رمضان هست و تو هستی چه کنم با این درد ماه من یک طرف و ماه خدا یک طرف است... یاسر قنبرلو🌱 #چکامه

نگاهش را تماشا کن اگر فهمید، حاشا کن👀💕>> #چکامه

عالم زِ برایت آفریدم ، گله‌کردی ! از روحِ خودم در تو دمیدم ، گله‌کردی گفتم که ملائک همه سربازِ تو باشند صد ناز بکردی و خریدم ، گله‌کردی جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور ، از هرچه که نعمت به تو دادم ، گله‌کردی گفتم که سپاسِ من بگو تا به تو بخشم بر بخششِ بی منت من هم گله‌کردی با این که گنه‌کاری و فسق تو عیان‌است خواهانِ توأم ، تویی که از من گله‌کردی هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم ، با اینکه خطای تو ندیدم ، گله‌کردی صد بار تو را مونس جانم طلبیدم از صحبت با مونس جانت ، گله‌کردی رغبت به سخن گفتن با یار نکردی با این که نماز تو خریدم ، گله‌کردی بس نیست دگر بندگی و طاعتِ شیطان ؟ بس نیست دگر هرچه که از ما گله‌کردی ؟ از عالم و آدم گله کردی و شکایت ، خود باز خریدم گله ات را ، گله کردی .. #چکامه

جز من اگرت عاشق و شیداست، بگو ور میل دلت به جانب ماست، بگو ور هیچ مرا در دل تو جاست، بگو گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو... مولانا🌱 #چکامه

جامه پوشید و بیاراست قد رعنا را پرده افکند و عیان کرد رخ زیبا را تُرک یغمائی اگر غارت یک خانه کند نازم آن را که به یغما ببرد یغما را... ✍آشفته‌ی شیرازی #چکامه

عبای شک بر دوش یقین نخواهد ماند غبار بر تن این سرزمین نخواهد ماند صبور باش و به فردا امید داشته باش تقیه کن پسرم، این چنین نخواهد ماند روایت است که بدعت گذار خواهد مرد و رد فتنه به دامان دین نخواهد ماند برای بردن ظالم به گور دستی نیست ولی جنازه مومن زمین نخواهد ماند همین بس است که روباه پیر می‌داند که شیر تا به ابد در کمین نخواهد ماند یکی حوالی فردا به شهر می‌آید هوای غم به دل مومنین نخواهد ماند ✍🏼شایان‌مصلح #چکامه

مست از خواب برانگیختمش دست در زلف کج آویختمش جام آن بوسه که می سوخت مرا تا لب آوردمش و ریختمش سایه🤍 #چکامه

گفتنی نیست ولی بی تو کماکان در من نفسی هست‌، دلی هست، ولی جانی نیست... #چکامه

بسیار سیه سپید کرده‌ست دوران سپهر لاجوردی صلح است میان کفر و اسلام با ما تو هنوز در نبردی؟ ✍سعدی🌱 #چکامه

نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود حال من از اقبال تو فرخنده شود وز غیر تو هر جا سخن آید به میان خاطر به هزار غم پراگنده شود ●رودکی #چکامه🌱

عمری است که عمرم به تعب میگذرد از هجر توام روز چو شب میگذرد چون زلف تو تاب دارد و چشمت تب روز و شب من به تاب و تب میگذرد ●میرزا حبیب خراسانی #چکامه🌱

واعظی پرسید از فرزند خویش هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟ صدق و بی آزاری و خدمت به خلق هم عبادت، هم کلید بندگیست گفت:زین معیار اَندر شهرِ ما، یک مسلمان هست آن هم اَرمنیست...! ✍ ناشناس #چکامه