eitaa logo
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
1.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
748 ویدیو
10 فایل
اینجا دل به دریا بزنید و از میان صدف های طلایی و نقره ای لحظه ها مروارید درخشان استعدادهایتان را صید کنید 🌱 ارتباط با ما @dokhtarane_morvarid
مشاهده در ایتا
دانلود
من یا یه کاریو شروع نمیکنم یا اگه شروع کنم به هیچ وجه تا آخرش نمیرم 😄😉😊 @Dokhtaran_morvarid
واکنش پسرا وقتی چهل و پنج دقیقه باهاش درد دل می‌کنی و از غم و غصه هات براش میگی 😄😉😊 @Dokhtaran_morvarid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🌙 🌿دعای روز چهاردهم ماه رمضان🌿 🔸 اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین. 🔸 خدایا، مرا در این ماه بر لغزش ها مؤاخذه مکن و از خطاها و افتادن در گناهان من در گذر و هدف بلاها و آفات قرار مده، به عزّتت ای عزّت مسلمانان 😍 @Dokhtaran_morvarid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🌙 ⊱ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّون ⊰            ─┅─✵🕊✵─┅─           @Dokhtaran_morvarid                  ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°~🪴✨ حَسـ♡ــن جان..💚 °○اسم اين ماه فقط یڪ‌ رمضان بود همين چون تو در آن آمدے شد رمضان الڪریم○° ✨ ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚 همراهان عزیز رمان پاتوق ! 😍 توجه شما را به خبری که هم اکنون به دستم رسید جلب میکنم ! 😎📢 فردا شب قسمت های پایانی رمان زیبای ~در آغوش یک فرشته~ رو تقدیم نگاه مهربونتون میکنیم ☺️ لطفا از همین الان تا فردا شب، از طریق آیدی زیر، نظراتتون نسبت به این رمان رو با ما درمیون بگذارید 😉📩 @Dokhtarane_morvarid ممنون از همراهیتون ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موقعی که یه فیلم معرفی میکنی، مسئولیت و فشاری که روته از کارگردان فیلم هم بیشتره... (آره والاا🤧) 😄😉😊 @Dokhtaran_morvarid
🍑وقتی وای فای و اینترنت گوشیم قطع میشه: 😄😉😊 @Dokhtaran_morvarid
یه نفر گوششو با کلید میخارونه گردنش قفل میشه )آره خودم میدونم خیلی بانمکم:😁 😄😉😊 @Dokhtaran_morvarid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🌙 🌿دعای روز پانزدهم ماه رمضان🌿 🔸 اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین. 🔸 خدایا، در این ماه فرمانبرداری فروتنان را نصیبم کن و سینه ام را برای انابه همانند بازگشت خاضعان باز کن، به امان دادنت ای امان ده هراسندگان 😍 @Dokhtaran_morvarid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🌙 ⊱ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا ⊰ ✨                 @Dokhtaran_morvarid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به عنوان کسی که بیسکوئیتشو کرد تو چایی نصفش افتاد تو چایی باید بگم که دنیا پر از اتفاقات غیره منتظره‌ست... 😄😉😊 @Dokhtaran_morvarid
‏هوای تهران یه جوری آلوده است نفس بکشی روزه ات باطل میشه😷 😄😉😊 @Dokhtaran_morvarid
‏از فردا چیزای بیخود نمیخرم و پولامو پس انداز میکنم من فردا: 😄😉😊 @Dokhtaran_morvarid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
✨✨📒✨✨ #رمان_پاتوق ✨✨📒✨✨ 📖 #در_آغوش_یک_فرشته 📋 #قسمت_صد_و_بیست_و_هفت 📝 #نویسنده_آینازغفاری_نژ
✨✨📒✨✨ ✨✨📒✨✨ 📖 📋 📝 پلاستیک های خرید رو توی دستم جابه‌جا کردم و با دستی که آزاد بود کلید رو توی در چرخوندم، با پا در رو هل دادم که باز شد نفسی از روی کلافه‌‌گی سر دادم و وارد خونه شدم با صدایی خواب آلود گفتم: - کسی خونه نیست؟! مژده کفگیر به دست از آشپزخونه خارج شد + چه عجب تو اومدی! بابا ول کن پسر مردم رو! 😂 خنده‌ای کردم و گفتم: - تو که هنوز اینجایی عروس خانوم مامان اینا کجان؟! کاوه کجاست؟! به سمتم اومد و پلاستیک های تنقلات رو از دستم گرفت‌ و به سمت آشپزخونه رفت : + مامان اینا رفتن خونه بی بی کاوه هم دیگه کم کم باید سر و کلش پیدا بشه رفتید دکتر، نتیجه چیشد ؟! چادر رو از سرم در آوردم : - آره رفتیم، گفت از طریق روش های دیگه درمانش رو شروع میکنند 🙂 میدونی مژده، خیلی زود متوجه شدند که سرطان داره، این خیلی خوبه چون از پیشرفت بیماری جلوگیری میکنه دیگه آها راستی فراموش کردم بگم، آزمایش خون رو هم رفتیم بیمارستان خودمون دادیم 😁 صدای خنده مژده بلند شد : + چقدر شما دوتا هولید! 😂 به طرف آشپزخونه رفتم و با کفگیر چند دونه برنج از توی قابلمه در آوردم و توی دهانم گذاشتم صورتم رو جمع کردم و رو به مژده گفتم : - این چیه درست کردی دختر! 