eitaa logo
♥️دختران حاج قاسم♥️
637 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
484 ویدیو
41 فایل
❀{یازهـــــرا﷽}❀ 🌸بانوی ایرانی.🌸 غرب تو را نشانه رفته است. چون خوب میداند تو قلب یك خانواده ای {پس #علمدار « #حیای_فاطمی» در #جبهه_هاےجنگ_نرم باش} #ڪپے_با_ذڪر_صلوات_براے_سلامتۍ #آقا_امام_زمان(عج)💚
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ای شهید! ای که بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای... دستی بر آر و ما قبرنشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش... 🖊سید شهیدان اهل قلم؛ شهید سید مرتضی آوینی ✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
🌸 ای خدای حسين تو را شكر ميكنم كه راه پرافتخار شهادت را در جلوي پای روندگان حق و حقيقت گذاشتي 🌸 اي حسين! در كربلا، تو يكايك شهدا را در آغوش میكشيد، میبوسيدي و وداع ميكردي... آيا ممكن است،‌ هنگاميكه من نيز به خاك و خون خود مي غلطم، تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاري و عطش عشق مرا بتو و به خداي تو سيراب كني؟ #شهید_مصطفی_چمران 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ ✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
شهید مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه، سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش در ۴٩ سالگی شهید شد.
♥️دختران حاج قاسم♥️
شهید مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه، سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش
خوش دارم از همه چیز و همه کس دل ببرم و جز خدا انیسی و همراهی نداشته باشم خوش دارم که زمین زیراندازم و آسمان بلند رو اندازم باشد و از زندگی و تعلقات آن آزاد گردم خوش دارم که مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد بسپارند تا حتی قبری در این زمین اشغال نکنم خوش دارم هیچ کس مرا نشناسد هیچ کس از غمها و دردهایم آگاهی نداشته باشد هیچ کس از راز و نیازهای شبانه ام نفهمد هیچ کس اشکهای سوزانم را در نیمه های شب نبیند هیچ کس به من محبت نکند هیچ کس به من توجه ننماید جز خدا کسی را نداشته باشم جز خدا با کسی راز و نیاز نکنم جز خدا انیسی نداشته باشم جز خدا به کسی پناه نبرم آنقدر به ما معرفت ده که جز تو کسی را نپرستیم آنقدر به ما عزت ده تا در برابر هیچ طاغوتی به زمین نیفتیم آنقدر به ما شجاغت ده که در مقابل هیچ ظالمی تسلیم نشویم بگذار از دنیا بگذرم بگذار دنیا را سه طلاقه کنم بگذار از همه خوبیها و لذت ها و پیروزیها و امیدها و آرزوها بگذرم خدایا به سوی تو می آیم من متعلق به توام من امر توام من عشق توام من درد توام خدایا! مرا ببر... نیایش زیبای در آخرین روزهای حیات 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ ✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#تکیه ڪن به شـهـــــدا شهــــدا تڪیه شان به #خداست🕊 اصلا #کنار گـــل بنشینے بوےگل میگیرے👌 پس #گلستــان ڪن زندگیت را با یاد شهــــدا #شهدا‌همیشه‌نگاهی♥️🍃 ✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقت نماز📿 دعابرای فرج وسلامتی🏻 امام زمانمون"عجل الله تعالی فرجه الشریف"فراموش نشه💔🙂
♥️دختران حاج قاسم♥️
❂○° #سلام_‌بر_‌ابراهیم °○❂ 🔻 قسمت #هفتم 🍀 زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار " #شهید_ابراهیم_هادی
