eitaa logo
💫دختران‌دهه‌هشتادي💞
176 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
37 فایل
شهر‌بی‌یار‌مگر‌ارزش‌دیدن‌دارد؟ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🍃🌸 قدمی‌هرچندکوچک‌برای‌یاری‌ات‌برداشتیم صحبتی‌باما:) https://harfeto.timefriend.net/17175964840313 کپی‌باذکرصلوات‌برای‌فرج‌وسلامتی‌اقا رگباری‌نباشه‌لطفا🌸 هرچندفرواردقشنگ‌تره؛)
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه مادران دغدغه‌یِ تربیتِ صحیح داشتن، امروز کسی توی خیابون‌ها فحاشی نمی‌کرد، کسی شهر رو آتیش نمی‌زد، کسی خادمانِ مملکت رو دشمن و دشمنانِ مملکت رو خِیر خواه نمی‌دید، کسی جوانِ همسن‌ و سالش رو چاقو چاقو نمی‌کرد! درکل دنیا جای زیباتری می‌شد :))) @Najvaye_lea❤️
🔻هیچکس نباید گرسنه بخوابد! کارِ زیبایِ این نانوایی تو اهواز رو ببینید حتی شرط و شروطم نذاشتن؛ گفتن اگر به هر دلیلی پول همراتون نیست پنج‌تا نونِ رایگان ببرید. + کاش ماهم با توجه به کسب‌وکارمون اینجور کاری انجام بدیم..❤️🌱 به نیت امام زمان(عج) @dokhtaran_dahehashtadi
اگه خوب زندگی کنیم، همین یه‌بار کافیه :) خواستم یادآوری کنم اَبد در پیش داریم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقدر میگی یاحسین، بنظرت ارباب شبِ اولِ قبر بهت سَر می‌زنه؟ لُطفی که تو به من کردی، مادرم نکرد اِی مهربان‌تر از پدر و مادرم، حسین✨ @dokhtaran_dahehashtadi
13.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺💕 روایت یک داستان زیبای عاشقانه.... استاد پناهیان @dokhtaran_dahehashtadi
ای بانو دوست داشتی موهایت را همه ببینند و آزاد باشی و تحسین شوی دوست داشتی زیبایی هایی که خداوند به تو داده را نمایان کنی و تمجید بشی اما یک لحظه تامل دیگر موهایت زیبا نیست دیگر اندامت جذاب نیست دیگر عادی شدی چون خیلیا مثل تو فکر کردند و خودشان را از قید و بند حجاب رها کردند دیگر تمام زیبایی هایتان برای همه عادی شده و جذاب نیستید این خاصیت دنیاست آنچه دست یافتنی و زیاد شد محبوبیتش کم و رفته رفته عادی می شود . فقط برای بیمار دلان فرصت خوبی است که فساد درونشان را با دست درازی به زیبایی های شما آشکارکنند. همانگونه که درغرب چنین اتفاقی افتاده است.
برای آرمان....🙂 15 ثانیه به نقطه‌ی قرمز روی تصویر بدون اینکه پلک بزنید و چشمتون جای دیگرو ببینه نگاه کنید :)))) بعد به سقف نگاه کنید و تند تند پلک بزنید 🙂 خیلی قشنگه😍 @dokhtaran_dahehashtadi❤️
معامله یه کشف حجاب کننده با امام رضا علیه السلام خاطره زیب‌‌‌ایِ امر به معروف و نهی از منکر توسط یکی از خادمان خانم حرم امام رضا ع در تاریخ ۹ آذر ۱۴۰۱ ‏سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت  نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خشگلم شالت افتاده پایین ها!!! دختر خیلی سرد گفت میدونم گفتم خب نمیخوای درستش کنی؟ فورا گفت نه گفتم خب موهاتو گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین فدات شم! هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها!!! دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تاشب دوشیفت کار میکنم نمیتونم زندگی کنم پدرو مادرم هر دوتا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن منه بدبخت! نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم. ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ‏به دختر گفتم عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن برو پیش امام رضا ع بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته ی منو برآورده کن. دختر گفت به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم ولی آخرماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت آره. همینجا جلوی شما به امام رضا ع قول میدم حجابمو درست کنم ایشونم به زندگی سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت. شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم بامن کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا ع دمت گرم. همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال. من یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست. ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود هرهفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود نمیدونست چی بگه فقط تشکر میکرد منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی باهم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضاعلیه السلام. التماس دعا @dokhtaran_dahehashtadi❤️
﷽ ⭕️ مراسم چهلمین روز شهادت بسیجی شهید مدافع امنیت 🔹سخنران: نماینده مقام معظم رهبری در شورای امنیت ملی 🔹مداح: 🔸مکان: مسجد جامع 🔸زمان: پنجشنبه ۲۴ آذر ماه از ساعت ۱۳
21.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌️ . ⭕️ رجز خوانی حاج مهدی رسولی . رفته نفس تازه کند برگردد انتقام میگیریم ؛ به یاد . ۰@dokhtaran_dahehashtadi