😣 چقدر شوره! درست این رو آبکش کن شوریش بره! + خب حالا تو هم! 😒 خودت همینم بلد نیستی درست کنی ! حالا اینها رو ولش کن. یه خبر توپ برات دارم😉 - اولا که بنده موقعی که در شمال به سر میبردم خودم آشپزی میکردم 😐 دوما بفرمایید اون خبر توپتون رو ☺️ با خنده از کنارم رد شد و به سمت گاز رفت : + میخواستم از دیروز بهت بگم ولی وقتی دیدم اینطوری هول و بی خبر عقد کردی...تصمیم گرفتم نگم بهت 😒 ولی چه کنم که کارم پیشت گیره و مجبورم ! 🙄 از حرف هاش هیچی متوجه نشدم ! مبهم بهش نگاه کردم : - درست بگو‌ ببینم چی میگی ! 😐 + ببین خوبه حالا من نگم؟ 😂 کلافه ضربه ای به بازوش زدم : - مژدههههه 😑 در حالی که شعله گاز رو کم میکرد، دستم رو گرفت و به سمت هال هدایتم کرد. روی مبل نشست و‌ با خنده گفت : + باشه بابا میگم الان 😂 راستش دیروز که با کاوه رفته بودیم خونه بابام اینا....کاوه با مرتضی صحبت کرده بود : که بیا و از این حال در بیا ... یه سر و سامونی به خودت بده... خلاصه مرتضی هم بعد کلی حرف، ساکت میشه و زل میزنه به گل قالی... ادامه حرفش رو خورد ! بلند شد و دوباره رفت سراغ قابله غذا ! با حرص پشت سرش دویدم : - بگو‌ دیگههههه 😩 + عه نگفتم؟ 😂 خب حالا که التماس میکنی باشه ! 😌 بعد از کلی صحبت و نصیحت، کاشف به عمل میاد که آقا مرتضی دلش به جا گیر کرده 😁 ذوق زده گفتم : - واقعا؟ کی هست طرف؟😃 + میشناسیش فاطمه ! همون دوستت 😁 با بهت بهش خیره شدم! فاطمه ! آنالی ! از شدت ذوق زبونم بند اومد ... چشم هام پر اشک شد آنالی همیشه حکم خواهر نداشتم رو داشته حالا که پسر همچین خانواده خوبی خواستگارش شده ... خدایا شکرت...شکرت 🥺❤️                            ─┅─✵🕊✵─┅─                  @Dokhtaran_morvarid                    ─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
✨✨📒✨✨ #رمان_پاتوق ✨✨📒✨✨ 📖 #در_آغوش_یک_فرشته 📋 #قسمت_صد_و_بیست_و_هشت 📝 #نویسنده_آینازغفاری_نژ
✨✨📒✨✨ ✨✨📒✨✨ 📖 📋 📝 ~یک ماه بعد~ با دیدن چهره آراد در آینه، یک خط لبخند محو روی صورتم نقش بست، سنگینی نگاهم رو که حس کرد کمی سرش رو بالا آورد و در آینه بهم خیره شد با خودم گفتم : خدایا شکرت یک قدم به سمتت برداشتم ده قدم به سمتم اومدی! 🙂✨ هیچوقت فکرش رو نمیکردم زندگیم رو با همچین فرشته ای شریک‌ بشم ! تا اینجا هوام رو داشتی از این به بعد هم هوامون رو داشته باش ! 🙂 بذار همیشه توی هوای خودت نفس بکشیم ... با شنیدن صدای عاقد، دست از افکارم برداشتم.... قلبم بی وقفه شروع به کوبیدن کرد : × قال رسول ا...(ص) النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی ... دوشیزه مکرمه سرکار خانم مروا فرهمند فرزند مهدی، آیا به بنده وکالت میدهید که با مهریه یک جلد کلام ا... مجید، یک دست آینه و شمعدان‌‌، صد و چهارده عدد شاخه گل رز و تعداد ۱۴ عدد سکه بهار آزادی شما را به عقد دائم جناب آقای آراد حجتی، فرزند محسن در بیاورم؟! ‌آیا بنده وکیلم؟! بعد چند ثانیه سکوت ، سنگینی نگاه همه رو، روی خودم حس کردم، صلواتی زیر لب فرستادم و با صدایی لرزون لب زدم : - به نام نامی الله به اذن فاطمه زهرا با اجازه آقا امام زمانم، با اجازه پدر و مادر همسرم و پدر و مادر خودم و بزرگترای این جمع‌، بله 🙂❤️ با گفتن بله، یک آرامش دلنشین در درونم بر پا شد، قلبم بی وقفه میکوبید آراد هم که بله رو گفت صدای دست زدن جمع بلند شد، برای چند ثانیه نگاهم رو به جمعیت دوختم مادر آراد کنارمون ایستاد و حلقه‌ی ظریف طلا رو به دست آراد داد، انگشت هام شروع کردن به لرزیدن ... دست چپم رو به سمت آراد گرفتم که نگاه زیر چشمیش باعث شد لبخندی بزنم و آنالی همیشه در صحنه حاضر در همین حال ازمون عکس گرفت ! عکسی که حالا روی دیوار خونه مون نشسته و پسرم‌ «محمد هادی» با اون دستای کوچک، نشونش میده 🙂❤️ پــــایــــان :)                            ─┅─✵🕊✵─┅─                  @Dokhtaran_morvarid                    ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🌙 🌿دعای روز شانزدهم ماه رمضان🌿 🔸 اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الی دارِ القَرارِبالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین. 🔸 خدایا، مرا در این ماه به همراهی و همسویی با نیکان توفیق ده و از هم نشینی با بدان دور بدار و به حق رحمتت به خانه آرامش جایم ده، به خدایی خودت ای معبـود جهانیان 😍 @Dokhtaran_morvarid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا