 امام (ع) فرمودند: اگر سه چیز را به من قول بدهی، دعوتت را می‌پذیرم 👇💚 . گفت: چه چیز آقاجان؟ 💤 . امیرالمومنین (ع) فرمودند: 🕊 برای من چیزی از بیرون خانه تهیه نکنی 🍀 همانی را بیاوری که در خانه داری 🕊 خانواده‌ات را هم به زحمت نیندازی . مرد، شرط‌ها رو قبول کرد، امام (ع) دعوتش را پذیرفت ... 🌸 . . . . . . . . . . . 📗 بحارالانوار. ج ۷۲. ص ۴۵۱ #داستان #لحظه_های_شاد دخترونه رضوی @dokhtar_razavi
  داستان “حجاب حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها در برابر مرد نابینا”🍀 در روزی از روزها، حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در خانه مشغول انجام کارهای روزمره بودند. خانه‌ای ساده و بی‌آلایش که با نور ایمان و تقوا روشن شده بود.✨ در همین هنگام، مردی نابینا که از یاران پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم بود، به قصد دیدار با رسول خدا (ص) به خانه ایشان آمد و اجازه ورود خواست.💫 حضرت فاطمه (س) با شنیدن صدای او، به سرعت برخاستند و خود را پشت پرده‌ای قرار دادند تا از دید او پنهان باشند.🍃 رسول خدا (ص) که در خانه حضور داشتند، به عبدالله اجازه ورود دادند. او وارد شد و با پیامبر (ص) به گفتگو پرداخت. پس از مدتی، وقتی آن مرد خانه را ترک کرد، پیامبر (ص) با تعجب به دخترشان فاطمه (س) نگاه کردند و فرمودند: “دخترم، چرا خود را پوشاندی در حالی که او نابیناست و تو را نمی‌بیند❓ حضرت فاطمه (س) با آرامش و احترام پاسخ دادند: “پدر جان، اگر او مرا نمی‌بیند، من او را می‌بینم. علاوه بر این، او می‌تواند بوی مرا استشمام کند.”🪷 پیامبر اکرم (ص) با شنیدن این پاسخ عمیق و پرمعنا، لبخندی زدند و فرمودند: “گواهی می‌دهم که تو پاره‌ی تن من هستی.”✨ (س) 🧕کانال حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 🖤  ━┛