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 قسمت 🍀 زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار " " ✅ پهلوان (راوی: حسین‌اللّه کرم) – بخش دوم 💥 همه عصبانی بودند. چند لحظه‌ای نگذشت که ابراهیم داخل گود آمد. با لبخندی که بر لب داشت با همه‌ی بچه‌های مهمان دست داد. آرامش به جمع ما برگشت. بعد هم گفت: «من کشتی نمی‌گیرم!» همه با تعجب پرسیدیم: «چرا !؟» کمی‌مکث کرد و به آرامی‌گفت: «دوستی و رفاقت ما خیلی بیشتر از این حرف‌‌ها وکارها ارزش داره!» بعد هم دست حاج حسن را بوسید و با یک صلوات پایان کشتی‌ها را اعلام کرد. شاید در آن روز برنده و بازنده نداشتیم. اما برنده‌ی واقعی فقط ابراهیم بود. وقتی هم می‌خواستیم لباس بپوشیم و برویم، حاج حسن همه‌ی ما را صدا کرد و گفت: «فهمیدید چرا ‌گفتم ابراهیم پهلوانه!؟» ما همه ساکت بودیم. حاج حسن ادامه داد: «ببینید بچه‌ها، پهلوانی یعنی همین کاری که امروز دیدید. ابراهیم امروز با نَفس خودش کشتی گرفت و پیروز شد. ابراهیم به خاطر خدا با اون‌‌ها کشتی نگرفت و با این کار جلوی کینه و دعوا را گرفت. بچه‌ها پهلوانی یعنی همین کاری که امروز دیدید.» 💥 داستان پهلوانی‌های ابراهیم ادامه داشت تا ماجراهای پیروزی انقلاب پیش آمد. بعد از آن اکثر بچه‌ها درگیر مسائل انقلاب شدند و حضورشان در ورزش باستانی خیلی کمتر شد. تا این‌که ابراهیم پیشنهاد داد که صبح‌ها در زورخانه نماز جماعت صبح را بخوانیم و بعد ورزش کنیم و همه قبول کردند. بعد ازآن هر روز صبح برای اذان در زورخانه جمع می‌شدیم. نماز صبح را به جماعت می‌خواندیم و ورزش را شروع می‌کردیم. بعد هم صبحانه‌ی مختصری و به سر کارهایمان می‌رفتیم. ابراهیم خیلی از این قضیه خوشحال بود. چرا که از طرفی ورزش بچه‌ها تعطیل نشده بود و از طرفی بچه‌ها نماز صبح را به جماعت می‌خواندند. همیشه هم حدیث پیامبر گرامی‌اسلام(ص) را می‌خواند: « اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم در نظرم از عبادت و شب‌زنده‌داری تا صبح محبوب‌تر است.» با شروع جنگ تحمیلی فعالیت زورخانه بسیار کم شد. اکثر بچه‌ها در جبهه حضور داشتند. ابراهیم هم کمتر به تهران می‌آمد. یک‌بار هم که آمده بود، وسائل ورزش باستانی خودش را برد و در همان مناطق جنگی بساط ورزش باستانی را راه‌اندازی کرد. زورخانه‌ی حاج حسن توکل، در تربیت پهلوان‌های واقعی زبانزد بود. از بچه‌های آنجا به جز ابراهیم، جوان‌های بسیاری بودند که در پیشگاه خداوند پهلوانیشان اثبات شده بود! آن‌‌ها با خون خودشان ایمانشان را حفظ کردند و پهلوان‌های واقعی همین‌ها هستند. دوران زیبا و معنوی زورخانه‌ی حاج حسن در همان سال‌‌های اول دفاع مقدس، با شهادت شهید حسن شهابی (مرشد زورخانه)، شهید اصغر رنجبران (فرمانده‌ی تیپ عمار) و شهیدان ‌سیدصالحی، محمد شاهرودی، علی‌خرّمدل، حسن ‌زاهدی، سید محمد سبحانی، سید جواد مجدپور، رضا پند، حمدالله مرادی، رضا هوریار، مجید فریدوند، قاسم کاظمی ‌و ابراهیم و چندین شهید دیگر و همچنین جانبازی حاج علی نصرالله، مصطفی هرندی و علی مقدم و همچنین درگذشت حاج حسن توکل به پایان رسید. مدتی بعد با تبدیل محل زورخانه به ساختمان مسکونی، دوران ورزش باستانی ما هم به خاطره‌ها پیوست. 🍃🌹🍃 پایان قسمت هشتم 🍃🌹🍃 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @dokhtaranchadorii